جهان
ایستگاه متروکی است
و
من
سوزن بان پیری که
منتظر ِ
بازگشت قطارم.
دیر نکرده است؟
********
گلستان ،ناله ها ی زار داره
شکوفه همره صد خار داره
چو پرسیدم دلیل خار گفتند:
که خوبی دشمن بسیار داره
ادامه...
سلام خوبی شرمندتم اون شب این لپ تاب قاطی کرد مرسی از این که باز اومدی این افتضاح اما در امد جدید و سوئ استفاده از عواطف ایرانی سکوت تنهات برام خیلی جالب بود من الان سال هاست پشت ای بن بست نشسته ام در ضمن نهره نه نعره اما تنهایی یه گنجی که کلیدش دست یک نفره به امید یون یک نفر منتظرم دیگه مطلب جدید اومد
ممنون مهرت عزیز گویا ما از لبتاپ هام بیشتر قاط میزنیم
سلام کوروش جان.من از دیروز تا حالا حالم گرفته .مطلبی هم که تو راجع به بچه ها نوشته ٬حسابی داغونم کرد .ترا خدا اینجور چیزها را با صراحت ننویس آدم خرد میشه.نفرین بر زندگی ما .هممون مسئولیم.
نمیشه سید دلم خیلی می خواهد من هم نخوانم . نبینم مگر شدنی است؟ درد را میدانیم و درمانش نیز
سلام کوروش عزیز نمی دونم چرا نظرات پست باران باز نمی شه! شما دومین نفر بودید که گفتید. ولی بقیه تونستند بگذارند. شاید اگر با گوگل بازش نکنید بهتر باشه با اکسپلورباز کنید. اگه خواستید توی پست قبلی کامنت بذارید من خودم منتقلش می کنم به این پست . شاید مربوط به قطره های باران باشه که دلم نمی یاد برش دارم . قشنگه!
ممنونم
آره عزیز احتما از همان قطرات است که بر زندگی نیز روحی دیگر میدهد ولی من با فایر فاکسم
از واقعیت هم واقعی تره. اگه وقتی از تو خیابونا رد می شیم به جای اینکه بوتیکا، فست فودا، و مغازه های رنگی رنگی رو نگاه کنیم، سرمونو یکم بگیریم بایین تر، این واقعیت های دردناکو می بینیم. اون وقته که معلوم میشه چه تاثیری روی وجود ما گذاشته میشه!!
در پاسخ دوستی چون تو گفتم درد را می شناسیم و در مانش نیز فقط کو همت
راستی ادرس وبت را فراموش نکن میلاد جان
فتح باغ
یکشنبه 16 آبانماه سال 1389 ساعت 03:04 ب.ظ
محبت می کنید یک بار با اکسپلور باز کنید و به من اطلاع دهید آیا باز هم مشکل دارد یا نه ؟ ممنون میشم .
البته یک کپی از کامنتتون می گذارم توی پست مربوطه.
کامنتهاتون همیشه زیبا و خواندنیست . ممنون
ممنونم عزیز شما لطف داری چشم باز هم خواهم آمد من هم حیفم می آید که آن هماهنگی نباشد
سلام کوروش جان وقتی لینک منبع رو باز کردم و مطلب رو خوندم تا چند دقیقه ای مات صفحه شده بودم باورم نمیشد که پدر و مادر هایی وجود داشته باشن که دست به همچین اعمالی بزنن مطمئنا" هیچ کسی با فرزند خودش این کار رو نمیکنه.....(دلیل این بی سنگدلی ها مشخصه)....
روزگاره بد و آدمای نا سازگار
آدم ها ناسازگار پدیده ای هستند زاده ی روز گار خود ساخته درود بر تو که روشنی
سلام خوبی شرمندتم اون شب این لپ تاب قاطی کرد
مرسی از این که باز اومدی این افتضاح اما در امد جدید و سوئ استفاده از عواطف ایرانی
سکوت تنهات برام خیلی جالب بود
من الان سال هاست پشت ای بن بست نشسته ام
در ضمن نهره نه نعره
اما تنهایی یه گنجی که کلیدش دست یک نفره
به امید یون یک نفر
منتظرم دیگه مطلب جدید اومد
ممنون مهرت عزیز
گویا ما از لبتاپ هام بیشتر قاط میزنیم
سلام کوروش جان.من از دیروز تا حالا حالم گرفته .مطلبی هم که تو راجع به بچه ها نوشته ٬حسابی داغونم کرد .ترا خدا اینجور چیزها را با صراحت ننویس آدم خرد میشه.نفرین بر زندگی ما .هممون مسئولیم.
نمیشه سید
دلم خیلی می خواهد من هم نخوانم . نبینم
مگر شدنی است؟
درد را میدانیم و درمانش نیز
سلام کوروش جان.خووووووبی عزیزم؟
حالم گرفته شد!
آخه اینا آدمن یا حیوون؟
چیه باعث شده اینکارارو بکنن؟فقر؟
خدا از سر تقصیراتشون نگذره
درد آور بود عزیز
خیلی خیلی
خیلی فراتر از فقر است که نمی شود به راحتی به زبان آورد
گویا باید منتظر بدتر از این هم بود
سلام
خدای من! فاجعه بود ...
یعنی ممکنه همچین چیزی ؟؟
قلبم به درد اومد از خوندنش
آنقدر برایم درد آور بود که
پرحرفی ام را مانع شود
منم هم امیدوار بودم خیلی چیزها دروغ باشه اما متاسفانه نیست. با نخواستن ما هم واقعیتها تغییر نمیکنن :)
سپاس از حضور گرمت
سلام...منم مثل شما امیدوارم دروغ باشه
خیلی یادداشتتون برای پستم جالب بود...حیف که امروز اینجوریه...حیف
درود بر تو بزرگوار
پست تو زیبا بود و مصداق
مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد
غنچه ی خاموش را بلبل به گفتار آورد
آخرین سنگر سکوت...
سکوت سرشار از ناگفته هاست
ممنونم
سلام کوروش عزیز
نمی دونم چرا نظرات پست باران باز نمی شه!
شما دومین نفر بودید که گفتید. ولی بقیه تونستند بگذارند.
شاید اگر با گوگل بازش نکنید بهتر باشه با اکسپلورباز کنید. اگه خواستید توی پست قبلی کامنت بذارید من خودم منتقلش می کنم به این پست .
شاید مربوط به قطره های باران باشه که دلم نمی یاد برش دارم . قشنگه!
ممنونم
آره عزیز
احتما از همان قطرات است که بر زندگی نیز روحی دیگر میدهد
ولی من با فایر فاکسم
از واقعیت هم واقعی تره.
اگه وقتی از تو خیابونا رد می شیم به جای اینکه بوتیکا، فست فودا، و مغازه های رنگی رنگی رو نگاه کنیم، سرمونو یکم بگیریم بایین تر، این واقعیت های دردناکو می بینیم.
اون وقته که معلوم میشه چه تاثیری روی وجود ما گذاشته میشه!!
در پاسخ دوستی چون تو گفتم
درد را می شناسیم و در مانش نیز
فقط کو همت
راستی ادرس وبت را فراموش نکن میلاد جان
محبت می کنید یک بار با اکسپلور باز کنید و به من اطلاع دهید آیا باز هم مشکل دارد یا نه ؟ ممنون میشم .
البته یک کپی از کامنتتون می گذارم توی پست مربوطه.
کامنتهاتون همیشه زیبا و خواندنیست . ممنون
ممنونم عزیز
شما لطف داری
چشم باز هم خواهم آمد من هم حیفم می آید
که آن هماهنگی نباشد
آیا این حزن درونی ما درمانی دارد؟
کس نخوارد پشت من جز ناخن انگشت من
سلام کوروش جان
وقتی لینک منبع رو باز کردم و مطلب رو خوندم تا چند دقیقه ای مات صفحه شده بودم باورم نمیشد که پدر و مادر هایی وجود داشته باشن که دست به همچین اعمالی بزنن مطمئنا" هیچ کسی با فرزند خودش این کار رو نمیکنه.....(دلیل این بی سنگدلی ها مشخصه)....
روزگاره بد و آدمای نا سازگار
آدم ها ناسازگار پدیده ای هستند زاده ی روز گار خود ساخته
درود بر تو که روشنی
دوست دارم همه این ها کابوس های خوابم باشن اما ...
امید به آنکه فرهنگ و اقتصاد جامعه پیشرفت کنه تا نسل ها من اینجوری اذیت نشن .
ایکاش کابوس بود سمیرا جان
ایکاش
ولی نویسنده خودش در اینجا حاضر شد و تائید کرد
چی باید گفت نمیدونم
فقط آرزوی اینکه اینها همه دروغ باشه