سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

خانمها ببخشید

http://img.tebyan.net/big/1387/04/11961112045110028852176014113324319217493.jpg

من چقدر نوشته جورج اورل وکتاب بوف کور رو دوست دارم

یک شب برخلاف عادت همیشگی به نیت اینکه همچون آدمیان(آخه پدر زنده یادم همیشه می گفت شب مال خوابه وادم باید شب که  شدبگیره بخوابه) ساعت 3به این نیت  به رختخواب رفتم هرچه تلاش کردم بی نتیجه بود یا بالشت کج بود و یا تشک ناصاف. وخیلی از فکرهاو نقشه ها

یاد پند روانشناسها افتادم که می گفتند باید از راه شمارش (مثلا گله ای گوسفند)ذهن را خسته و فکر را متمرکز کرد تا خواب این لعبت طناز فراری بیاید. از شما چه پنهان (شاید از روی شیطنت)عده ای زن را ردیف کردم تا ازجلویم رژه رفتند وشروع به شمردن کردم یک.دو.سه و.....و1357 ناگاه یکی از این بانوان محجبه و محترمه چشمکی زد که شبم تیره وتارشد و خود نفهمیدم که دیگر خواب را باید وداع کنم. تنها کاری که کردم به دخمه ام برگشتم واین چند خط کج و معوج را نوشتم


پ.ن  من خودم ذاتا بدون وابستگی به حزب و گروهی به نوعی فمینیستم. پس بانوان محترم زود

قضاوت نکنند. اگرچه نمی خواستم ولی به اجبار می گویم این کوتاه ماجرای یک عمراست

نظرات 46 + ارسال نظر
فریناز سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:51 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com


کورش خان آخه این چه شمارشی بوده؟

از دست شما مردا آدم میمونه چی بگه

خب الانه که فکر کنم خواب تشریف دارین...
امیدوارم راحت بخوابین....ما کشیک میدیم

شاید اثرات قالب منم باشه ها

درود بر فریناز عزیز


من که گفتم خانمها ببخشید

آخه حرفی که داشتم رو نمیتونستم مسقیم بگویم و آن لحظه چنین تشبیه ای به ذهنم رسید و به علت گویائی زیاد و رساندن کامل موضوع
دریغم آمد بهره نبرم

شاد باشی و سلامتی نیز همره ات

آرمان سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:35 ق.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

استاد! برای همینه که میگن گوسفند بشمارین
اخه گوسفند جز بع بع کردن چیزی بلد نیست
چه برسه به کرشمه و چشمک و ... بقیه اش را نمی گم

سلام بر تو آرمان عزیز


این هم برداشتی بود . ممنون عزیز

امید که زندگی همیشه بهت چشمک های شادی بزنه

نسیم سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:04 ب.ظ http://purebreath.blogfa.com

سلام.
جسارتا اونو روانشناسای قدیم میگفتن.

ما الان میگیم لطفا اگه خوابتون نمیاد اصلا سعی نکنین بخوابین. نه با شمارش گوسفند و نه...

بلند شین و برین کاری که دوست دارینو انجام بدیم مثل کاری که شما کردین.
اصرار کردن به خواب آسیبش بیشتره تا اصلا نخوابیدن.

منو می بخشین دیگه نه؟ به خاطر اظهار نظرم.

درود بر تو بانوی بزرگوار
من نظریه علم روانشاسی جدید را نمیدانستم
ممنونم که روشنم کردید

ایکاش میشد بجای خواب به بیداری عمر را سپری کرد

شما لطف کردی و این نظرات برایم خیلی ارزشمند است

ندا (حرف دل) سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ب.ظ http://nedayeghalbeman.blogfa.com

با اینکه اصلاحیه زدین اما بازم ترجیح میدم سکوت کنم!
دلیل این سکوت رو هم قبلا گفتم خدمتتون!

درود بر ندای ترانه

باشه عزیز سکوت را به جان خریدارم

باور دارم که همراهانم مسئله را با نظراتشان خواهند شکافت

امیدوارم که قضاوت زود نباشه و کار خو ب و با عتیاط ی داشتید
سپاسگذار همیشگیت

و من بر این ایمان دارم که بانوان سروران یک جامعه اند

آرمان سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:27 ب.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

استاد! این هزار و سیصد و پنجاه و هفتمین بانو محتمل هم عشوه اش بیشتر بوده هم چشمانش گیرا تر بوده است

اکنون محتمل عجوزه ای بیش نباشد.
اما حال به چه چیزش می نازد و به دل گرمی کدام جمال عشوه می آید و کرشمه می ریزد نمیدانم

کاش همان حجاب را هنوز در بر داشت تا لااقل تنها خرده بر چشمانش می گرفتیم.
از هر که پرسیدیم توصیف جمال و جلالش، جز از آب زیر کاه بودنش چیزی نشنیدیم .
جدا باید گفت خدایش بیامرزاد
ما پیشاپیش فاتحه ام برایش خوانده ایم. شما چطور؟

آرمان عزیز
این عجوزه می رود که به تخته لحت خودش چشمک داشته باشد

چرا که دیگر عشوه هایش را جوانان نسل جدید خریدار نیستند

ممنونم از اینهمه همراهی

و به عزیزانی که فقط از نگاه نامناسبی به چشمک می بینند
تا کنون تنها نظری که به متن بیشترین نزدیکی را داشته است
این نظر است و بس


فریناز سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:09 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

آهان الانه گرفتم چی شد..

سلامی دوباره

گفتم که بذارین این نسل کشیک بدن...شما استراحت کنین...


ممنون فریناز عزیز

خوشحالم که برگشتی

اگه نمیومدی مجبور بودم خبرت کنم

ما به بیدار خوابی عادت کردیم عزیز و در کنارتان هستیم

آرمان سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:11 ب.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

استاد! پیشتر هم منظور را گرفته بودم اما شما چنان به لحاف و لفافه پیچانده بودینش که نخواستم خواب نازش بر هم زنم.
باز هم ممنون از تعریفتان
فاتحه فراموش نشود


آرمان جان
مهربان ممنونم که من را در پاسخ گوئی های به عزیزانی که از تشبیه دلگیر بودند . تنها نگذاشتی

در ادبیات دنیا بسیار دیده شده که فارغ از همه ی ابهامات از این استعاره استفاده شده است
در بوف کور هدایت نیز چنین شده

باز هم ممنون

زادمهرهمیشه پارسی سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:33 ب.ظ http://www.mehrafrin.blogfa.com

درود برشما.

دوست نازنین!
هرچه هست درگاهنگار(:تاریخ)است وبه ویژه گاهنگار(:تاریخ)زنده گی آنانی که نام وآوازه ای دارندودراین میان،آنچه که سعدی وحافظ ومولوی و...ودرروزگار تازه تر،شاملو(...که هرگزبزرگ نبود)واخوان وآل احمدو...(...جدای ازسهراب س‍پهری که ازهمه اینهابهترکارکرد)درراستای پاسداشت ارزشهاوزبان وفرهنگ ارزشمند پاسی چه ازخودگذاشتند؟:هیچ.اگرفردوسی بزرگ درسروده های ارزشمندخودواژه های تازی(:عربی)بکاربرده است،دربرابرآنچه که دیگران چنین کردند،بسیاراندک وناچیزویک دربرابرمیلیونهاست.فردوسی بزرگ درجاهایی که ناچاربوده ازروی ناگزیری چنان واژه هایی رابکاربرده است.کارفردوسی بزرگ دراین راستا دستخود(:عمدی)نبوده وناگهانی چنان پیش می آمده است.

...ودرپاسخ سروده شمابایدبگویم که:

...بستگی به این داردکه چه کسی دردرون پرده(:حرم)باشدوآیااوکس است یاخس ...؟؟؟؟

...باسپاس ازشما.

درود بر تو زادمهر عزیز و آریائی جوان

شاید من از نگاه ادبی و درک شرایط انان می نگرم
من اگرچه به خطای شاملو معترضم اما اورا در ادبیات وطنم بزرگی میدانم که در پیشبرد راهی دگر به منظر زبان و ادبیات گشود تا دیگرانی به جولان اندیشه های خودبپردازند
مثل دوقرن سکوت زرین کوب را محافظه کار میدانم ولی سرزنشش نمی کنم ولی کتاب ارزشمندش را ستاره ای زرین بر تارک آسمان تاریخ و ادب میدانم

تند نرویم عزیز و نازنین . اینگونه غربال کردن هموطنان ما را به تنهائی و نومیدی میکشاند
اگر داشتن اینهمه کلام تازی در نوشتار من نشان بی مهری به زبان پارسی بدانی من نیز به راحتی ازین غربال رد خواهم شد

سپاس و هزاران درود

فریناز سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:38 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

میگم کورش خان این بیداری حکیمانه شما واسه ما سرافرازیه واقعا

راستی دلیلی بر ناراحتی نبود که!!!!
میگم استاد به مترجمتون چه قدر حقوق میدین؟!


شاد و آگاه باشین هر لحظه

لطف داری نازنین ناز
راستش نگرانیم این بود که مبادا تعبیری منفی پیش بیاد
شما عزیزان همه مترجمان حال منید وقتیکه همراهی دارید و درکم می کنید.
پاداشی اگر درخور باشه ارزوی شادکامیست و سرفرازی


سحر سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:52 ب.ظ http://www.saharjegar99.blogfa.com

مرسی کورش جان که سر ردی فدات شم مو فق باشی

سلام سحر جان
خدا نکنه عزیز امید که سالهای سال پس از من بمانی و
به شادمانی سر کنی

ندا (حرف دل) سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:21 ب.ظ http://nedayeghalbeman.blogfa.com

استاد با کمال احترام:
به نظرم می شد منظور رو در قالب جملاتی دیگر بیان کرد تا کسی دچار ابهامات و سوء تفاهمات نشه.

بله نداجان
فرمایشت درسته عزیز
ولی اون جسی بود لحظه ای به مناسبت روز
شاید روزی به ایت توان برسم که این عجوزه ی هزار داماد رو به چیزی دیگره تشبیهه کنم
واینگونه شرمسارش عموم مخاطبینم نباشم

شاید روزی اینگونه شد

ممنون از لطف بسیارت که مهر میورزی

ندا (حرف دل) سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:33 ب.ظ http://nedayeghalbeman.blogfa.com

شرمساری شایسته ی شما نیست استاد.
شما بزرگ مایید و همیشه هنر شما و شخصیت شما برای ما ستودنی است.

گاهی درباره نوشته ای یا مطلبی باید گفتگو کرد تا به نتیجه ای درست و برداشتی صحیح رسید.
خوشحالم که همیشه میتونم رو صبر و شکیبایی شما حساب کنم.
من به شخصه چیزهای زیادی از شما یاد گرفتم و همچنان در حال آموزشم.

ممنونم از مهربانیت ندای عزیز
منهم بسیار باخودم کلنجار داشتم که چه تعبیری رساتر خواهد بود

اری میبایست چنین شود و خواهد شد
باید در چاش نظرات بیاموزم

سپاس از مهر و ستایش همراهیت

کوروش سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:46 ب.ظ http://www.belisa.blogfa.com

دروووود بر مرد ایرانی

زیبا بود

پر ازنکاتی مثبت برای خانوم ها

تعجب نکنید

کمی تامل کنید

درودی بیکرانه بر تو و زادگاه شیرپرورش

تحملی بر تامل نمانده . ولی کو چاره ای؟

شادز ی و سلامت

توحید سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:19 ب.ظ

درود بر یگانه استاد زمین و زمان و هر سه جهان هستی ...

استاد از قدیم گفتن کمال همنشینی ... ( علامت خنده از اونا که روی زمین ولو شده اونم ۳ تا ... )‌

اینجا مبحث اصل شمارش مطرح هست و مهم نیست چه باشد ...

استاد بسیار زیبا بود !!! من که حسابی از این صنعت تشبیه لذت بردم و شاید این شرایط برای من هم قبلا تکرار شده باشد ...

؛ خواب این لعبت طناز فراری بیاید ؛

این هم تشبیه فوق العاده ای بود برای خواب و ...

استاد من بی صبرانه منتظر ادامه ی آن البته به گفته ی شما چند خط کج و معوجی هستم که در ان شب سرودید ...





درود بر تو که هرگاه که این قلم ناتوان را بر کاغذ می لغزید
یاد تو و شیرین زبانی هایت بودم

ولی کو چاره ای که لاجرم عذرخواهی عنوان را باعث شد

توحید جان هنوز فرصتی نیافته ام تا ببینم که آن کج و معوج ها چه بود



ممنونم از لطف بسیارت

محسن نژاد سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:37 ب.ظ

سلام کوروش عزیز
۱۳۵۷ چشمان ایرانیان را تیره تار کرد و همه سوختند او را رها کن که با او فنا شدیم. اما با ۲۵ بهمن هم آواز شو که چشم مان را می شوید و نوازش می کند.
۲۵ بهمن مبارک باد

همچون همیشه قامت شکسته را بر آستان فرهیخته ی تعلیم و تربیت
خم می کنم

سلام و هزاران درود بر بانو گرامی مهردار

پرنیان سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:50 ب.ظ http://fathebagh.blogsky.com

سلام کوروش عزیز
جالب بود !!!

سلام بر تو بانو ی نیک نفس و ناز گوی

ممنونم از مهرت

behzad سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:44 ب.ظ http://shadmehr-music2020.blogsky.com

دورود
سبب منم که میشکنم
اما حرفی نمی زنم
اگه هیچکس برام نموند
واسه اینم که سبب منم
تقدید به تو کوروش جان ممنمون از عشق شما
بدورود

درود ی از انتهای قلب بر خوش قلب مهربان
هدیه ی بسیار زیبائیست
ممنونم اینهمه مهرت


مرجان سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:49 ب.ظ http://anjomanp10.mihanblog.com

وای کورش خان خیلی با مزه بود..تو لحظه ی اول خیلی با عجله خوندمو تعجب کردم ولی وقتی دوباره خوندم خندم گرفت ....من فردا این موضوع رو توی ایمیلام به بچه ها میفرستم.همه ی دوستان همیشه تشنه ی طنزهای خنده آور هستند...این جور چیزا رو نباید بد تفسیر کرد ...مطمئنم این فکر توی این دنیا تو ذهن بعضیها اومده....همین که من خنده ای برلبم نشسته خودش دنیاییه....اگر به همسرم هم بگم باز هم به حمایت این طنزتون دو سه روز به شوخی اذیتم میکنه

سلام بر تو مرجان مهربان
خوشحالم که باعث انبساط خاطرت شده
امید که برای عزیزانت نیز چنین شود

شاد باشی همیشه و سرفراز

فرخ سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:31 ب.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

سلام
به تمثیل گفتی و گذشتی و دانستم ماجرای آن عمر را
. . . معلوم است حرفها در دل داری و چون من در
غالب اوقات سکوت را جایز می شماری

فرهیخته ی همراه و همدم و همدرد فرخ عزیز

سژاس گذار مهرت نازنین
ایکاش میشد که گاهی امکان ژذیر نیست

شادباشی و چون وطن استوار

میلاد سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:26 ب.ظ http://chashmanekhamush.blogsky.com

کوروش جان
گاه یک اتفاق و یک ساعت ، یک نماد از زندگی آدم هاست!!
۱۳۵۷
عجب عددی!!
برای خوابیدن مورد خوبی انتخاب نکردی!
اما شاید نظرت خوابیست که روزگاریست ایران را فرا گرفته است
از شمارش ۱۳۵۷ زن زیبا رو و .....
به هر حال نمادهای زیبایی استفاده کردی استاد بزرگ!!!!

اری هر نمادی
تبعاتی برای من و ما دارد که گاه رنج اور و گاه می تواند مسرت بخش باشد

ممنونم از اینهمه لطف سپاس از مهربانی همیشه گیت

کنگان طنز سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:25 ب.ظ http://kangantannz.blogfa.com

خدایا خدایا این چشمک زدنها نصیب ما بفرما

سید سر پیری و معرکه گیری

چشمک زده اقا جان
خودت خبر نداری

وگرنه اینجا چه می کردی

باید الان سرخوش و دلخوش بی خیال سوال و جواب


میترا سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:31 ب.ظ

به به عجب تشبیهی بی انصافیه ها
میبینم که جناب توحید خان هم بله؟

میترا جان عذرخواهی که کردم
هنوز هم نبخشیدی

تو که سنگدل نبودی مهربان


توحید خان رو چکار داری آخه
اون چه گناهی داره

تمام مسئولیت های این خبط را می پذیرم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 ب.ظ

خو خودش اومده اعتراف میکنه
به قیافه من میخوره سنگدل باشم آخه؟

اینقدر خشن اومدی که گفتم یاد اوریت کنم
که تو گلی و مهربان

حیف نیست اوقاتت رو اینطور مکدر طوری کنی
اونم خو شوخی کرده
تو که میشناسیش

میترا سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ب.ظ

منم شوخی کردم خو
اوهوم باو میشناسم

میدونستم میترا جان که چقدر مهربونی

تعجب من هم از همین بود

۱۰۰ سال تنهایی سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:57 ب.ظ http://setareiekhamosh.persianblog.ir/

سلام به سلامتی
خوبی؟
راستی اخر هفته ازمون دارم درگیرم
اینجا هوا خییلی سنگین است
هر روز به امید هواییی سبک با امیدی وافر
و خوشبختی و گذروندنه روزمرگی
در بی خوابیم به عرش فکر می کنم به خودم که جا ماندم و امتحاناتی دارم
راستی عاشق شدن سخت است دلم انگار از سنگ شده چرا کسی میاد بعد تظاهر میکنه
بعد میره بی تفاوت
واقعا چه زندگیه؟؟؟
چرا کسی صادق نیست؟؟؟
چرا گسی موندگار برای من نیست

سلام عزیزم
درکت می کنم
و همان را که در خانه ات گفتم
ولی
حکایت روزگار ماست
اگر صدای صداقت عشق در این گنبد دوار می پیچید
دیگر کر و کوری نیز نبود

در شرایط فعلی ذهنت را به درس بسپر عزیز

شادی زی و امیدوار

انکس که کلید قلبت را دارد خود می اید

نیکی چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ق.ظ http://www.virak.blogfa.com

سلام عزیزم
شرمنده ۱مدت درگیر بودم
خوبین شما؟

سلام نیکی جان
امیدوارم هیچگاه دلمشغولی ای جز به شادی نداشته باشی


چقد زود باهم بودنمون خاطره شد چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:15 ق.ظ http://065.blogfa.com

در غروب افتاب دست هایت را به گرمی می فشارم

به چهره ی زیبایت نگاه می کنم

و از ته دل ارزو می کنم

که بمیرم و غروب زندگی تورا نبینم

جان چیست که گردد به فدای ره دوست
گر فاصله ایکه دیده ای .هست .چو موست

شادی هایت مدام
غمهایت به باد باد

زادمهرهمیشه پارسی چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:23 ق.ظ http://www.mehrafrin.blogfa.com

درودبرشما.



شاملوهرگزبزرگ نبوده است وبسی ستم برزبان وادبیات ارزشمند پارسی که نامهایی چون شاملورابزرگ بدانیم که اینهادرگستره زبان وادبیات ارزشمند پاسی کاری نکرده اند که برای همیشه ننگ وستمی براین زبان ارزشمند بوده اندودراین راه به بیراهه وکجراهه رفته اند.

شاملوچه دارد؟اینکه ازدست دخترش آیدا وبه نام گزافه هاببافدوبه نام ادبیات نوچنین گزافه هایی رابه خورد مردم بزرگ مابدهد(...چنانکه درجاهایی به مردم دشنام(:توهین)پیشکش کرده که نوش جان خودش وهم اندیشهای او)چنین نامی باپرونده ای چنین سیاه وتباه ،می تواندبزرگ باشد؟

...بدترازهمه به فردوسی بزرگ ما وفرهنگ ارزشمند ایرانیان بیجادرکشوردشمن تاخته است.

برویددیدگاه استادمهدی حمیدی شیرازی رابخوانیدکه چه نکوهشهائی به شاملوکرده است.
برویدنسک(:کتاب)دمزدنی چنددرهوای تازه ازهمان استادی که دوست شمانام می برد(:مهدی اخوان ثالث)رابخوانیدکه درآن شاملورادرسرایش(:شعر)تنهابه دوزبازی واژه گان نام می بردکه درسروده های خودهیچ ندارد.
بیشترسروده های شاملوبرگردان(:ترجمه)ازسراینده گان فرانسه وشیلی واسپانیاوچندسرایشگرمارکسیست کمونیست می باشد.
سروده هایی درباره آیدا(:دوست دخترش که زن سومش می شود)به چه دردمی خورد.اودراین سروده هاآیدارابابدترین وزشت ترین واژه ها(...که به دردروسپیخانه ها(:جنده خانه ها)می خورد،ستایش کرده.
...شاملودرباره مردم ومیهن وزبان ارزشمند پارسی چه کرده است؟:هیچ.

...ازبدکاریهای اوهمین بس که درباره خداوندگارارزشمندوآسمانی زبان وفرهنگ ارزشمند پارسی:فردوسی بزرگ ،یاوه هائی دروغ بافته است و....

....شاملوازآنهاییست که باهیاهوی بیجای این وآن بزرگ نمودداده شده است وازخودهیچ ندارد.

...باسپاس.

درود بر تو زادمهر گرامی
این را پایان این بحث بی نتیجه خواهم گفت
شما گویا با تمام احترامی که برایتان قائلم به سلاح سوفسطائیان می خواهید با دوست و دشمن به مجادله بپردازید.نه بحثی آموزنده و مفیدو دلیل آن را نیزبنگرفتن تمام مطلب و پرداختن به نکته ای که نه تنها من تائید نکرده ام که مذموشش میدانم و آن نظر شاملو نسبت به فردوسی است
وبیان دکتر حمیدی شیرازی و اخوان ثالث راجعه به شعر و سبک و سیاق او در بدعتی که او آن زمان در راهش بود است
چرا که بحث نازیبا و بیخردانه در آن مورد مذکور در اواخر عمرش و در سخنرانی بیش نبود
بله نه تنهااین دو بزرگوار که بسیارانی بودند هنوز که هنوز است بدعتش را نپسندیدند و به بهانه ی اینکه اشعار او به ترجمه میمانست و به سیاق ان بود و....
همچنان که از از کنگره ی 1325به بعد نیما نیز با چنین چالشی حتی بابزرگانی ازادب روبرو بود
ولی شما برای بزرگداشت فردوسی بزرگ تمام ادیبان و بزرگان مارا
همچون حافظ و سعدی و مولانا واخوان .. به نگاهی از سر بی مهری می نگرید که این براساس منطق نبوده و نیست و دو دلیل میتواند داشته باشد یک دلیل سوء نیت که تو مبری و یک تعصبی که اگرچنین پیش رود کیان ملی مارا به مخاطر می اندازد.
رفتار تو عزیز به مثل به ادمی میماند که بر پشت بام است
ما باید نسبت حقایق ملیمان وبه افراد ان در تمام ادوار تاریخیش به انصاف و عدالت به داوری بنشینیم
دکتر حمیدی شیرازی از بزرگان ادب ولی باورمند به سبک شعر سنتی بود و او عده ای حتی نیما را در بدعت بر نمی تافتند .و ما نباید خلط مبحث کنیم و این گونه مناقشات ادبی را به تعبیری دگرگونه بازتاب دهیم.
یک آئینه اگر لکه ای کوچک بر اونشست نباید شکست انسانهای دارای نقاط ضعف و قوتند . پدران ما نیز نامهائی نامیمون بر ما نهادند
آیا ما که تمام هستیمان از آنان است .امروز حق داریم به این خطا آنان را بیگانه بدانیم؟
و شما اخوان را نیز به سرزنش گرفته اید .به چه جرمی . سعدی را . و..
واین مورد ملامت است و ...
انان را بزرگ شمردن . از فردوسی بزرگ نمی کاهد و کوچک شمردنشان نیز . به بی نیازی فردوسی افزون نمی کند.
در مورد بهره گیری از واژه گان گفتم . من با تو عزیز اختلاف نظر دارم
و باور دارم به صرف ویرایش زبان پارسی نباید ره افراط پیمود . چرا که زبان عرب غنایش ر ا از پارسی و پارسی سرایان گرفته است.
افراط بر بهره گیری از زبان کهن و ارزشمند پیشین و بدور انداختن دستاوردهای بعد از اسلام نیز خطرناک است

با آرزوی شادی و کامیابی

بانوی شرق چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:48 ب.ظ http://www.royavash.blogsky.com

سلام
شرمنده اینقدر دیر اومدم

بشریت٬تعدادی از وحشیانه ترین جنایاتش را به نام حقیقت مرتکب شده است.مردان و زنانی در خرمنی از آتش می سوزند.فرهنگ بعضی تمدن ها به کلی نابود شده است.آنان که گناه خوردن گوشت را مرتکب شده اند٬تبعید شده اند.آنان که به جستجوی راه دیگری برخاسته اند٬به کلی از حقوق مدنی محروم شده اند.
انسانی٬به نام حقیقت به صلیب کشیده شد.اما قبل از مرگش تعریف جامعی از حقیقت به جای گذاشت.حقیقت چیزی نیست که به ما یقین عطا کند.چیزی نیست که ما را برتر از سایرین کند.چیزی نیست که در زندان عقاید مرتجعانه محبوس بماند.حقیقت آن چیزی است که ما را به آزادی می رساند.
او گفت:« حقیقت را بشناس. آن گاه حقیقت تو را آزاد خواهد کرد»

درود بر بانوی شرقی
بازهم همچون همیشه با زیباترین ها امدی

سپاس گذار مهر

ندا (حرف دل) چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:41 ب.ظ http://nedayeghalbeman.blogfa.com

استاد متاسفانه همونی شد که من گفتم!
برای همین افکار کوته و سطحی بود که گفتم بهتر بود از جملات دیگه ای برای رسوندن منطورتون استفاده می کردین.
متاسفانه هنوز هم هستند کسایی که انقدر کوته فکر و سطحی نگر هستن که در زمان ما قبل تاریخ به سر می برن!

سلام بر ندای عزیز
بستر جامعه را موزائیگهای رنگ رنگی تشکیل داده که در عین تلون و گونه گونی در کنار هم . زیباترین تابلویی را میسازد بنام ایران
نمیشود که زیبائی را فدای اینک کنیم که تبعاتی در را ه دامنگیر شود
مسافری که در راه هست خود میدانسته که چه خطرها و حضرها را در پیش دارد
چالش اندیشه
می باید دامنه ای داشته باشد تا جولانگه اندیشه باشد
البته با رعایت اصول شناخته شده

ممنونم از مهر و بردباریت

verza چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:09 ب.ظ

سلام

سلام بر تو عزیز

مسافر در راه

شاد باشی و سلامت

آناهید چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:17 ب.ظ http://www.persianbastan.tk

امان ازین خانمهای محجبه...که هرچی عشوه و کرشمه ی بیجاست مال همین خانمهاستبانمک بود

درود بر تو عزیز

گویا مطلب را دوباره باید بخوانی
ممنون اناهید مهربان

آرمان چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:23 ب.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

استاد !
در صله رحم هم که استاد هستین
چرا ما را شرمنده می فرمائید

تو در شرمنده ساز من استادی ارمان جان

یاد ت برایم عزیز و گرامی مهربان

آناهید چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:51 ب.ظ http://www.persianbastan.tk

کوروش جان این چشمها نوشته ها رو تار و دوتایی میبینه هنوز....دوباره خوندم جالب بود...و حق با شما بود باید دوباره میخوندمش....هرچند حرفی که زدم رو نفی نمیکنم اما گویا بی ربط بود...ازین بابت متاسفم

درود بر آناهید عزیز

توضیح من صرفا جهت رفع هر گونه تعبیر منفی بود
وگرنه هرگز به خود اجازه نمیدادم چنین بگویم

ارزومی کنم که هرچه زودترسلامتی کامل حاصل بشه مهربان

ممنونم از حضور همیشه گرم صمیمانه ات

ندا چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:49 ب.ظ

سلام
کاش تو همون ۱۳۵۶ تموم شده بود تا جوانها شاهد این ناز و کرشمه دروغین نباشن

به به
به ندای عزیز و مهربان
مدتهاست هر چه در نظرات می نگرم
ندای حضور مهربانت را نمی بینم
نگران شده بودم
ممنون و خوشحالم که باز شاهد حضورت هستم نازنین

ندا پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:08 ب.ظ

از کم سعادتی من بوده
جاتون خالی رفته بودم شهر شعر و ادب

خواهش ندا جان
امیدوارم خوش گذشته و پرخاطره شده باشه

همیشه در سیر و سفر با شادی

کوروش شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:52 ب.ظ http://www.paaraaziit.blogfa.com

با درود...
آفرین به این سلیقه و هنر که تار نمایی به این زیبایی را آفریده ای...
خیلی خوشحالم که امروز تونستم با وب شما آشنا بشم
خوشحال میشم که با شما تبادل لینک داشته باشم
خوشحال میشم که منم میزبان حضور سبز و صمیمیتان باشم
منتظرتم

درود بر تو کوروش نازنین
وبلاگ تو هم زیباست و صمیمانه و پر از آموختنی ها
اگر به چنین افتخاری نائل شدم مرا بنام

سخن کوروش

و بگو تو نازنین را به چه نامی در جمع یارانم قرار دهم

شاد و سربلند باشی چو نام نیکت

قندیل شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:23 ب.ظ http://ghandil.blogsky.com

همون گوسفندا رو میشمردید بهتر نبود !!!
...
امان از بی خوابی که باعث و بانی همچین چیزایی میشه !

سلام نسرین

کاش چنین میشد


کاش

کاش

کاش



راحله یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:01 ب.ظ


چه جالب .....حالا خانومهاش تو چه سن وسالی بودن ؟
جوون بودن یا مادربزرگ ؟
خوشگل موشگلم بودن؟

راحله جان
خوشگل موشگل بودند که خوابم پریشان نمیشد عزیز

ارامشم را باخودش برد

ترنم دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:02 ب.ظ http://parastuha.blogsky.com

سلام آقای...چی بودی کورش؟شورش؟...آها کوروش! اولا که سعی کنید احترام هرقشری رو نگه دارید هرکسی باهر تیپ و عقیده شخصیت محترمی داره غرض ورزی لطفا موقوف.درثانی...هیچی ولش کن مثلی هست که میگه: بگذار جاهل در جهل خود بماند و بمیرد...

حیف از واژه ی زیبای ترنم که به سرقت بردی
آنقدر در جهل غرق شده ای که نه تنها چشم
که با تاسف عقلت نیز زائل شد
متاسفم برای تو که کاش آنقدر تحمل و تامل میداشتی و پی به مطلب می بردی و آنگاه اینگونه زود سرخی گونه ی خود به
رخ نمیکشیدی
تو مثلا یک وبلاگ نویسی؟
حتی آنقدر به جنسیتت فکر میکنی که پیام را که نگرفتی
هیچ دهان را به یاوه گشودی
چنین کنید تا زن ستیزان
بگویند که دیدی که حق با ماست
فقط می گویم متاسفم
از یک یدک کش وبلاگ نویسی که باید ترنم مهر باشد به لطافت باران
فریاد غرش شیری را زگربه ای بیش نیست

کمی بیاندیش و انگاه لب به سخن باز کن

ترنم سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:23 ق.ظ http://parastuha.blogsky.com

کلام ادبی شاید در نگاه اول جذاب باشه اما روی همه تاثیرگذار نیست آقای نسبتا محترم.خوشحالم از اینکه ترنم صداقت و مبارز حق وحقیقتم.حق به زودی آشکار میشه آشکارهست آشکارتر میشه یا قادر به دیدن میشید یا چشماتونو مثل حالا وهمیشه روش میبندید و درنهایت خودتون متضرر میشید.بترسید از روزی که بخاطر گمراه کردن جوونای مردم در دادگاه عدل خداوند مواخذه بشید خیلی دور نیست٬اونوقت حرفای امروزمو بخاطر بیارید.زن ستیزی یعنی داشتن عفت و نجابت؟فمینیسم چیزی نیست جز استفاده ابزاری از زن!چیزی که شما و امثال شما دنبالش هستید اگر قادر هستید عزیزان خودتونو برای استفاده عموم! در اختیار بذارید واقعا فمینیست هستید.پس درمورد هرچیزی به اندازه کافی اطلاع کسب کنید بعد حرف بزنید٬که احتمالا اطلاع دارید ومغرضانه این حرفا رو میزنید.
درنهایت خود فروخته ها محکوم به شکست هستند...

گویا هر دو از عصبانیتمان کاسته شده. من به دلیل اینکه تو حتی توضیحات را نخوانده و با وجود اینهمه اشارات باز مرا زن ستیز خواندی در صورتی که
گفته بودم

من خودم ذاتا بدون وابستگی به حزب و گروهی به نوعی فمینیستم. پس بانوان محترم زود
قضاوت نکنند. اگرچه نمی خواستم ولی به اجبار می گویم این کوتاه ماجرای
یک عمراست

در صورتی که بانوی محترم (نه کمی محترم )من خود را فمنیست هم نداستم که تو باز به این گناه حکم صدر کردی
جهت یاداوری . هر اندیشه ای در ذات خود فی نفسه خوب است حال در کوران راه و رهبر و راهبرانش ممکن است دچار خطا و لغزش شود
که جریان فمینسم هم مبری نیست
من اگر بیشتر می شناختی در اشعار قبل و بعد هم از عشق گفتم و حرفهای دل
بگذریم
ولی کاش کمی بیشتر وقت میگذاشتی و لااقل نظرات را می خواندی
کمکت میکرد تا بیشتر به هدف این پست پی میبردی
در مثل است که میگویند در مثل مناقشه نیست. وسمبل بودن موضوعی که باعث شد نتوانی کنه مطلب را بگیری به دلیل قضاوت عجولانه اتفراتر از یک بحث پیش افتاده و مذموم زن و زن ستیزی باشد
خواهشی که دارم کمی بیشتر وقت گذاشته وضمن مطالعه ی دوباره ی
متن و توجه به زمان بهمن و عدد طرح شده و همچنین نظرات و پاسخ های این کمی محترم به قضاوت بنشینی
من اگر پیگیر نظر شدم به علت این است که نمی خواهم در محکمه ی وجدانم محکوم شوم ونه نگران محکمه ی که تو مدعی هستی

امیدوارم با توجه به موارد یاد آور شده و سمبلیک دانستن موضوع پی به هدف برده باشی
توئی که در پیوند دوستان موج سبز بیداری را داری گمانم بیشتر باید
هشیار باشی . باز هم اگر سوالی داشتی می توانی بپرسی
ولی اینجا امید که سهراب وار چشمها را شسته و نگاهی دیگر داشته باشی

andisheh سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:48 ب.ظ http://anjomanp10.mihanblog.com

اصلا متوجه نشدم

اندیشه عزیز
به علت سمبلیک بودن موضوع کمی غامض به نظر میرسد
ولی کوتاه است که با کمی دقت نتیجه میدهد
البته در لابلای نظرات اگر دقت کنی بیشتر و زودتر نتیجه حاصل می شود


ممنون حضورت صمیمانه ات

andisheh سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:05 ب.ظ http://anjomanp10.mihanblog.com

سلام
وقت بخیر
تعجب من ازاین جهت بود که شمارو باکوروش سایت آموزش مقایسه کردم

برقرار باشید
و
سبز

سلام عزیز
من هم در تعجب بودم که تعجب چرا؟
اول فکر کردم که شاید از اینکه اسمت رو تو پیوندهام ندارم تعجب کرده ای
لینکت کردم وقتی وب رو باز کردم متوجه شدم که این همونی که بنام مرجان عزیز. بر گشتم و تکراری را حذف کردم.
سپاسگذار حضور گرم و صمیمانه ات

3ajid پنج‌شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:01 ق.ظ http://3ajid.blogfa.com

خوشحال شدم که بهم سر زدی!!
درسته که نوشته من شبیه به خیال و ... هستش ولی اینها همگی حرفهای دلمه و واقعیت
وب زیبایی دارین.
حتما دوباره برمیگردم

دیدارت نازنین باعث شادی و سرور است
من طبق عادت که خیلی هم دوستش دارم هراز گاهی به وبلاگهای دوستان ِیاران هم پیوندی هم سری میزنم
و وقتی اینهمه احساس و لطافت را می بینم
به هیچ وجه شک نکردم که احساس زیبایت خود گواه بود که حرف حرف دل است
و بسیار لذت بردم
بازهم چشم رنجه کن که دلجویان قدم بر چشم ما دارند


ترنم پنج‌شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:04 ب.ظ http://parastuha.blogsky.com

جهت اطلاع:
۱-سعی کنید پارادوکس حرفاتونو برطرف کنید بالاخره فمنیست هستید یا نه؟نگاهی به پاسخی که دادید بندازید بعد جواب بدید
۲- اگه فمنیست هستید بهتره چندتا کتاب درمورد فمنیسم مطالعه کنید تا اطلاعاتتون بالا بره اگه خواستید میتونم کتابایی که خود غربیها درخصوص فمنیسم نوشتن بهتون معرفی کنم.اصولا نظر دادن درمورد چیزی که آدم به اندازه کفایت ازش نمیدونه کار عاقلانه ای به نظر نمیرسه درسته؟
3-اگه فمنیست نیستید دلیل اینکه خودتونو فمنیست معرفی کردید چیه؟بالا بردن تاثیر نوشته تون؟این زن ستیزی که ازش دم میزنید چیه؟ کاملا مغرضانه!!!!
4- این مطلب مطلب قابل توجهی نبود اتفاقا بخاطر زمان و تاریخ مطرح شده من از ابتدا پاسختون رو دادم اما گویا شما به کنه پاسخ من پی نبردید.من انقلاب اسلامی رو به دلایل عقلانی میپذیرم کاری که متاسفانه خیلیا ازش عاجزن منظورم استفاده از عقلانیت در قضاوته!!!حاضرم کاملا مسالمت آمیز کمک کنم تا شما هم به این دلایل پی ببرید.بدون جهت گیری تنها از راه عقل@
5-ممکنه کسی ادعای داشتن وجدان کنه و از مجازات در دادگاه وجدان حرف بزنه درحالیکه دادگاه عدل خداوند رو قبول نداره؟
6-من دین اسلام رو از خانواده به ارث نبردم اصولا بی منطق وبرهان چیزی رو نمیپذیرم عادت به مطالعه روی موضوعاتی دارم که میخوام رد کنم یا بپذیرم.شما اول روشن کنید مسلمانید یا ادعای مسلمانی دارید یا اصلا اسلام رو قبول دارید یا نه تا بقیه جوابتونو متناسب با مذهب و مسلک و عقیده تون بدم.
7-آقای کوروش ایرانی هستید؟میدونید سلسله ساسانی اولین سلسله ای بود که مذهب و آیین رسمی اعلام کرد...؟...
8-بد نبود ظاهر بینی رو فقط برای چند لحظه کنار میذاشتید و به موج سبز بیداری سری میزدید.قطره هایی که درحال جمع شدن هستن هرچند حالا اندکن اما روزی که نزدیکه موج بزرگی میشن که خودفروخته ها رو از این عرصه پاک میکنن...

با درودی اگرچه گرچه با تاخیر
ممنون که مرا به پاردوکس متهم کردی که پارادوکس تضادی هنری است
اگرچه نیتت فقط تضاد بوده و نه پارادوکس
من نه علیه و نه له فمینست نگفتم . اگر کمی بیشتر بنگری پی به اصل خواهی برد.گفتم به نوعی.و در این کوتاه هر کلمه باری سنگین بدوش می کشد.
-شماره 2 را هم پاسخ دادن بی دلیل میدانم چرا در قبل توضیح دادم
-وشماره 3 نیز با مرا می خواهید به کشانید به گروه بازی و تحزب که مبری هستم از ان
-حالا که می بینم پس اینهمه ازار من باز همه ی مطلب رو نگرفتید و اگر زن ستیز بودم می توانست مدرکی باشد برای حقانیت حرفم
من گفتم این کوتاه حاصل عمراست
و چون مخاطبم عقل کل است.بنده سعی میکنم اندک داشته ام را برای خود نگاه دارم و نیازی نمی بینم که حاصل این سالها که تلاش در جهت اثبات حقانیتش داری خود به اندازه ی کافی گویاست
واز وضعیت قرون وسطیی و فریادهای بر آسمان رفته و.. می توان در عمل انچه در کلامی احتمالا زیبائی که تو می خواهی برایم منبر وار بیان کنی.دید
بقول مولانا خود پیداست از زانوی تو
-هیچ محکمه ای را پاکتر و بی آلایش تر از محمکمه ی وجدان نمیدانم
وو باور دارماگر همگان به این باور باشند دیگر به دورانی واهی و تخیلی نیست
همه ی اینانی که در خیابان و... جنایت می کنند و شده اند عامل جور و فساد و ظلم خود را مدعی این نوع محکمه دانسته و برای روسپیدی
در دنیای دیگر .این دنیارا برای همنوعان خود جهنم می کنند
-من با دین شما کاری ندارم و تا جائی که به من و باور من خدشه ای وارد نکند به ان اعترام میگذارم. وطبق عرف و قانون به کسی نیز اجازه نمیدهم که کسی مرا تفتیش عقاید کند
-ایرانی هستم و چون بحث را عوض می کند از ادامه ان پرهیز می کنم
ولی در تاریخ کشورم به غیر از این14قرن همیشه زن در جایگاهی همراه و گاه موازی با مرد تصویر شده
-چشم .
ولی اشاره ام به آن نه به تائیئ مطالب و اندیشهاست که اینکه با یارانی که لااقل اگر هم جریانی را نقدگونه نگاه می کنند که من شاید تائید نکنم ولی اینکه می اندشد مورد نظر بوده
ومن نه سبزم و نه تا ئیئ می کنم و خواسته های مردم اگر در این پوشش این رنگ خودنمائی کرده است از سر این میدانم که مطالبات را بهانه ای شد.
وهمه ی انانی که در این مجموعه جمعند یکدست نبوده و با باورهای مختلف و دیده ام که گاه مخالف موسوی و کروبی اند .ولی همچون هواکشی است برای یک زندانی که شاید راهی برای گریز
و لااقل برای تنفس هوای پاکی و یادر دادن ندائی حق
بعد
چون نمیشناسمت
در خاتمه شکل اطلاعیه دادند که یک بحث ناخوشایند است و مذموم

ترنم جمعه 6 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:15 ب.ظ http://parastuha.blogsky.com

اتفاقا منظورم کاملا پارادوکس بود. فمنیستی که فمنیست نیست!
منم نخواستم شما رو تفتیش عقاید کنم.مهم نیست که فمنیست هستید یا نه خودتون وارد بحث زن ستیزی شدید منم جواب دادم فمنیسم عین زن ستیزیه.منظور من محتوای حرفتون بود.به قول خودتون هر ایده ونظری فی نفسه خوبه شاید وقتی جریان پیدا کرد بعضی افراد فاسدش کنن.انقلاب هم فی نفسه بد نبوده و نیست شاید در ادامه بعضی افراد راهو خطا رفتن و موجب بدبینی شدن همونطور که ورود اسلام به ایران ایدئولوژی مثبتی داشت اما افراد فاسدی مثل عمر و دیگران رهبریش کردن.درضمن در دوره ساسانی و پیش از اسلام فقط در طبقه اشراف زن اجازه عرض اندام داشته٬حالا مطمئنید اگر اسلام وارد ایران نشده بود شماهم جزء طبقه اشراف بودید اون چیز دیگه ایه.همینطور تحصیل وکسب علم فقط به بعضی افراد تعلق داشته.درطول این چهارده قرن واقعا اینطور بوده؟سعی کنید روشنفکر تر و با دیدهمه جانبه قضاوت کنید تعصبی برخورد نکنید.درضمن لطفا خواستید جواب بدید به فارسی سلیس جواب بدید.



وای از دست شما زنها

تمام حرفای منو در جدای از کامنتهای قبلی درهمین نظرت تائید کردی و با ز
برگشتی سرپله اول
آخه لجاجت چرا؟
بعد کجا و در کدام گفته ی فمنیست ها زن ستیزی ترویج شده؟؟؟؟؟؟
من تفتیش عقاید رو در مورد مذهب گقتم.

بله در دوره های حکومت های ایرانی قبل اسلام طبقاتی بودن
کاملا قطعی و تائید شده است و همچنین دسترسی طبقات نه از سر ممنوع بودن. که به دلایل مختلفی مثل دوری از مرکز و نداشتن توانائی مالی و...
باعث میشد که فقط به اعیان وروحانیان مغ ها یا طبقه اشراف و حاکمان
بتوانند تحصیل کنند
هیچ ایرانی عقیده ندارد که ان دوران طلائی حتما مدینه ی فاضله بوده
ولی از دست دادن همون اندک هم بعد از اسلام و ورود تازیان
(نه فقط به اسم عمر بدبخت تمام کنیم)در دوره حکومت عمر
باعث ازار شده که خود ایرانی هم نقفش داشته و دارد
همین الان هم به دقت نگاه کنیم خودمان به اون دامن میزنیم
با دادن اسامی تازی به بچه هایمان
و زیباترین مراسم خودمان را فراموش کرده و مراسمی را ساخته ایم که خود اونها قبول ندارند. به این جهل دامن می زنیم

راستی چقدر بلدی بحث رو به انحراف بکشونی

امیدوارم فارسی سلیس گفته باشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد