سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

نهایت غم


نهایت غم


وچه غم انگیز است
وقتی که روز اول مدرسه. همکلاسی ها دست در دست پدر  یا مادر
به مدرسه می آیند.
وتو نیز برای تسکین درد درونی ات
قبل از  خانه رفتن
با شتاب جائی میروی تا
تنهائی ات را فریاد کنی







نظرات 10 + ارسال نظر
امین پاریس گوچولو عشق من دیزباد شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:09 ب.ظ http://www.dizbad38.persianblog.ir

حقیقت همیشه تلخه

کوروش عزیزم درهردوبلاگم اپم
منتظرت هستم

امین جان
تو مگه دو خانه داری!!!
نمیدانستم
شاعر میگه
زشت باشد نو عروسی را دو شوهر داشتن

کنگان طنز شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:15 ب.ظ http://kangantanz.blogfa.com

سلام.عکس فوق العاده ای است .دلم شکست

حس مشترکی بود
ممنون

لیدا یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:14 ق.ظ http://laaic.blogfa.com

درود دوست من.آدرس جدیدم باز کن.

تو به من نزدیکی
آنـقـــــدر
که اگر به دیدنم بیایی
آب در دلـت تکـان نخـورد[گل]

ممنونم لیدا جان
آری نزدیکی دل و اندیشه را لازمست نه زبان
منهم بر این باورم

مرضیه طالبیان یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:34 ق.ظ

سلام
چه عکسی! چه حسی!
نمیدونم باید بگم خوبه یا بد ؟؟؟
ولی حس عمیقی رو منتقل کرد، ممنون!

درود بر تو بزرگوار کاش ادرسی میداشتی
شاید به مهمانی خانه ات می آمدم.
چون مکن هیچ آمدنی را بی پاسخ نمی گذارم
بازهم سپاس

کنگان طنز یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:16 ب.ظ http://kangantanz.blogfa.com

سلام بیا کابیته ببین

آمدم و اطمینان پیدا کردم منظورت کابینه بوده

آناهید یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:08 ب.ظ http://mihanyazad5.blogfa.com

درود.
وای! خیلی دردناک بود. از کسی نمیپرسند چه هنگام میتواند خدا نگهدار بگوید. از عادات انسانیش نمیپرسند. از خویشتنش نمیپرسند. زمانی به ناگاه باید با آن رودررو درآید. تا بتواند بپذیرد وداع را درد مرگ را فروریختن را تا دیگربار بتواند که برخیزد.
منتظرت شدم نیومدی. میدونم که مثل همیشه تنهام نمیذاری. منتظرتم.

آناهید عزیز
رسیدنت خوش
در ضمن ادرس جدیدت رو بگو تا لینک رو تکرار کنم

سیمین محسن نژاد دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:56 ق.ظ http://www.payame2.blogfa.com

سلام .
زندگی روی تلخ خود را نشان داد اوست که باید بیاموزد چگونه با این غم کنار بیاید. چه کسی و چه چیزی می تواند جای این تنهایی را برایش پر کند.حکمت خدا این را برایش رقم زد .
اما چثه کوچک و ناتوان کودک جدایی و نادانی والدین را چگونه تحمل کند. دو با لی که می توانستند او را به روشنایی ها پرواز دهند اکنون کودک را با پر های شکسته در تاریکی رها کردند و دنبال خواسته های خود هستند. از نظر من این مسئله نهایت غم است

بانو ی بزرگوار
حضور شما فرهنگی فرهیخته را به عنوان
مخاطب در وبم غنیمتی میدانم
سپاسگذارم

نجوا دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ق.ظ http://www.najvamoviestar.blogfa.com

سلام دوست عزیز

وبلاگ najvamoviestar به روز شد منتظرتون هستم

نجوای عزیز
ممنون که منو با دنیای فیلم اشتی میدهی

صابر دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:14 ب.ظ http://ps-neghab.blogsky.com/

کوروش جان دلم گرفت ....بدشکل

صابر عزیز
این دلتنگی چیز غریبی نیست
اگر نمیشدی . نگرانت میشدم
و برایمن غیر قابل باور بود
باید گفت اینجا ایران است!!!!!!!!!!

باران سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:31 ب.ظ

دلم سخت گرفت......................چه می توان کرد که گریزی از غم نیست

من اگرچه کوله بار غمم را در اینجا زمین می گذارم.
و سبکبال دلجوئی دوستان می شوم
وشرمنده که شاید باعث تکدر خاطرشان می شوم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد