زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
{غروب}
درختی پیر
شکسته ، خشک ،تنها ،گم
نشسته در سکوتِ وهمناکِ دشت
نگاهش دور.
#
فسرده در غروبِ نور
به مثل ِمرده ای دلگیر میگوید:
آه
و غیر از آن نسیم ِتک سوار ِدشت
(باد)
آه سردش را
کسی نشنید.
##
و هنگامیکه بر میگشت
غم آور مرغکی
برشاخسار ِخشک
غروبی داشت او
دلگیر و خسته
فروغ ِواپسین ِخندهء خورشید
پاییز63
سلام.نمیدونم چرا آدم نمیدونه تو وبت دنبال چی میگرده؟شاید واسه اینه که وبت موضوع خاصی رو دنبال نمیکنه.نمیدونم.اما عالی.بهم سر بزن.
مثل گچ پژ تو عزیز است
که در نهان ایران را فریاد می کند
با سلام
آیا به دنبال دو رقمی کردن رتبه خود در گوگل و الکسا هستید
آیا به دنبال سایتی برای آپلود فایل هایتان با لینک مستقیم هستید؟
آیا دنبال فروشگاهی اینترنتی هستید ویا می خواهید کسب و کار اینترنتی راه اندازی کنید
به مدیا پلیر خوش آمدید با جدیدترین لینک ها درخدمتیم.
سلام
منتظرتم!
آمدم وب زیبائی داری
ممنون از محبتت
بدو بیا که آپم
آمدم با کمی پرحرفی
ممنون