آتش پنهان
ای نار پنهان ، ای چیره ی جان ،خاموشیت به
طوفان ِ روحی ،در اوج ایمان ، خامو شیت به
در دا که مارا ،بی درد دردی،دارو نخواهیم
از کس چو آسان ،ای درد ودرمان،خاموشیت به
آرامشت خوش،چون خواب و ترمه ،بی خواب مارا
فرسوده بگذار ،ای مایه ی جان،خاموشیت به
برجسم و جانم ،اتش نهادم ،تا پخته گردم
گردید دوران ، ای نار پنهان ، خاموشیت به
بر خاتمم شد ،نقشی ز یاران،بر آن نگینش
عشق است و ایمان، داد سلیمان ، خاموشیت به
وصلی چشیدی،در بزم یاران،دیگر چه خواهی
از دست دونان،ای دیده حرمان،خاموشیت به
سلام
آقا کوروش دیگه پیش ما نمیای
عماد جان من همیشه به یارانم سر میزنم
منتها کند نویسم
اینبار پیام میگذارم
درود
.
زیبا است
.
.
نرم افزاری عجیب از شاهنامه فردوسی[تعجب]
.
.
چشم در راه هم ....[گل]
در وب زیبایت را که مدتی گم کرده بودم
خواهم گفت....