سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

بوم ِ بومی


6p1z9uyojdqdgtoy1bw.jpg

آسمان دل ،دشت ِ دلتنگی

غم در او چو آهوئی

چشمه سار دل را ،اشک

می خرامد چنان قوئی

 

کوچ دارد این پرستو دل

رو به ناکجا آباد

چشم تو به پرواز است

آسمان ِ آبی و شاد

 

هان کجا، بگو کجا رفتی؟

ای تو همراه دیرینم

من اگر منزوی و غمین

تو شدی یاد ِ دیرینم

 

ناله های این دل ِ خاموش

خنده های پریشانی است

قصه های این لب ِ تلخ

دادهای حیرانی است

 

برو ای شب ، که خسته ام از تو

دل من بوم تو نخواهد شد

بومی  ِ سالهای تیره گی ات

جغد ِ شوم تو نخواهد شد

 

16دی89  

نظرات 46 + ارسال نظر
ندا (حرف دل) جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:03 ب.ظ http://nedayeghalbeman.blogfa.com

به کجا بال گشودی؟ به کجا قصد کوچیدن داری که این چنین شتابان می روی؟
جغد شوم خاطرات تلخ را از آسمان شاد و آبی ات بیرون کن و خود چون پرنده ای سبکبال به پرواز درآ.
بسیار زیبا، لذت بردم...

به ناکجا اباد به سرزمین بی فرجامی هاو....
اگرچه آسمان صاف است ولی ابرها سترونند
ممنون از مهرت نازنین که حضورت دلگرم کننده است

میلاد جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:21 ب.ظ http://chashmanekhamush.blog sky.com

به به
عالی بد
واقعا زیبا شعر می گی کوروش عزیز
خوشحالم که هنوز چشمه احساست اقدر بیداره!
دیگه به ما سر نمی زنیا!!

درود بر تو میـــــــــــــــــــــــــلاد عزیز

ممنون از لطفت نازنین

چشم حتما خواهم امد

مرد پارسی جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:09 ب.ظ http://www.parsagada.blogfa.com

درود شعر زیبایی بود
لذت بردم پیروز باشید

درود و هزاران درود بر تو پاک رای
سپاسگذار مهرت

مرجان دریا جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:14 ب.ظ http://www.marjankangan.blogfa.com

درود دوست من..بسیار عالی بود..کاش این جغد شوم از بام وطنم پر می گشود و آزادی و اعتبار از دست رفته مان دوباره بر میگشت..من چنین تعبیر کردم..موفق باشی

دیدار و اغوش اگر نمی بود انتظار هرگز لذتبخش نیود
بگذار به گاهش بهار می رسد
گلی که بیگاه شکفته شود ز سوز سرما می پژمرد
صبر می باید

[گل][گل][گل]

بانوی شرق جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:16 ب.ظ http://www.royavash.blogsky.com

کلمات قاصرند در توصیف زیبایی...
چه کنم؟!
زیبا بود...

حضور زیبایت خود بهترین کلمات را با خود هدیه می آورد بانو
سپاسگذارم

تارنمای تخصصی فروشی(faravashe) جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ب.ظ http://faravashi.blogfa.com/

درود بر شما دوست عزیز
تارنمای تخصصی فروشی(faravashe) با مطلبی جدید با عنوان سوشیانت یا نجات دهنده در دین زرتشت به روز شده لطفا" اگر مایل هستید آن مطالب را بخوانید و دیدگاهتان را بیان کنید.
با تشکر از شما دوست عزیز

سپاسگذارم نازنین

ویس شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:52 ق.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

مرا ببخشید اگر گاهی اظهار نظر می کنم.دست خودم نیست.اقتضای طبیعتم این است:دو بیت آخر واسوخت است.می دانیم که در سبک هندی ودر ادامه اش ،مکتب وقوع رایج شد یعنی واقعه گویی بین عاشق ومعشوق.معروفترینش هم در شعر وحشی بافقی بود.دوستان شرح پریشانی من گوش کنید....وواسوخت پیامد وقوع شد یعنی جایی که عاشق از معشوقش خسته می شود وحتی گاهی به او بدوبیراه می گوید.مثل بیتی در غزل طبیب اصفهانی که از ناز کشیدن خسته شده ومی گوید:مرنجان دلم را که این مرغ وحشی/زبامی که بر خاست مشکل نشیند//وای خیلی دراز گویی کردم واقعا ببخشید همه برای دوبیت آخر شما بود که در واسوخت سروده شده است.واقعا ببخشید.

درود بر ویس عزیز
این چه حرفیه نازنین نمیدانی چقدرخوشحال می شوم که در جمع همراهانم ادیبانی چون تو دارم
و خوشحال می شوم که لایق میدانی و نظر مفیدتت را ارمغان میکنی
ما هریک فشرده ی مطالعاتمان را در کارهامان بروز میدهیم و بر خلاف بعضی ها که می گویند من سبک خراسانی یا هندی و... شعر می گویم را نمی پذیرم. چرا خود آنان هم اون هنگام نمیدانستند که به چه سبک کار می کنند و این بعد ها به ان سبک معروف شد و الان منی که خراسانی وهم هندی و..می خوانم نمی توانم خالص بگویم این یا ان
شاید فردائی شدو گفتند به این سبک...
ولی ان بیت اخر (تنها بیتی که ویرایش شد . که اگر خواسته باشی اصلش رابرایت خواهم گذاشت )را واسوخت گفتی .شاید ولی من معشوق را به قو ونه به شب تشبیه کرده ام
اگرچه حاصل تنهائی و دلتنگی و فراق است
و شاید حرف تو عزیز درست باشد و ما داریم در دوره ای دیگر همچون بازگشت ادبی دیگر را تجربه می کنیم

بازهم بوسه بر انگشت پرمهرت که زحمت بسیار متحمل شد

ممنون و سپاس بسیار از تو مهربان همراه

آناهید شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:20 ق.ظ

سلام...خیلی درد ناک بود...با احساس...از اعماق وجودتون در اومده بود...ممنون

درود بر تو آناهید مهربان
لطف داری عزیز سپاسگذارم

۱۰۰ سال تنهایی شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:43 ق.ظ http://setareiekhamosh.persianblog.ir/

سلام کوروشه عزیزم تو فوغ العاده ای این همه هنر و از کجا اوردی دقیقا
کوروش جان یه متن نوشتم دوست دارم مثله همیشه بیای و نظرت و بهم بگی منتظرتم

سلام فاطی جان ممنون از اینهمه محبتت
حتما خواهم امد نازنین
شاد باشی و پیروز

پرنیان شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:26 ب.ظ http://fathebagh.blogsky.com

سلام کوروش عزیز
در یه فرصت کم فقط اومدم بگم سوک سوک ...

سر فرصت دوباره می یام

ممنونم پرنیان عزیز
درود بر تو که مهربانی و در یاری ثابت قدم
چشم رنجه می کنی نازنین
سپاس بسیار

آفتاب شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:39 ب.ظ http://aftab54.blogfa.com

سلام کورش گرامی
کاش میشد جراحت دلِ آسمان دلتنگی را با مرحمی پوشاند ...
سپاس از حضور پر مهرتون در وب آفتابیم

تو خوده آفتابی و سایه را توان درایستادن نیست
کاش هیچ دلی دلتنگ نباشد
وای به روزی که به وسعت آسمان باشد
منهم سپاس گذار پرتو افشانی ات

مشنگ خان شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:44 ب.ظ http://mashangzade.blogfa.com/

زیبا بود امیدوارم این اهو زودتر از دشت دلت فرار کنه

ممنونم خان
چشم رنجه کردی نازنین
و کاش قوی سبکبال بر چشمه سار دلت شنا کند

کنگان طنز شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:59 ب.ظ http://kangantanz.blogfa.com

دردلهای شیطان را بخوانید

خوش به حالت که لااقل یکی را داری که تنها نباشی

محمد شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:58 ب.ظ http://victorhugo.persianblog.ir/

سلام
از طریق وبلاگ اوستا با وبلاگتون آشنا شدم.
میخواستم لطف کنید و سری به وبلاگ من بزنید.
با پستی با عنوان «حق؟» آپ هستم.
یا حق

حق نگهدارت

لطف کردی عزیز

مهدی ملقب به قدیمی شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:04 ب.ظ http://WWW.ARIYAEEHA.BLOGFA.COM

از همهء روزهای زندگی
در خاطراتم
در درون احساسم
در میان وجودم
تنها تورا یافته ام
و در آغوش پر محبت عشق
فقط به خاطر تو
زیسته ام
خورشید زندگانیم باش
که تاریکی غم را فراموش کنم
و دگر باره در آغوش گرم عشق
بودن را احساس کنم
تو روح احساس منی
بگذار برایت شعر عشق را
زمزمه کنم
و بگذار در کنار تو
چون رود جاری
چون عشق با محبت
چون وفا صادق
و چون عاشق
گرم و پر مهر و عاشقانه
زندگی کنم


ممنون یار قدیمی
چقدر دوستان ژر احساسی دارم
احسنت
زیبا بود ولطیف
خورشید زندگانیم باش
که تاریکی غم را فراموش کنم

[ بدون نام ] شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:20 ب.ظ

هان کجا، بگو کجا رفتی؟

ای تو همراه دیرینم

من اگر منزوی و غمین

تو شدی یاد ِ دیرینم

چقدر زیبا و از دل برامده بود لاجرم بر دل نیز نشست

ممنونم نازنین ناشناس

خوشحالم که به دلت نشست

ندا یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ق.ظ

از ر ذوق یادم رفته بود اسمم و بنویسم

سلام و درود بر ندای عزیز
اگرچه ذهنم را بد جوری مشغول کرده بود که بدانم که بدانم چه کسی است این ناشناس قریب
که دوست نوازی کرده است
ولی خودم هم باید حدس میزدم که مدتی است ندای ما نیامده

ممنون که روشنم کردی عزیز

آرمان یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:36 ق.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

معلومه کوروش خان! دلت هواس مسافرت کرده
تابلوست از شعرت
چمدون رو ببند و بلط اش رو هم تهیه کن

سفرهم درد بی درمان نباشد چاره اش
آرمان عزیز
که همچون همیشه پرمهر آمدی و مهربان
ممنونم عزیز از راهنمائیت
راستی بنزینش رو چه کنم

تارا یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:26 ب.ظ http://tarakord.blogsky.com

سلام استاد دلم براتون تنگیده بود
من شما رو لینکیدم



















سلام عزیزم
دل به دل راه نازنین
با خوشحالی تمام کار جابجائی در همان لینک (جا) انجام شد مهربان











اهورا یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:08 ب.ظ http://www.25689.blogfa.com/

درود بر تو هموطن با مدلهای لباس زنان در ایران باستان یا مدرن به روزم در مورد پست قبلیم کاش روشنتر راهنماییم میکردی

نازنین پارسا مرد مرد پارسی
تو خود صاحبنظری
چشم خواهم امد و مختصر خواهم گفت

عماد یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:56 ب.ظ http://love3.blogsky.com

خیلی ممنون کوروش جان بازم سربزن.

لطف و رادی تو بود که مرا جذب خود کرد
ممنونم عزیز

صابر یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:47 ب.ظ http://moshavereh3.blogsky.com

درود کوروش جان

واقعا ممنون که بیادم بودی و با من همراه و همصدا....

یک دوست هرگز این لطف را از یاد نمی برد... البته عدم سر زدنم عدم دسترسی به وبلاگم بود..هرچند هنوز فیلتر است اما بلاخره توانستم قسمت مدیریت را باز کنم

فعلا در وبلاگی که ادرسش را نوشتم فعال هستم
سر خواهم زد بازهم کوروش عزیز...در اولین فرصت

درود بر صابر عزیزم

ممنون که آمدی.
نمیدانی وقتی اسم زیبایت را دیدم چقدر خوشحال شدم
امید که باز هم وبلاگی نو و با اندیشه ای نوتر
به ما ارزانی داری

که قلمت سحر است

مرجان دریا یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:32 ب.ظ http://www.marjankangan.blogfa.com

درود کوروش..خواستم تشکر کنم از حضورت در وبلاگم..شکرا جزیلا..کن خضراء

درود بر دل دریائی ات
لذت حضور در آنجا برایم کافی بود
که چشم رنجه ات به توانم افزود
سپاسگذار مهرت نازنین

تارا یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:22 ب.ظ http://tarakord.blogsky.com


لینکم کوووووووووووووووووووو

دفعه ی دیگه فکر پرده گوش منو کن
نمیگی این گوشارو لازم دارم

ولی به چشمات شک کردم تارای عزیز

دوباره نگاه کن

تارای عزیز

امتحان هم کردم کار می کرد

AMiR یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:15 ب.ظ http://inc.blogfa.com

سلام و درود به کوروش عزیزتر از جان
قربان محبتت برم کوروش جان بر سر قالبت چی اومده چرا اینجوری شده ؟
زندگیت گل باران

هزاران درود بر امیر نازنین
چشم رنجه کرده ای عزیز
راستی متوجه نشدم که قالب را چه شده
میدانی که انتخاب قالب براساس سلیقه با توجه به محدویت است
و...
ممنون و سژاس گذارم می کنی اگر راهنمائیم کنی عزیز

آناهید یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:19 ب.ظ http://www.persianbastan.tk

ممنون حضورت آناهید نازنین



AMiR یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:40 ب.ظ http://inc.blogfa.com

زنده باشی کوروش جان ممنونم خواهش میکنم این همه کم لطفی نفرمایید شما دریایی از استعداد هستی کوروش جان به احتمال زیاد یکی از عبارات سورس قالبت رو حذف یا جابه جا کرده اید اگه تمایل داشتی باز هم از پوسته قدیمی استفاده کنی تنها کافیه سورس اولیه قالبت رو دوباره دانلود کنی و در ویرایش قالبت قرار بدی امید وارم روزی طراحی قالب رو فرا بگیرم و یه قالب سفارشی فقط فقط برای کوروش عزیزم طراحی کنم
راستی پوسته جدید هم مبارک
موفق باشی کوروش جان

ببخشید امیر جان که دیر شد
تو لطف داری نازنین ولی گشتم و گشتم فعلا این تغییر رو انجام دادم
خوشحال میشم نظر عزیزانم رو بشنوم
فدات که به فکر منی عزیز
همینه تو به ارزوهات برسی منو کافیه

ممنونم بزرگوار

تارا یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ب.ظ http://tarakord.blogsky.com

من غلط بکنم جسارت بکنم ولی اره استاد باید عینکمو عوض کنم نمرش بالا رفته........

خدا نکنه تاراجان
مگه عینکی هم هستی؟وای چه زود
البته بد هم نیست
چیزای قشنگ رو پشت ویترین میذارند

فریناز دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:30 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

واااااااااااااااااااای اینجا رو!!
قالب نو مبارک کورش خان
خیلی با سلیقه این مهربون

سلام فریناز عزیز و همیشه مهربان
امیدوارم این تغییر برای شما عزیزانم که زحمت میکشید و چشم را رنجه میکنید
مقبول و مطلوب باشه نازنین


فریناز دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:36 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

میشه یه چی بگم؟
این روزا به این نتیجه رسیدم که میشه سیاهی ها شوم نباشن...
میشه آسمون سیاه و یک دست شب خیلی دلنشین تر از روز آبی باشه
میشه دیدمونو عوض کنیم

سیاهی شب شوم نیست...اون یک رنگ تر از روشناییه ولی خب الان فقط به نور بها میدن.......

چرا که نه عزیز

باعث خوشحالیم میشه وقتی عزیزانم اینجا را خانه خود میدانند ومرا محرم و مخاطبی مناسب. هر چه را دوست را می گویند

ممنون که قالب را به این قشنگی بررسی کردی
اگرچه خودم کمتر وقت کردم چنین تفسیر و برداشتی داشته باشم

زیبا بود و دلنشین نازنین


فرخ دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:10 ق.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

وقتی هوای احساس بارانی ست.... من هم بدم نمیآید خیس شوم... امیدوارم با دوستان اهل دلت همیشه زیر چنین بارانی خیس و پرطراوت باشید

امیدوارم
اسمان قلبت همیشه از شادی
بارانی باشد

رویا دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:28 ب.ظ http://www.royavash.blogsky.com

خونه نو مبارک!!!
چقدر قشنگه...

ممنونم رویا جان
اگرچه درون این خانه
هرگز به زیبائی خانه تو نخواهد بود

سپاسگذار مهرت

ندا دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:20 ب.ظ

واییییییی اینجا چه خوشگل شده
مبارک باشه

به به نداخانم گل
گفتم این خانه یک چیزش کمه
نگو نبودن تو بوده نازنین

خوشحالم که این تغییر رو پسندیدی

سلامت باشی عزیز

بانوی شرق دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:42 ب.ظ http://www.royavash.blogsky.com

چقدر من حواس پرت شدم
چرا با اسم خودم نظر گذاشتم؟!
این قالبم قشنگه...

اشکال نداره عزیز
اگر نیاز می بینی بگو تا اون رو حذف کنم

میلاد دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ب.ظ http://chashmanekhamush.blog sky.com

مبارکه کوروش جان

ممنونم میلاد جان
اگرچه هنوز ایدالم نیست

کنگان طنز دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:29 ب.ظ http://kangantanz.blogfa.com

مثل همیشه با شور وامید شعر زیبایی سروده ای

ممنونم عزیز همراه
تو هم چون همیشه با لطف امدی

بانوی شرق سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:45 ق.ظ http://www.royavash.blogsky.com

چرا من هر بار اومدم اینجا از قبلش قشنگتر شده؟!
ممنونم
نیازی نیست اون نظر رو حذف کنید
خودم علت این حواس پرتی رو پیدا کردم
مرسی

باشه عزیز
این اشتباه رو من به فال نیک میگیرم

ممنونم

آناهید سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:39 ق.ظ http://www.persianbastan.tk

وایییییییییی چه تحولی...خیلی خوبه...چرا شعر تازه نمیذاری استاد...ما که خیلی وقته منتظریم...

درود بر آناهید عزیز
کمی درگیر انتخاب یک قالب مناسب بودم
یکی که نمیدانم از کجا گرفته بودم رو گذاشتم ولی الان گمش کردم
و گویا تا پیداش نکنم ارامشم بر نگرده

چشم ناز نینم یکی از قبل میذارم و تقدیم می کنم

امیر سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:03 ق.ظ http://www.armiya-s.com

با نوشتاری ک.تاه به روزم...........

درود بر امیر عزیز
ممنونم که خبر کردی

قندک سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:37 ق.ظ http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام کوروش عزیز و مهربان. بنده کم کم داره باورم میشه که بشدت دچار آلزامیر می باشم خداگواهه. هرچه گشتم پیام خودرا ندیدم تا اینکه رفتم به پست قبلی دیدم ای دل غافل پیام این پست را به دلیل حواس جمعی(دقت کن!) در آنجا گذاشته ام. شرمنده

درود بر قند شیرین پارسی
میرزای عزیز
خدا نکنه که گرفتار اینی که گفتی بشی مهربان
بگذار این آلزایمر اختصاصی من باشه
مهم حضور گرم و صمیمانه عزیزان است
که اگر این خانه رونقی دارد به لطف یاران است

۱۰۰ سال تنهایی سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:11 ب.ظ http://setareiekhamosh.persianblog.ir/

سلام بر دوسته عزیزم دیگه کمتر می تونم بهت سر بزنم به خاطره امتحانام می خوام بگم فکر نکنی دلم برات تنگ نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟
برام دعا کن فعلا
قالبه جدید مبارک خبرایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام عزیز
خوشحال هم می شوم که شما عزیزانم
امتحانات و ساخت فردایی بهتر را به همه چیز ترجیع میدهید
و خوشحال تر می شوم که با خبرهائی خوش تر بازگردید

ممنونم و هزار درود از سر مهر

آرمین سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:54 ب.ظ http://armingashangeh.blogfa.com

به خشنودی اهورامزدا
با درود
بنام آنکه و ستایش کتاب است چراغ راه دینش آفتاب است

مهین دستور دربار خدائی شرف بخش نژاد آریائی

دوتا گردیده چرخ پیر را پشت پی پوزش به پیش نام زرتشت

به زیر سایه نامش توانی رسی از نو بدور باستانی

چو من گر دوست داری کشور خویش ستایش بایدت پیغمبر خویش

بچشم عقل این دین را فروغ است که این بنیان کن دیو دروغ است

چو دین کردارش و گفتارو پندار نکو شد بهتر از آن دین مپندار

بدنیا بس همین یک افتخارم که یک ایرانی والا تبارم


چکامه از: زنده یاد عارف قزوینی

یکی از موارد مهمی که نویسندگان گاه ندانسته و تحقیق نکرده وگاه دانسته واز روی کین به ایرانیان نسبت میدهند ( ازدواج با محارم ) میباشد. که من در بروز رسانی امروز خود و با بهره گیری از منابع قابل استناد در مورد ازدواج در ایران و شکلهای گوناگون آن توضیحاتی داده ام که امیدوارم با دقت تمام این مطالب را بخوانید و بعد دیدگاههای زیبای خود را بنگارید. چون وقتی میگویند ایرانی در زمان ... ازدواج با محارم داشتند شامل همه ما میشود و باید اطلاعاتی داشته باشیم که بتوانیم توضیح دهیم.
درپایان پوزش من رو به خاطر طولانی بودن این مطالب بپزیرید چون این مطلب رو نمیتونستم در دوبخس جداگانه بنویسم

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

ایدون باد
[گل]

درود بر آرمین گرامی
از مطلبت بسیار بهره بردم
دست مریزاد نازنین

آرمان سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:37 ب.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

از آپ کوروش بزرگ چرا خبری نیست؟
کی؟
چرا قلمش را رو کاغذ نمیزاره تا هنر نمایی کنه؟

آرمان عزیز
مهربان شرمنده که کمی تاخیر شد
درگیر تعویض قالب بودم
سپاسگذار اینهمه محبت نتوانم بود



پرنیان سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:44 ب.ظ http://fathebagh.blogsky.com

سلام کوروش عزیز
شعرتان را خواندم . زیبا بود و با احساس
امیدوارم دلتان همواره خانه ی شادی های بی پایان باشد.

سلام بر پرنیان عزیز
رسیدن بخیر مهربان
امیدوارم سفر خوشی را سرکرده و
سبکبال به آشیان بازگشته باشی



توحید چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ق.ظ

درودی دوباره بر استاد عزیزم



استاد از اینکه این شعر رو به تازگی سرودی خیلی خوشحالم و احساس این روز ها رو میتونم درک کنم ....

برو ای شب ، که خسته ام از تو

دل من بوم تو نخواهد شد

بومی ِ سالهای تیره گی ات

جغد ِ شوم تو نخواهد شد

بسیار زیبا ...

حس من وشما خیلی به هم نزدیکه در این روزهای سرد ولی آتشین ...

برو ... برو ای شب ، که خسته ام از تو ........

هزاران درود بر تو توحید عزیزم





سالها مانوس این شبم
دیگر شب هم راه به حال خرابم نمی برد


نازنین یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:44 ق.ظ

هر بار باید خواسته ام را بگویم، تا شاید اجابت شود
آنهم با مخالفتی اولیه
کاش ناگفته خودش می فهمید
می دانم ناگفته می فهمد
کاش ناگفته اجابت می شدم
کاش دلتنگی هایم ارزشش بیشتر بود
که کارها برایش انجام شود، بی آنکه خود بفهمد...
مبادا کمرنگ شده باشد دلتنگی ام برایش؟

روح لطیفت را نازنین جان بارها درقاب پنجره زیبای وبت دیده ام
پررنگ از دلتنگی هاست
شکی به دلت راه نده که ائینه ی دلت به تکدر ان الوده شود
شاد باشی و تندرست نازنین مهربان



برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد