سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

قلمی از قلمدان قاضی افتاد.

2anogje0n4ka4oun0b3a.jpg

 

قلمی از قلمدان قاضی افتاد.

شخصی که آنجا حضور داشت گفت

... : جناب قاضی کلنگ خود را بردارید.

قاضی خشمگین پاسخ داد: مردک این قلم است نه کلنگ.

تو هنوز کلنگ و قلم را از هم باز نشناسی؟

مرد گفت: هر چه هست باشد، تو خانه مرا با آن ویران کردی
نظرات 9 + ارسال نظر
تبادل لینک دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:38 ق.ظ http://www.book.gostore.ir

سلام خسته نباشید
من از طرف سایت فروشگاه کتاب
http://www.book.gostore.ir
با شما تماس می گیرم.
ما مایلیم با سایت شما تبادل لینک کنیم
به این صورت که ما لینک شما را در لینک دوستان خودمان و شما لینک ما را در لینک دوستان خودتان قرار بدین اگر مایلید.
ما را در لیست دوستان خود قرار بدهید
و بعد در بخش تماس با مای سایتمان پیغام بگزارید
تا ما هم همان روز شما را در لینک دوستانمان قرار بدهیم
ما را با نام " فروشگاه کتاب" و به آدرسه
http://www.book.gostore.ir
ثبت کنید

ندا دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:45 ق.ظ http://nedayeghalbeman.blogfa.com

این قلمی که حکم کلنگ رو داره دوس دارم! خوشم اومد

در زندگی
گاه
باید خودمان این کلنگ را در دست بگیریم
و خانه ساخته ی اوهاممان را ویران کنیم
خودمان قاضی خودمان باشیم

آرمان دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:03 ق.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

کوروش جان! قاضیای امروزه ببین چه میکنن با این کلنگهاشون.
کاش فقط خونه ویرون میکردن. زندگیها را رو نابود میکنند به نام دین و عدالت!

درود بر تو عزیز
مبادا ما نیز . قاضی درونمان کلنگ بدست باشد

ممنون مهربان با احساسم

فتح باغ دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:37 ق.ظ http://fathebagh.blogsky.com

گاهی جای یک کلنگ خالیست برای یک ویرانی کامل تا اینکه دوباره هر چیزی از نو ساخته شود.
این نیمه ویرانیها مانند مرگ تدریجیست!

سلام

درود بر تو پرنیان عزیز
که روح پروانه سانت همیشه به مهربانی بال می گشاید
فقط می توانم بگویم :

کاش

میلاد دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:58 ق.ظ http://chashmanekhamush.blogsky.com

عجب طنز تلخی آقا کوروش ما...
عالی بود...

میلاد جان
خیلی دوست دارم که تابع کپی پیست نباشم
چه کنم که زیبائی
وسوسه ام می کند

ممنونم عزیز

بانوی شرق دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:34 ق.ظ http://www.royavash.blogsky.com

کاش این قلم به اصطلاح کلنگ را به موقع برداریم...

هرگز مباد که قلم را برای بی گناهی در درونمان کلنگ سازیم
هرگز

ممنونم بانوی شرقی مهربان

میلاد دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:24 ب.ظ http://chashmanekhamush.blogsky.com

ما که پیش از این حسابمان پر پول شده است و مانده ایم با این تلفن های مکرر از طرف بانک چه کنیم...
آخه روزی چند بار زنگ می زنن می گن: برادر من این حساب شما انقد موجودیش زیاده، سیستم های ما error می ده، خواهشا بیا پولاتو از بانک ما بردار ، توی بانک هاب دیگه هم بذار...
کچل کردن مارو...

میلاد جان پس از جهان سومی جدا شدی
شماره بدم خدمتتون
اقشار اسیب پذیر( همان مستظعفین سابق) چشم به راهند

ویس سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:41 ق.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

همیشه در داوری هایمان با قلمی نرم حکم بر بی گناهی خودمان داریم و با گلنگ اندیشه مان مردم را گناهکار می دانیم.واقعا کی شده که در تنهایی خودمان را متهم کنیم که فلان جا خودم مقصر بودم.؟

ویس عزیز کاملا درست است
این مطلب را می شود از این منظر هم نگاه کرد
ممنون

ثریا (قشنگ ترین دقایق در کنار هم..) چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:43 ق.ظ http://soraya90.blogsky.com

سلام استاد حرف که از دل براید به دل نشیند
دست رودلمون گذاشتین
مولامون علی قاضی بود اینا هم اسم خودشون قاضی گذاشتن
موفق باشی استاد عزیزم

درود بر تو عزیز
زیبا گفتی اگر چه تلخ است که در گفتار اینان خود را پیروش بدانند و در عمل ان کنند که شنیدم او کفر را بر ان ارجع دانسته است
سپاسگذار اینهمه مهرت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد