سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

نگرشی دیگر به بوف کور

http://www.blogfa.com/photo/b/buf.jpg

نگرشی دیگر  به بوف کور صادق هدایت

اکثر ما به نوعی بوف کور را خوانده ایم .یا داستان وار و یا با کمی تحقیق که به راستی چه منظوری درنوشتن آن است که داستان هست و داستان نیست

بعضی نیز به دفعات وقت گذاشتیم تا پی به هدف آن ببریم . من با اینکه چند بار آن را خواندم.

حتی یکبار قسمت دوم را خواندم و بعد قسمت اول آن را

نقدهای متفاوت از آن را خواندم. کتابی پر از نظرات کارشناسان مختلف  بنام نابغه یا دیوانه؟

ولی هرگز نه در آنها و نه برداشتم خودم را شباهتی با برداشت و تفسیر دکتر ماشاالله آجودانی نویسنده و مورخ ابتدا دانشگاه اصفهان و حال گویا انگلستان نداشت.

این نظر را در مصاحبه ای تلویزونی در سال قبل شنیدم

که بد ندیدم آن را اینجا بیاورم و نظر دوستانم را نیز بشنوم.

او معتقد است بوف کور تاریخ ایران زمین است  به زبان استعاره

زن اثیری شخصیت دوقسمت ایران است

و دوقسمت بوف کور دو بخش تاریخ ایران .قبل از تهاجم تازیان و بعد از تهاجم(ایران پیش از اسلام و ایران پس از ورود اسلام)

و نشان  این مهاجم پیرمرد خنزر.پنزری استکه موقع نشخوار آیاتی از قران از دهانش سرازیر است

زن اثیری نیز در دو قسمت متفاوت است

قسمت اول پاک می نماید و نقشش بر جام گلی و در قسمت دوم خود را در اختیار آن مرد خنزر پنزری قرار می دهد و....


براستی شما که بوف کور را خوانده اید چه فکر می کنید؟

http://www.jose-corti.fr/Images/doc-divers/hedayat-dessinChouette.jpg

نظرات 2 + ارسال نظر
صادق چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:06 ق.ظ http://kafe89.blogfa.com

بادرود.صادق هدایت بعنوان یک ایرانی نفرتی از اقوام وحشی بیگانه مانند عربها داشت و با زشت نشان دادن چهره پیرمردخنزر پنزری می خواست این را بگوید که عربها در عین اینکه دارای صفاتی غیرانسانی بودند زشت چهره هم بودند. صادق هدایت در قسمتهایی از بوف کور حس وطن پرستی خودش را نشان داده.من خودم از خواندن
بوف کور واقعا لذت می برم.

صادق عزیز
با نظر دکتر آجودانی موافقی عزیز؟

shery جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:32 ب.ظ http://www.caspiandl.com

سلام.
راستش من بار اول که بوف کور رو خوندم خیلی سریع بود شاید بگم دو یا سه ساعته تمومش کردم.فرداش رفتم یه بار دیگه بخونم 3 یا 4روز طول کشید.خیلی وقت پیش بود.
حالا هم هر بار یه نقد ازش می خونم میرم دوباره میخونم ببینم چی به چیه.
عجب کتابیه این کتاب هر بار که میخونی انگار دفعه قبل که خوندی یه جاش رو جا گذاشتی.
چقدر یک نویسنده باید پیچیده باشه تا یه همچین کتابی بنویسه.
حالا جدا از همه اینها نقد هایی که دربارش می خونیم.
ادم حیرون میمونه چطور از یه کتاب این همه برداشت های متفاوت میشه کرد.
ندیدم دو نفری که یک برداشت همسان داشته باشند.

شری جان خوب میدانم که باهر خواندنی
درسها برای یاد گیری من و امثال داری
خوشحال می شوم برداشتت را به ما نیز منتقل می کردی

ممنون حضور گرمت عزیز

در ضمن عزیز
بوف کور .غزلیلت حافظ را می ماند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد