نا آشنا
باز هم قلبی به پایم افتاد
باز هم چشمی به رویم خیره شد
باز هم در گیر و دار یک نبرد
عشق من بر قلب سردی چیره شد
باز هم از چشمه ی لبهای من
تشنه ای سیراب شد " سیراب شد
باز هم در بستر آغوش من
رهرویی در خواب شد " در خواب شد
بر دو چشمش دیده می دوزم به ناز
خود نمی دانم چه می جویم در او
عاشقی دیوانه می خواهم که زود
بگذرد از جاه و مال و آبرو
او شراب بوسه می خواهد زمن
من چه گویم قلب پر امید را
او به فکر لذت و غافل که من
طالبم آن لذت جاوید را
من صفای عشق می خواهم از او
تا فدا سازم وجود خویش را
او تنی می خواهد از من آتشین
تا بسوزاند در او تشویش را
او به من می گوید ای آغوش گرم
مست نازم کن من دیوانه ام
من به او می گویم ای نا آشنا
بگذر از من " من تو را بیگانه ام
آه از این دل " آه از این جام امید
عاقبت بشکست و کس رازش نخواند
چنگ شد در دست هر بیگانه ای
ای دریغا " کس به آوازش نخواند
باسپاس از پرواز عزیزم
سلام.امید وارم ایام به کامت باشد
درود بر تو بزرگوار
که کلامت و خانه ی پر مهرت پر شادی است
ببین کوروش جان
ای می تونه متعالی ترین نگاهی باشه که یه زن به مردش بندازه!!
اما متعالی ترین هرگز رخ نخواهد داد.
چیزی که در واقعیت است در حقیقت سر به بالین حقیقت نمی گذارد.
نمی خواهم از حق بگذرم و یک جانبه نگاه کنم، چون همه یمردها خوب نیستن، همونطور که همه زن ها بد نیستن، ولی باید بدونیم که این نگاه که یک مرد به یک زن می ندازه دی صورتی که عاشقش نباشه.
اما...
وققی که مردی عاشق زنش میشه، تمام وجودش با ذره دره روحش به دنبال به دست آوردن همون ابدیته، اون احساس جاوید...
و این دقیقا همون جاست که زن از جلد آن موجود معصوم و لطیف خارج می شود و صرفا به نیرویی باز دارنده برای رسیدن لا هدف غایی تبدیل می شود!!!
ممنونم میلاد جان درکت آنقدر بالاست
که گوئی قرنها تجربه ی همزیستی مشترک داشته ای
سلام
شعر زیبائی ست. تمام شعرهای فروغ فرخزاد زیباست.
من فکر می کنم عمومیت ندارد. مردی هم هست که عاشق روح یک زن می شود. عاشق کلامش، عاشق رفتارش، عاشق احساساتش و عاشق تفکرش. شاید تا حدودی هم به زنان بستگی دارد. یعنی زنی که آنقدر احساس و عشق داشته باشد برای مردی، آن مرد را به آن اندازه که باید سیراب خواهد کرد. حتی اگر توقع بیشتر هم داشته باشد به خود اجازه بیان کردن ندهد تا زمانیکه به یک توافق کاملا دو طرفه برسند.
نمی دانم!
انسانها خیلی با هم متفاوتند. روحیاتشان و نیازمندیهایشان
ممنون عزیز
بارها از داشتن دوستانی اینچنین فرهیخته به خود بالیده ام
دل من شعرای زنانه با احساسات لطیفش می خواست و کی بهتراز فروغ
من هم عاشق اشعار فروغ هستم
ولذت می برم
خوشحالم که خوشت آمد
فروغ مثل همیشه حرف دل را چنان بر زبان می راند که گویی حضور داشتی و دیده ای و آن را حس کردی.
بسیار لذت بردم
عشق هوس نمی شناسد.
عشق خالص است
بی کلک
بی ریا
همه ی تن در اختیار عشق
همه ی روح در اختیار عشق
همه ی احساس در اختیار عشق
این لذتی ماندگار است
ممنونم
و تو هم چون همیشه شاعرانه پاسخی دادی زیبا
کسی که عشق را خوب می شناسد
براستی که خوب شعر و حرف دل شاعر را می شناسد
سپاسگذار مهرت
به نام خداوند کیوان و هور
که چشم بداندیش از ایران به دور
درود به فرزندان شاهنشاه کورش آریامهر
عالی بود ..
ودرود بر دخت فرهیخته ی ایران پاک
ممنون از لطف تو ثریای عزیز