سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

کاکلی

کاکلی

(پرنده ای که صیاد ، با مکر و حیله وبا ابزاری همچون آئینه و نور وصدای معشوق !

به دام  می اندازد.)



کاکلی جان ! که ترا ، هم به فریب
عشق ِ آلوده ، به دامت ، بکشاند

عشق ِ پاکت ،که چنان آئینه  بود
دغل  آورد ، به  آئینه    رساند

صاف بود آن دل و ،صیاد به غش
یار ، در  منظر ِ  تزویر   نشاند

عاشقان ،گرچه   برفتند ، چه باک
نام ِ عشق است  که بر جای بماند

عجب   از بخت  نیاید  که  چنین
در  قفس ، بادۀ  وصلت  بچشاند