سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

پاسخیه ی تابلو ساز در نظرات

پاسخیه ی تابلو ساز در نظرات زندگی کمیک که بد ندانستم  دوستانم نیز بخوانند

سلام
من یوسف هستم
بعد از خوندن این داستان فکر میکنید چه احساسی داشتم جز شرمندگی
چگونه سر زخجالت براورم بر در دوست
                                
                                که خدمتی به سزا بر نیامداز دستم

نظرات 18 + ارسال نظر
توحید دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:33 ق.ظ

درودی دوباره بر استاد ...

شاید این هم اتفاقی بود که باید می افتاد تا من و شما این مطالب را بخوانیم تا کمی به فکر فرو رویم .......


درود نازنین یگانه

این اتفاق خیلی برایم اموزنده بود

وچقد باور استحکام و قوام گرفت
که راحت ترین مرحله زندگی است مرگ


آرمان دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:43 ق.ظ

بازم جای شکرش باقیست

ممنون ارمان عزیز
وهمچنین به خاطر محبتی که در وبت داشتی


آرمین دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:45 ق.ظ http://armingashangeh.blogfa.com

بنام دادگر ودادار یگانه

با درود به دوست عزیزم

در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین

همه دینشان مردی و داد بود
وز آن کشور آزاد و آباد بود

چو مهر و وفا بود خود کیششان
گنه بود آزار کس پیششان

همه بنده ناب یزدان پاک
همه دل پر از مهر این آب و خاک

پدر در پدر آریایی نژاد
ز پشت فریدون نیکو نهاد

بزرگی به مردی و فرهنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود

کجا رفت آن دانش و هوش ما
که شد مهر میهن فراموش ما

که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان

چه کردیم کین گونه گشتیم خار؟
خرد را فکندیم این سان زکار

نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟

به یزدان که این کشور آباد بود
همه جای مردان آزاد بود

در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز خود خانه و مرز داشت

گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بد آنکس که بودی دلیر

نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت

از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت

از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد

چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند

به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم

بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن

اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است


این بار به خاطر نزدیک بودن به مراسم جشن سده به صورت کوتاه در مورد این جشن و چگونگی برگزاری آن مطالبی نوشتم . تا همه دوستان در مورد این جشن ملی ایرانیان بیشتر بدانند وآگاه باشند که زرتشتیان عزیز چگونه با از خود گذشتگی نگهدار این مراسم ها بوده و به چه زیبایی در طول تاریخ از این مراسم ها محافظت نمودند حتی در بدترین خفقانها و کشتارهای بیرحمانه که توسط تازیان انجام میشد.
خوشحال میشم که دیدگاه شما رو در مورد این مراسم بدونم.
شازیوی و شادیگسترباشید
[گل]

مهسا دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 ق.ظ http://www.medade-meshki.blogfa.com

سلام کوروش خوبی ؟


خوشحال میشم وقتی میای ...


منو عشق خدایی وای برمن /
از این عشق خدایی وای بر من /

سلام مهسا جان

چه شعر زیبائی هدیه کردی عزیز

فریناز دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:29 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

کورش مهربان به خیر گذشت بازم....
الان فکر کنم زندگیتونو بیشتر دوست دارین چون این مدت دیدین که بسیارند آدمیانی که بودن شما براشون مهمه

موفق باشید استاد

باز هم مهر سپاس گذارم نازنین
تجربه ای دردناک نیز ماجرای اخیر برایم داشت
مادر م که طی دوسال متوالی داغ جوانی را به دل داشت و یکسال بعد پدرم نیز به برادرم پیوست
امروز در اغوشم کشیده و می گفت دیگر تحمل ندارم
بگذار من بمیرم و بعد
دلم خیلی شکست .مادری که ...

شاد باشی عزیز

ممنون مهر همیشگیت

فرخ دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:53 ب.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

کوروش جان باید بدم همین عزیز برایم تابلویی بسازد!!
شاید سبب ساز امر خیری بشود!

سلام فرخ جان
زندگی پر از پاردوکس است
همه اش خیر نبود
اگر پاسخی که به فرهناز عزیز را می خواندی متوجه میشدی
که امیدوارم خودش که کاملا در جریان است این را نخواند که تاثرش بیش از بیش خواهد شد

زنده باشی و شاد

اهورا دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:52 ب.ظ

درود بر شما با دو مطلب به روزم

درود بر ت. مرد آریائی

ممنونم

پرنیان دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:00 ب.ظ http://fathebagh.blogsky.com

چه جالب!
دستشان درد نکند آقای تابلو ساز خیلی بامعرفتند!

پرنیان عزیز
من نیز شرمسار رفتار هنرمندانه یوسف عزیز
که به راستی یوسف اخلاق است شدم
چرا که خطای زیرمجموعه اش رابزرگوارانه پذیرفت
ولی قرار بود امروز عددی درست را در جای خالی قرار دهد
نمیدانم چنین کرد یا نه

فریناز دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

سلامی دوباره
خدا مادرتون را واسه ی شما و شما را واسه ی مادرتون حفظ کنه آقا کورش
مراقبشون باشین...
امیدوارم روزای خوبی رو در کنار هم داشته باشین

ممنونم فریناز عزیز
امیداوارم تو نیز همیشه شاد باشی و در کنار خانواده به سلامتی روزگار
به کامیابی سپری کنی مهربان

سحر سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 ق.ظ http://saharstar1.blogfa.com

شما براش نامه ندادین یا جواب؟
برام جالبه بهش چی گفتین...

سحرجان
انقدر از حواشی این اتفاق مکدر بودم که اشاره ای به این هنرمند کافی بود

اگر جوابی به این متن منظور است
در قسمت نظرات چنین کردم عزیز در پست اول

ویس سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:11 ق.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

عجب تابلو سازیه این تابلو ساز.حالا،میریم که داشته باشیم یه آدم با معرفتو.

در معرفتش شک ندارم ویس عزیز
ولی اینکه این عاشق
هواس درست و حسابی داشته باشدمطمئن نیستم

ویس سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:12 ق.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

عجب تابلو سازیه این تابلو ساز.حالا،میریم که داشته باشیم یه آدم با معرفتو.

کنگان طنز سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:14 ق.ظ http://kangantanz.blogfa.com

سلام بر کوروش.زیبا بود.ای زیبای مهربان

درود بر سید گرامی

اهورا سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:23 ب.ظ http://www.25689.blogfa.com/

درود بر شما به روزم

هزاران درود بر تو نازنین اهورای مهربان

کنگان طنز سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ب.ظ http://kangantanz.blogfa.com

بیا شخصیتها را ببین

ممنونم
برو امدم

حسین.ر چهارشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:10 ق.ظ http://entegham.persianblog.ir

کوروش عزیز ممنون که سر زدی / با عرض شرمندگی زیاد من از کودنی بود یا چیز دیگه نمیدونم ولی جیزی نفهمیدم / مگر خودتان بگید/

ضمنا اگه فوتبالی هستی سری به اخرین نوشته من بزن ونظرت را برایم بنویس/ممنون وخدا حفظت کنه/

حسین عزیز
درود بر تو نازنین
پستی را تو خواندی مهربان . در ادامه ی پستی در همین صفحه هست که بنام
زندگی کمیک
که با مطالعه ان متوجه موضوع خواهی شد
ضمنا اگر من فوتبالی هم نباشم فوتبالی ها رو دوست دارم

ممنونم که سر زدی عزیز

راحله چهارشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:30 ب.ظ http://golbarg-paeze.blogfa.com

سلام به بابا کوروش مهربونم
خوبی بابا جونم. دلم از ارزن یه خورده کوچیکتر برات تنگ شده
مرسی که میای وبم و تنهام نمیذاری.

سلام راحله ی گلم
خوبی عزیز؟؟؟؟
فدات دخترم که اینهمه مهربان و دلنازکی. دل تو دریاست
وب تو هم شده میعادگاه دل تنگم هر وقت که دلم کمی هم میگیرد
با امدن اونجا وقتی می بینم شادی از ان می تراود سبکبال بر می کرد
منم ممنونم که تو رو شاد و سرحال می بینم

silent چهارشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:48 ب.ظ http://silent.blogsky.com

che tablosaziii

با این پاسخیه ثابت کرد که هنوز مرام داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد