سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

کلبه

کلبه

فضای کلبه اش
آکنده از دود است
نمی داند
که در مطبخ ِ سرای او
بجای مرغ ِ بریان
..........   آدمیزاد است
و او را بر جبین
نی داغ ِ هشیار یست.

فضای کلبه اش
آکنده از دود است
و تن پوش ِ اطاقش
.........چوب رنگین .
چه داند کین
خون هزار و یک هزار  ِ
................این گلستانست.

اگر شمعی بیفروزد
چه داند او
که باد ِ تند ِ اهریمن
چراغ ِ شب ستیزان را
به یک لبخند ِ زهر آگین
و یا خشمی به ضد ِ قوم ِ زندیقان
.................................به هم پیچد
...................شکسته خوده هایش را
.......................به اشک ِ دیده در هاون
...............................................بکوباند.

فضا اینک
پر از دود است
نسیمی نیست
تمام پنجره عکس است
....................که پشتش
....................جرز دیوار ست
....................ولیکن صاحبش را
......................مستی خوابی شبانگاهی
..........................به حصر  ِ رخوت و مستی
......................................در آوده است.

هوای کلبه مسموم است
ولی او خفته در بستر
و خواب ِ روزگار ِ ســ بز فردا را
که در رویای ِ بیداری
به پروازش در آوردست
....................می بیند .
...................و یا خواب شه دوشین
.....................که مهتابش
........................کم از ،کمتر
........................رنگ خون می یافت
......................................می یافت
...........................................می بیند،
..................................نه چون امشب.

هوای کلبه اش
آکنده از خون است
هوای کلبه اش
آکنده از بیم است.

خرداد72

نظرات 21 + ارسال نظر
آبرنگ چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:09 ق.ظ http://kaghazerangi.blogfa.com

سلام استاد گرامی
باز هم زیبا ودلنشین است
هرچه باشم در کنار قلم زیبای شما کودکی بیش نیستم
ستون پیوندهایم را با نام شما پر افتخار ساختم
پاینده باشید

عزیز هنرمند سپاس از چشم رنجه به کلبه ی بی رونقم
و ممنون مهرت
شاد باشی و دائم به آفرینش

آرمان. چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:48 ق.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

هنوز خواب است و خواب باغ شداد می بیند

زود است که طوفان بیابان طومار رویاهایش را در هم بپیچاند
زودتر از انچه زود است

سلام آرمام جان
خوبی نازنین؟
دقیقا
این زخم. این دمل باید انقدر برسه که تا خودش لب بازه
و بدا به روزی که با تیغ جراحی زودهنگام و نارس چنین کنند
که باز تکرار است و تکرار

آبرنگ چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:43 ق.ظ http://kaghazerangi.blogfa.com

سلام استاد گرامی
با تاریخچه نقاشی ایرانی به روزم ومنتظر حضورشما
برقرارباشید

سلام بر تو مهربان هنرمند
چقدر عالی
حتما از آن لذت خواهم برد که سخت مورد نیاز است
ما می باید که این تاریخ را در تمام ابعادش بدانیم
ندانستن تاریخ حال هنری . اجتماعی و..
سردرگمی و تکرار می اورد
تاریخ می تواند راه گشای امروز و آینده باشد

مینا چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:54 ق.ظ http://minasebt.blogfa.com

سلام کوروش خان
عجب دلمون گرفت
زیبا بود

سلام و درود بر تو مهربان
چه کنم که اینجا رو برای درد دلهای سال ها ی رفته بر باد کرده ام
اگر موجب آزار می شوم به بزرگواری و مهربانی قلم عفو بکشید
ممنون همه ی صبوری هایتان

ثریا (یه قدم من...یه قدم تو...!!!؟؟؟) چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:39 ق.ظ http://ghadamhaye-man-to.blogsky.com/

خیلی خوشحالم که دست پر خرید کردم

خرید عیدو میگم استاد

امیدوارم همه ی اونایی که هنوز خرید نرفتن
برای روزهای اتی خودشونو برای خرید اماده کنن

اره ثریا جان
گویا سه شنبه ها رو حراج اعلام کرده اند
و مردم را دعوت کرده اند
بهترین اجناس را به قیمت هائی استثنائی خریداری کنند

به امید روزی که دیگری دلی شکسته نباشد
که آن روز عید حقیقی است
به امید آن روز

موچه کوچولو چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:43 ق.ظ http://koocholoamin.blogsky.com/

مرسی ممنون به من سر زدین
ببخشید وقت ندارم بهتون سر بزنم
مرسی بازم

سلام عزیز
خبر دارم که گویا دست تنها شده ای
و موچه خانمی مرخصی رفته
باکی نداشته باش
که دلهای نزدیک بهتر است از دست های چسبان بهم
شاد باشی و تندرست

فریناز چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ق.ظ

سلام استاد گرامی

شما سال 72 این شعرو سرودین ولی انگار خیلی آینده نگر بودینا

امیدوارم هوای کلبه ی شما آکنده از مهر و محبت و دلیری باشه...


سلام فریناز مهربان
تشابه سالها زیاد شده عزیز
اونا مثل ما گاه درجا میزنند . گاه تکرارند و تکرار
مشابهه سال قبل که میدانی در سالهای پیش بود
مگه نشنیدی که شیخ گفت من رفتم 4 ساعت خوابیدم و بر گشتم دیدم
که همه چی زیر و رو شده
زندگی در جهان سوم مدام در تکرار است
من هم از این قائده مستثنی نیستم

شاد باش و همچنان برقرار

میلاد چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:23 ق.ظ http://kochedeltangi.blogsky.com/

سلام

شاد باشید و برقرار

از نوشتهاتون لذت میبرم.

ممنونم میلاد عزیز
امیدوارم کوچه های دلتنگی ات پر شادی گلهای اقاقی باشه
چشم رنجه کردی
ممنونم

میلاد چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:26 ق.ظ http://kochedeltangi.blogsky.com/



ای کاش که کورش به جهان باقی بود


گر بود سراسر عالم آبادی بود


یک عمر به پای زندگی جاری بود

ایران الان هم بسیارها دارد
اگرچه عده ای در کوچه و خیابان یا میدان های جنگ به خون کشیده شوند
باز هستند هم اندیشانشان که مهر وطن دارند و رستگاری ان

شاد باش و امیدوار

بی نهایت چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 ب.ظ http://www.bi-nahayat.blogfa.com

خوشحال می شوم به وبلاگ بی نهایت سر بزنید و نظر خود را بیان کنید.
اگر مایل به تبادل لینک بودید مرابا نام بی نهایت لینک کنید و بگویید شما را با چه عنوانی لینک کنم؟
حتما هم در نظر سنجی وبلاگ شرکت کنید.
با تشکر.

وبلاگ زیبائی داشتی بی نهایت عزیز
و نظرم را گذاشته و به یارانم نیز پیوندت دادم
شاد باشی و سلامت

اهورا چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:45 ب.ظ http://kheradepak3.blogsky.com

درود بر شما به روزم

درود بر تو مرد آریائی

قندک چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:57 ب.ظ http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام ودرود بر برادر کوروش عزیز.بله چه خوش سرودی که هوای کلبه مسموم است. هوای کلبه اش آکنده از خون است.مرحبا

درود بر تو مهربان میرزای شیرین گوی و فرهیخته
میدانم این روزها چقدر با این ترافیک مشکل داری
و باز همراهانت را تنها نمی گذاری
قدمهایت طلائی و گامهایت استوار

فریناز چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:25 ب.ظ

عکسش چند طبقه ساختمونه دیگه؟!!!

دلم میخواست سقوط آزاد میکردیم

باید خیلی کیف داشته باشه
یه بارم که شده باید امتحان کرد

خدا نکنه عزیز
دختر گلی چون تو باید به شادی ها فکر کنه
و سقو طی اگر هست باید در استخر زیبا باشه
برای رهای جان و تن
امید که روزی برسه که هرگز سقوط پرنده ای برای شکار در زمین دل ما را بلرزاند
که مباد ...


ثریا (یه قدم من...یه قدم تو...!!!؟؟؟) چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:05 ب.ظ http://ghadamhaye-man-to.blogsky.com/

سلام استاد میگوییم استاد مگر ریزعلی همون دهقان فدا کار نبود

باور کن استاد این قوم عجوج مجوجن که همه زندگی ما رو مصادره کردن ولی شرف ما رو نمیتونن

کیف اون بنده خدا هم عکس امام توش بوده.........
نمیشه استاد که گناه کبیره از دختر مردم بخوایم انجام بده
وا تازه عکس امام به کنار سید علی اقا هم چون تبرکش کرده بود دیگه جون مرد م که سهل نعوذ وبه لله امام زمانم جای خودش داشت

ما متشکریم از این همه لطف که فقط به زیبا بود گفتنای همچون من اکتفا نمیکنید

شما تاج سرید استاد .......
بزرگ مردی باشرف که هر حرفی هم بزنن مورد تایید این کمترینه

دستان بزرگ مرداریایی رو میبوسم

سلام بر تو ثریای شادی آفرین
نوشته ات قلقلکی داد ذهن پریشان مرا که می توان شاد هم بود
درسته ریزعلی بود و من چون دیدم تو بانوی انچنانی را سمبل این کار کردی گفتم عزیز
تو سرعت رو تند تر کردی
من ترمز دستی رو هم کشیده بودم
پس اون محجبه معذورات داشته
گفتم که باید علتی داشته باشه وگرنه سرمایه ملی ! در خطر بوده

همیشه شاد باشی
و ما نیز شریک آن

میلاد چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:03 ب.ظ http://chashmanekhamush.blogsky.com

هیچ حرفی نمی تونم بزنم!
واقعا کا رقوی ای بود!!!!!!!!

سلام میلاد جان
تو که من رو میشناسی هرچه بگویی به جان و دل خریدارم

ممنونم بابت مهر و وفاداریت

آرمان چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:41 ب.ظ http://www.fun-center.blogsky.com

سلام .خوبید؟
از نوشته هاتون به نظر شخص مهربانی میایید
اگه میشه منو با نام «مرکز سرگرمی» لینک کنید
بعد بگید با چه اسمی لینکتون کنم

سلام بر تو نازنین
لینک شدی عزیز
به جمع یاران وبلاگی من و ما خوش آمدی
امیدوارم فقط تبادل لینک نباشه
وارتباط مان همچنان مهربانانه و صمیمی ادامه داشته باشه
تا از هم چیز ها بیاموزیم و از با هم بودن بهره ها ببریم


شاد باشی و تندرست

بانوی شرق چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:32 ب.ظ http://www.royavash.blogsky.com

آزادیم به کار٬
چه آزادیم در عشق٬
بسته به ماست که دوست بداریم یا نه
از همین است شکست یا سرافرازی مان...

سلام...

سلام بانو شرقی مهربان

ممنونم از لطفت اگرچه ...

درود فراوان به تو یار همراه

مهسا چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:57 ب.ظ http://www.mahs4.blogfa.com

درود بر شما استاد گرامی
آپم...منتظرتونم

درود بر تو دختر آریائی
چشم خدمت خواهم رسید

سیما چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:25 ب.ظ http://http://eshgheroyayee.blogfa.com/

سلام دوست خوب و عزیزم اپم و بی صبرانه منتظر قدمهای زیبات

هوای کلبه اش اکنده از خون است هوای کلبه اش اکنده از بیم است

اینم بگم با جسارت هوای کلبه اش غرق غم است هوای کلبه اش ابریست

سلام بانو
شعر مال سال 72 است و ربطی به کلبه های دیگه نداره
ممنونم که آمدی و سپاسگذارم که خبرم دادی

کلبه های وسوسه دورند از عشق و صفا
کلبه ای باید . که مهری آشنا در دل کند

فی البداهه

فرخ پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:20 ق.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

کاش روزی رییس جمهور بشم و شما رو بذارم وزیر فرهنگ
یا اینکه شما رییس جمهور بشی و منو بذارید یه گوشه ای بپلکم و جوونهای عاشق هنر رو در یابم ... واقعا با هنرمندان ایرانی میشه صدبرابر درآمد نفت پول درآورد . . . ولی هنوز دنبال نفتیم و این ماده سیاه لعنتی رو ول نمیکنیم . . .
ارادت

درود بر فرخ عزیز
گمانم غیر عمد اشاره به ماده ای سیاه نفتی کردی
که چون مایع سیاه نفتی
روزگار همه رو سیاه کرده

راستی بابت محبتت ممنون
نه تو از جنس رئیس جمهورها هستی و نه من میتونم تو لاک انزجار آور
وزر

شاد باشی و همیشه رها

پرنیان پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:15 ق.ظ http://fathebagh.blogsky.com

دلم گرفته است ... دل همه ی ما گرفته است.
چه باید کرد ؟

دلهای گر گرفته را به آّب یاد ها
و یاد گارها باید بخشید
به آرامش
آن روزهائی که در خوشی
اگرچه اندک گذشته است
به یاد روزهائی که اگرشیطنتی نبود
شاید روزگارمان بهتر از این بود
که بر ما رقم زدند
بگذریم
شاید
روزی بیاد که دلهای
تبدار ما نیز در کنار یارانمان
به آرامش برسد


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد