سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

پرستو

d3782an46uc8xcf87g.jpg پرستو

خانه ام بیغوله را ماند
بر چکاد ِ کوه
برفراز شهر خاموشان
یادگار قرنها جاوید
مرده اما
کی چو گورستان؟

از ستیز و کارزار  ِ بی امان
رسته
دیده اما
 آن مخنث چهرگان ِ شوم و مدفونِ
گذشته

تازیان را نیز
امردان آئین
مهربانان ِ وضو در خون و
بر سجاده ء رنگین
نشسته


هان بگو
ای مهربان
ای یار و ای ناز ِ بهار آئین
ترا تاریخ ترمیمت
کدامین روز و روزان است
سرای جاودان و جاودانه مردان


بر این
خاموش شهر سنگی ای یاران
به پندار نکوئی
که اش شما دانید
وکردار سترگ ِ مردی از مردان
اگر خاموش ِ افسون است
بدان دل جاودان خون است


پرستو
 میهمان ِ برفرازین
..........جای این خانه
میکند بنیاد
.......................لانه ای آباد
بر فراز ناز  ِ ویرانه



پرستو جان
چه می جوئی؟
در این ویران سرای ِ
........خسته ء آوار
...................عبث پوئی



مگر بوی بهاران را
............شنیدی تو
مگر
 توپی درآوردند
................عیدی را نشان دادند


برو اینجا بهاری نیست
خزان است و زمستان است و جز
........ با باد و بارانش
........دگر پیکا
...............که کاری نیست



در این ماتمکده
................جانا
.................دگر جای قراری نیست.


78


نظرات 2 + ارسال نظر
ایرانی شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:23 ق.ظ

درود کورش گرامی
شما بسیار با احساس مینویسید.اما شما هم مانند دوستانم از من خرده نگیرید که نوشتارهای این چنین را چکامه نو بنامم.به چکامه نو! باوری ندارم.
پیروز باشید.

ایرانی عزیزو گرامی
من هم براین باورم که هیچکس حق ندارد به کسی نظر خود راتحمیل کند.و بر نظر دیگران خرده گیری کند.
و باور دارم چکامه نو را باتوجه به روند انتخاب راه از سوی نیمای بزرگ
و پیروی اندیشه آن بزرگمرد بوسیله اخوان ثالث برای من جایگاه ویزه ای دارد
وهمچنین شاملو .
چرا که اینان نوع آوری را نه از سر تفنن که ار سر نیازابداع و پیروی کردند
با توجه به اصول حقیقی ادبیات کهن
هر چند که شاید ما پیروان آنان ره به بیراه می بریم
من در چنین مواقعی به دوستانم کتاب
بدعت ها و بدایع نیما یوشیج
را که توسط اخوان نگاشته شده توصیه میکنم.
با تمام وجود احترامم را به نظرات دوستانی چون شما اعلام می کنم
همچنان که خود شاید در بعضی جاها مثل موسیقی چون شما می اندیشم
بدرود

حامد شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:04 ق.ظ http://www.hamedariamehr.mihanblog.com

برو اینجا بهاری نیست
خزان است و زمستان است و جز
........ با باد و بارانش
........دگر پیکا
...............که کاری نیست

این قسمت رو خیلی دوست دارم واقعا از ته اعماق یک ایرانی بیرون میاد این حرف-من اپم

حامد جان
حتی اگر یک کلمه هم به دل دوسیتی بنشیند مرا کافیست.
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد