سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

کاکلی

4gfjt5u2wqzfddn9imz.jpg

کاکلی
(پرنده ای که صیاد ، با مکر و حیله وبا ابزاری همچون آئینه و نور وصدای معشوق ! به دام می اندازد.)


کاکلی جان ! که ترا ، هم به فریب
عشق ِ آلوده ، به دامت ، بکشاند

عشق ِ پاکت ،که چنان آئینه بود
دغل آورد ، به آئینه رساند

صاف بود آن دل و ،صیاد به غش
یار ، در منظر ِ تزویر نشاند

عاشقان ،گرچه برفتند ، چه باک
نام ِ عشق است که بر جای بماند

عجب از بخت نیاید که چنین
در قفس ، بادۀ وصلت بچشاند

پائیز77

نظرات 23 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:28 ب.ظ

یهنی الان می تونم صداتو بشنوم؟!
یه کم از خوشبختی فراتره...

این باعث خوشبختی برای من ناشناس قریب

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:02 ب.ظ

و به نظر شما آیا می توان د ر یکی از شهر های کرانه جنوبی کاسپین به دیدار ت نائل بشوم؟
یا ناگزیر از کوچ به دیار شماییم؟
گرچه دیدار مهم رفیق
دیدی گفتم قریبم؟

رفیق پیشاپیش سپاسگذار مهمان نوازیت
گمان نمی کردم که لذت گفتگوی تلفنی را از من دریغ کنی!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
تشخیص اینکه دیدار را چگونه می شود پیگیرشد را همانجا
به گفتگو می گذاشتیم.
اینکه شمالی هستی را میدانستم
ولی رفیق نامیدی را نمیدانم؟
قربتت را دوست دارم
ممنون

نجوا پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:06 ب.ظ http://www.najvamoviestar.blogfa.com

وبلاگ najvamoviestar به روز شد.منتظر نظر قشنگتون هستم

ممنون از حضورت عزیز
چشم
حتما از خانه ی ریبایت لذت خواهم برد

فرخ پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:58 ب.ظ http://chakhan.blogsky.com

سلام کوروش عزیز نگذار هر کسی که میل دیدار دارد تو را ببیند .. یا حتی صدایت را بشنود!
معمولا احساس و علاقه ای که به هم داریم از پس هر تماسی تغییر مییابد!! مثل دیدن تصویر گوینده ای رد رادیو که سالها شنوندگانی دارد و سپس وقتی او را دیدند دیگر تازگی خود را از دست میدهد برایشان...
جسارتم را ببخشایید این را به حساب توصیه ای دوستانه بگذارید و بس!! ارادت

درود بر فرخ عزیز
من همیشه تعظیم کننده ی پیش کسوتان باتجربه ام
بله این دنیای مجازی دیر آشنای من
حس و حال خود را دارد
ولی این دوست قریب من گویا دلایلی برای چنین دیداری دارد
اگرچه برایم هنوز پرسش های زیادی بی پاسخ مانده است
از نظر پر مهرت بهره برده و آن را اویزه گوش خواهم کرد که ز مهر است و بزرگواری.
ممنون محبت همیشگی ات

مهدی @ وبلاگ شاعر @ پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:17 ب.ظ http://shaear.persiangig.com


[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]

کلبه ای ساخته ایم در این آشیانه
چو شعر بافته ایم زین گوهر نامه
که آیی شود زیباتر از پروانه
به دورت میگردیم دراین کلبه حقیرانه
==============
[گل] وبلاگ شاعر با شعری جدید آپ شد...[گل]
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

وبلاگ شاعر - شعرهای عاشقانه-رومانتیک-اجتماعی-غزل و ... به همرا دیکلمه اشعار
http://shaear.persiangig.com

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

وب سایت شاعر - دانلود لیست اشعار ماهانه - دانلود دیکلمه اشعار - به صورت دسته بندی شده و با حجم بسیار پایین
http://s-shaear.tk

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

وب سایت پارسینا- هر آنچه برای یک وبلاگ لازم است
کد آهنگ - تصاویر زیبا و عاشقانه - تصاویر جدا کننده - ساعت فلش- تقویم میلادی - و صدها عنوان دیگر.... مجانی
http://parsina.tk

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

با حضور خود در وبلگ شاعر ما را سرافراز سازید
اوقات زیبا و عاشقانه ای را برای شما در کلبه درویشی خود آرزومندیم
مهدی علیپور آزاد


[گل] وبلاگ شاعر با شعری جدید آپ شد[گل]

http://shaear.persiangig.com

ممنونم
انچه را شعر است و مربوط به ان دوست دارم

نجوا پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:07 ب.ظ http://www.najvamoviestar.blogfa.com

از لطف شما بی نهایت ممنونم

خواهش می کنم
من هم ممنون لطف تو

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:05 ب.ظ

سلام
این همان کاکلی های شاد هستند که در چشمان اوست؟!

میدانم که به چه چیزی اشاره داری
اگرچه همانطوری تو اورده بودی عزیز شاد
ولی فریبی بود که در پشت نقاب تزویر پنهان

a m i r پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:38 ب.ظ http://inc.blogfa.com

سلام و عرض ادب خدمت کوروش عزیــــــــز

درود بر تو بزرگوار
امیرجان ادرس که داری فراموش نکن
خوشحال میشم در خدمت باشم

فتح باغ پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:16 ب.ظ

من باز فراموش کردم نامم رو بنویسم ؟!!!

واقعا که !

ظاهرا واجب شده به یک پزشک آی کیو درمانی مراجعه کنم...

با اینکه بی نام امدی
دیدی که خوشنامیت را بروز دادم
مگه میشه نشناسم
از قلم یک نویسنده میشه شناخت حتی بی نام

کنگان طنز پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:55 ب.ظ http://kangantanz.blogfa.com

ما همه گرفتار دغل بازانیم

چه کنیم که این گرفتاریمان فراگیر شده

ویس جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:31 ق.ظ

پروبال ما شکستند و در قفس گشودند/چه رها ،چه بسته مرغی که پرش شکسته باشد.

البته خودمان هم در باز کردن در قفس بی نقش نبوده ایم

میلاد جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:57 ق.ظ http://chashmanekhamush.blogsky.com

کوروش جان من فکرمی کنم که شما در سال ۷۷و ۷۸ عاشق بوده اید و در طلب معشوق چه ها کشیده اید!!!

تو این سال ها واقعا اشعار زیبا و احساسی دارید.
و بعد از این سال ها نگاهتان را وسعت بخشیدید و با بلند نظری با جامعه بشری و ایران از دست رفته و غم های کلی تری پرداختی.
حقا که سیر تکاملی زیباییست، با شالوده ای از عشق!

عاشقی میلاد جان سال و سن نمیشناسه
این نظرتو که به دلنوشته های من از سر ذوق و شوق می نگری
ممنون اینهمه مهرت

ندا جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ب.ظ http://nedayeghalbeman.blogfa.com/

چه مردمان بی رحمی
که از آینه ی صاف و صادق وسیله ای برای نیرنگ و ریا و تزویر می سازند!
چه مردمان بی رحمی
که کاکلی ها را در قفس می نشانند و اسیر میله های سرد و آهنینن می کنند.
چه مردمان بی رحمی
که عشق را بازیچه می کنند...
افسوس که در میان این نامردمان باید زیست...

همچنان همیشه و هماره
شاعرانه و عاشقانه. که چیزی جز این انتظار نمی رفت
بویژه که نقش آئینه با تمام ویژه گی هایش را از قلم نیانداختی
ممنون همیشگی

دو خواهر جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:19 ب.ظ http://sisters.persianblog.ir

یادت هست که چگونه دلت آرام میگرفت ، آنوقتی که صدای رعد، تو را می ترساند و یا پارس سگی هراسانت میکرد، پشت مادرت در چادری بسته شده بودی ، یا توی بغلش بودی یا توی گهواره، زمستان بود یا تابستان ، آن زمان که صدای آواز گرم مادر دلت را میبرد ، ترست میریخت، چه میخواند، ذکر بود، زمزمه بود، آواز بود یا ترانه، یادت هست؟
آپم و منتظر حضور سبزتان...

بازهم کامنتی مهربان و شاعرانه
به خود می بالم از این همه انسانهای پر احساس و عاطفه

یک زن جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:45 ب.ظ http://boyesharji.blogsky.com/

بسیار زیبا بود.

ممنونم بانوی جنوبی
خوش امد ید

مرد پارسی جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:27 ب.ظ http://www.parsagada.blogfa.com

بادرود
ممنون از این که به تارنمای من سر زدید
پیروز وسربلند باشید

من هم سپاسگذار چشم رنجه ی تو عزیز پارسی

مهدی - وبلاگ شاعر جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:40 ب.ظ http://shaear.persiangig.com

کوروش جان دیکلمه رو چرا نتونستی گوش کنی؟

مهدی عزیز
خودم هم متوجه این موضوع نشدم که چرا؟

میلاد جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:07 ب.ظ http://chashmanekhamush.blogsky.com

سلام کوروشش عزیز
عصر جمعت بخیر
بع من سر بزن،‌منتظرتم.

درود بر تو
امیدوارم
آدینه ی را خوش گذرونده باشی

کریم جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:05 ب.ظ http://sarvenaz.blogsky.com/

سلام برکورش بزرگ وعزیز
باورکن ازکامنت شما شادشدم چون چندروزی خیلی قاطی بودم .ازاینکه بزرگواری میکنی ممنون وکوتاهی مرا ببخش .سعادتی بود بار دیگر اشعارزیبایتان بخوانم واستفاده برم
شادوسرفراز باشید

ممنونم آقا کریم گل
ادای وظیفه بود
همیشه بیادتم
کاش بشه این بازنشستگی رو شمال سری بزنی

آناهید جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:51 ب.ظ http://www.persianbastan.blogfa.com

سلام کوروش عزیز....ممنون از گلها و عیادت دوستانه...
خیلی زیبا بود این درد کاکلی...این نشان از روح لطیف شماست که میجوشد این کلمات زیبا....سبز بمانی

خوشحالم که سلامتی به چشمان زیبایت برگشته
ممنون از حضورت آناهید عزیز

سیمین محسن نژاد شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ق.ظ http://www.payame2.blogfa.com

سلام .
هنر را از پرنده آموختند و همه به یکباره در دام افتادند و عاشقان رفتند و دام همچنان باقیست و رهایی و حقیقت در پس پرده ها فراموش شده

سیمین بانو ی عزیز
پر مهری کردید با قدم رنجه ی چشم

قریبه!! شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:27 ب.ظ

حرف اون دوست عزیز منو حسابی به فکر وا داشت رفیق!!


از اینکه تماس نگرفتم معذرت می خوام. کاری برام پیشامد کرد که تلفنی نزدیکم نبود اگرنه من بیش از تو مشتاق شنیدن صدای دوستم هستم اما ...
نگرانی مرا بپذیر که زنگ تردید را در پاسخت به آن دوست خوب شنیدم و حالا این تردید من شده است.
مشتاق و مردد منتظر پاسخی از توام

تردید در من!!!
اگر بود که رفیق شماره نمیدادم
اگرچه تر دید را در نداشتن تماس ...
من هرگز ان نبوده ام که دیگرا ن را خوش یا ناخوش اید
سعی کرده ام خود باشم
حکایت ان دوست متفاوت است
من در بیرون گمشده نیافتم گفتم شاید در نت بیابم
غریبه هائی بسیار در قربتم یافتم.
اگرچنین نبود که در غربت پی قریب نبودم

بانوی جنوبی یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:52 ب.ظ

سلام. دیر نظر میدم چون امروز وبلاگتون رو دیدم. نصیحت اون دوست بنام فرخ درست بود. واسه من پیش اومد. کسی که منو بانوی جنوبی خواند و دوسال تمام لحظه ها تو نت با هم بودیم و صدای درد واشک همو هم میشنیدیم دیدار اول را دیدار اخر نامید و رفت. و فقط درجواب دوسال پرسش من سکوت کرد و سکوت تا اخر عمر. فقط من ماندم در تنهایی خودم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد