سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

ترانه ی 2

تو بگو واسه پریدن چی می خوام؟

واسه ی از تو بریدن چی می خوام؟

 عشق اگه اینه که تو گفتی بهم

واسه ی تو رو ندیدن چی می خوام؟

 

دنیائی که این همه پسته بگو

واسه چی باید تمومش بکنم؟

 واسه چی باید به یاد تو فقط

عمر باقی رو حرومش بکنم؟

 

تو که رفتنی بودی بگو چرا

چراغ امیدم و آتیش زدی؟

 تو اتیش زدی به جون من

با کلام آخرت تو نیش زدی

 

تو گناه کردی و من دعات کنم

من به یادتم .نخواه صدات کنم

 برو بر دل شکسته  آه نکش

نه تو شیطانی و نه خدات کنم

 

خدای ما مهربون و با وفاست

خدای دلهای پاک و بی ریاست

 نه دروغ دوست داره ونه غم می خواد

یار دلهای شکسته. باصفاست


نظرات 36 + ارسال نظر
توحید پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:51 ب.ظ

درود بر استاد بزرگ

واقعا لذت بردم از این ترانه ی زیبا ...

این یکیو دیگه کاملا کاملا درک کردم استاد ... شما که میدونی .........

اگه شما اجازه بدید بنده ی حقیر دوست دارم برای ساخت ملودی روی این ترانه ی زیبا کار کنم استاد ...

باز هم میگم لذت بردم استاد و خوشحالم که زود به زود آپ میکنید



درودی از سر ارادت و اخلاص بر تو یگانه ی مهربان

از اینهمه محبت و اغماض که ضعف های من نوپا را که تازه در این ازمون
البته با احترام پیش کسوتانی در این رشته
که تا کنون نیز از محضرشان بی بهره نیز نبوده ام
نادیده انگاشته
و مهربانانه به به افتخاری اینچنین نائلم میکنی
البته با تعجب از اینکه
کلید ورود دارب و باز دق الباب می کنی
که چیزی جز بزرگواری نبوده و نیست

سپاس از همه ی اینها



آفتاب پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:13 ب.ظ http://aftab54.blogfa.com/

خدای ما مهربون و با وفاست...
خدا عشق است ..
سخاوت و بخشش است اگر باور کنیم ..باورکنیم هرگز ضعف هایمان ما را از پا در نخواهند آورد ..

سلام بر آفتاب نازنین
درست و کاملا صادق است
او خود عشق است
همه نیکی ها اوست و منشاء را غیر او نیست

شاد باشی و همیشه به مهر
تابان


سیما پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:22 ب.ظ http://http://eshgheroyayee.blogfa.com/

آتش عشق اگر در دل ما شعله نداشت/عمر بی حاصله ما این همه اندیشه نداشت

چون شمع روزگاری با شعله سازکردم

تا در طلسم هستی سیر گداز کردم

قانع به یأس گشتم از مشق‌ کج ‌کلاهی

یعنی شکست دل را ابروی ناز کردم

صبح جنون نزارم شوقی به هیچ شادم

گردی به باد دادم افشای راز کردم

رقص سپند یارب زین بیشتر چه دارد

دل بر در تپش زد من ناله سازکردم

ممنون سعی خویشم ‌کز عجز نارسایی

کار نکردهٔ دی امروز باز کردم

رفع غبار هستی چشمی بهم زدن داشت

من از فسانه شب را بر خود دراز کردم

در دشت بی‌نشانی شبنم نشان صبحست

عشقت ز من اثر خواست اشکی نیاز کردم

اسباب بی‌نیازی در رهن ترک دنیاست

کسبی دگر چه لازم گر احتراز کردم

مینای من زعبرت درسنگ خون شد آخر

تا می به خاطر آمد یاد گداز کردم

جز یک تپش سپندم چیزی نداشت بیدل

آتش زدم به هستی کاین عقده باز کردم

سیما پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:25 ب.ظ http://http://eshgheroyayee.blogfa.com/

رواق منظر چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل
لطیفه‌های عجب زیر دام و دانه توست

دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست

علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن
که این مفرح یاقوت در خزانه توست

به تن مقصرم از دولت ملازمتت
ولی خلاصه جان خاک آستانه توست

من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی
در خزانه به مهر تو و نشانه توست

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که توسنی چو فلک رام تازیانه توست

چه جای من که بلغزد سپهر شعبده باز
از این حیل که در انبانه بهانه توست

سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
که شعر حافظ شیرین سخن ترانه توست

دوش کز سیر بهار سوختن سر بر زدم

صد گل و سنبل چو شمع از دود دل بر سر زدم

پای تا سر نشئه‌ام از فیض ناکامی مپرس

آرزویم هر قدر خون‌ گشت من ساغر زدم

شبنم من زبن ‌گلستان رنگی و بویی نیافت

از هجوم دود گردابی به چشم تر زدم

آسمان بی بضاعت ساز یک بستر نداشت

تکیه‌ای چون ماه نو بر پهلوی لاغر زدم

بر صف‌آرای تعلق بود اسباب جهان

چشم‌ پوشیدم شبیخونی بر این‌ لشکر زدم

برگ برگ این ‌گلستان پردهٔ ساز منست

هر کجا رنگی شکست آهنگ شد من پر زدم

سینه چاکان چون سحر مشق فنا آماده‌اند

عام شد درسی ‌که من هم صفحه‌ای مسطر زدم

ای حریفان قدر استغنای دل فهمیدنی‌ست

من به این یک آبله پا بر هزار افسر زدم

رهمنای منزل مقصد ندامت بوده است

دامنی دریافتم دستی اگر بر سر زدم

فیض صبحی در طلسم هستی‌ام افسرده بود

دامن این ‌گرد سنگین یک دو چین برتر زدم

شعلهٔ افسرده‌ام اقبال نومیدی بلند

هر کجا از پا نشینم چتر خاکستر زدم

خانهٔ دل را که همچون لاله ‌از سودا پر است

بیدل از داغ محبت حلقه‌ای بر در زدم


سپاس از حضور و چشم رنجه بانو
جساراتا جهت اطلاع عرض می کنم ادرس وبی را که در اینجا قرار میدهید دارای اشکال است . که برای مخاطبی که نیت می کند به وبلاگ مراجعه کند به مشکل بر می خورد تصحییح بفرمائید

سیما پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ب.ظ http://http://eshgheroyayee.blogfa.com

سلام ممنون از تذکرتون کوروش عزیز ولی ادرس همینه نمی دونم چرا باز نمیشه

مشکل دار ه باز هم بانو
شما لطف کنید از لینک بالای وبلاگتون کپی کنید
حتما درست میشه

یا اینکهhttp:/ خود وبلاگ رو حذف کنید

اشکال در همین قسمت است
موفق باشید

نسیم پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:22 ب.ظ http://purebreath.blogfa.com

خدا گوید:
تو ای زیباتر از خورشید زیبایم،
تو ای والاترین مهمان دنیایم،
بدان آغوش من باز است،
شروع کن!
یک قدم با تو، تمام گامهای مانده اش با من.

دلم برای دلتون تنگ شده بود.
نوشتهء قشنگی بود بارها خوندمش.

نسیم مهربانی من آمد

چقدر حضورت سوار بر نسیم خیال آرامش آور است

ممنونم نسیم عزیز

بابت تمام همراهی هایت

سیما پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:24 ب.ظ http://eshgheroyaee.blogfa.com

بله ممنون فهمیدم مشکلشو

شرمنده
شما استادی و من اکابری
اول خودم هم ندیده بودم
ببخش که زحمتت دادم

شاد باشی

میترا پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:36 ب.ظ

واسه چی باید به یاد تو فقط

عمر باقی رو حرومش بکنم؟

درستهُ آدم نباید عمرشو بخاطره هیچی حروم کنه زندگی زیباست

سلام میترا جان

خوشحالم که به دلت دلنشین امد

سپاسگذار چشم رنجه ات نازنین

نیکی جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 ق.ظ http://www.virak.blogfa.com

نشسته ماه بر گردونه عاج .

به گردون می رود فریاد امواج .

چراغی داشتم، کردند خاموش،

خروشی داشتم، کردند تاراج ...

رفتم از خویش و به بزم جلوه‌اش لنگر زدم

شیشهٔ رنگی شکستم با پری ساغر زدم

صافی دل بی‌نیازم دارد از عرض کمال

حیرتی ‌گشتم ره صد آینه جوهر زدم

خشک ‌طبعان غوطه‌ها در مغز دانش خورده‌اند

بسکه بر اوراق معنی آب نظم تر زدم

چه فرقی می کند! جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:11 ق.ظ http://chefarghimikonad.wordpress.com

سلام کورش عزیز
چه قدر این جمله به دلم نشست ...نه تو شیطانی و نه خدات کنم

خیلی وقته که سعی می کنم آدم ها و دنیا رو فقط سیاه و سفید نبینم ... بلکه خاکستری
نه خدا ... نه شیطون ... این تعبیر قشنگی که همه ما ها یه جای همین وسط ها ایستادیم ...
نه از کسی بت بسازیم که بخواهیم یه روزی با شکستنش خودمون رو هم بشکنیم ... نه کسی رو انقده سیاه ببینیم که چشم به روی خوبیهاش هم ببندیم

نه خدای ... که فکر کنم بهترینی و منزهی از هر گناهی
نه شیطونی ... که بخوام چشم ببندم به روت و نبینم که گاهی چه قده مهربونی
البته شما که بهتر از من این مسائل رو درک کردید که چنین زیبا می نویسید ... من فقط می نویسم که خودم فراموش نکنم

سلام نگار عزیز

چقدر زیبا با این دلنوشته همراهی و همسازی داشتی مهربان

شادم که در جمع مائی

کاری بسیار پسندیده کردی
چرا که بارها پیش امده که خودمم هم به چنین درکی نرسیدم
که مخاطبم رسیده بی تعارف
حالت هائی برام پیش میاد که اگر حمل بر تعریف نشود
انچه را که نوشته ام خودم هم نمی توانم ترجمانش باشم

ممنون از همه مهر

بانوی شرق جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:48 ق.ظ http://www.royavash.blogsky.com

سلام
خیلی زیبا بود استاد
مخصوصا بیت های اولش که وصف حال این روزای منه
خیلی به دلم نشست...

سلام بانو

مانده ام چرا اینهمه این روزها احساسات مشترک شده

ممنونم و خوشحال از حسی که برایت ایجاد شده
که امید که شادی قرینش باشد

آرمان جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:00 ق.ظ http://www.fun-center.blogsky.com

سلام کوروش جان .خوبی؟
من اول وبلاگت رو دیدم فکر کردم که میخواهی سخنان کوروش بزرگ رو بنویسی
اما الان متوجه شدم که وبلاگت چند موضوعه هم هست
خیلی جالب بود شعدت . ممنون

درود بر تو آرمان عزیز و مهربان
ایکاش می توانستم چنین کنم که تو می فرمائی
ولی این کار نیاز به منابعی معتبر و مکتوبات زیاد ی دارد
که با توجه تاریخ به تاراج رفته ی ما میسر نیست

نه مهربان
اینجا همانطوری که دریافتی
محلی شده برای دل نوشته های من
نوعش را حس و حال و ابزار بیان تعیین می کند
امید دارم این تغییر پسند افتد و از امدن به من لذتی ببری

سپاسگذار مهر بانی ات

آرمان. جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:59 ق.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

عجب حرارتی داشت
تو این هوای سرد از یک بخاری هم بیشتر گرما بهم داد

استاد! من عاشق این اوزان گرم و پر هیجانم

دوباره دارم وسوسه میشم برم تا نجوشیدم

سلام آرمان عزیز

مهربانی تو که هم حرارت دارد و هم نور
هم گرم می کند و هم امید می آفریند

که شادی دل من را با حضورت کامل می کند

ممنونم از همه ی بزرگواری هایت نازنین

فریناز جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:41 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

سلام استاد
ببخشید بابت این چند روز
گاهی آدم مجبوره کارهایی رو انجام بده که هیچ وقت دلش نمی خواد !!!!

تو شعرتو از چی به چی رسیدین!
برام ملموس بود
گاهی حرف هایی رو نمی تونی در قالب کلمات بیاری ولی میبینی عزیزانت چه زیبا اونو به تصویر کشیدن


عالی بود کورش مهربون
با دل های بارانی منتظرتون هستم


سلام بر تو گل سرسبد شادیها

هرکاری می کنی عزیز بکن

ولی دلی نشکن

اخه اینطوری دوستدارانت چطور به تو برسانند که دوستت دارند؟
وبا تو و در کنار تو بودن رو جشن بگیرند

راستی دلم بد جوری هوس بریانی کرده
جالبه نه
چه ها که باید از دل دید

ممنونم
تو دلت همیشه باران مهر می بارد و شادی

سیما جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 ق.ظ http://eshgheroyaee.blogfa.com

سلام استاد اپم عزیز خوشحالم می کنی دوباره سری به من بزنی

سلام بانو
من هردو وبلاگ را باز کردم
اگر چه می فهمم کدام وب منظور است

هوشم ربوده ماه قدح نوشی

خورشید روی زهره بناگوشی

زنجیر دل ز جعد سیه سازی

گلبرگ تر به مشک سیه پوشی

از غم بسان سوزن زرینم

در آرزوی سیم بر و دوشی

خون جگر به ساغر من کرده

ساغر ز دست مدعیان نوشی

بینم بلا ز نرگس بیماری

دارم فغان ز غنچه خاموشی

دردا که نیست ز آن بت نوشین لب

ما را نه بوسه ای و نه آغوشی

آناهید جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ق.ظ http://www.persianbastan.tk

سلام.خیلی.خوب.بود.ترانه.بود.نه؟با.یک.موسیقی.زیبا.یه.کار.عالی.میشه.
من.پیشترم.گفتم.شما.اشعارتونو.مجموعه.کنید.تا.جاودانه.شه.
عالی.بود

درود بر تو دخت آریائی مهربان
تو همیشه به من لطف داشتی و داری
ولی اینها همه دل نوشته است مهربان
خودت که از من آگاه تری
دیگر رمق اینکه قیچی به دستی بخواهد بگوید
این برای شعر کیست. چرا عشق مجازی
باید از ائمه و در ابتدا باید مناجات باشد
این کلمه ال است و ان بل
وهزاران مشکل تائید
نه دیگه مهربان من . عمر ما کفایه ی اینهمه نمی کند
باشد اگر روزی در فردائی تغییری حاصل شد
دیگران چه صلاح بینند

ممنون مهربانی و چشم نازت که بی خبرم ازش

شاد باش و چو ایران سربلند

ثریا (یه قدم من...یه قدم تو...!!!؟؟؟) جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:33 ق.ظ http://ghadamhaye-man-to.blogsky.com/

خیلی زیبا بود استاد این دیگه واقعا از دل اومد و به دل چسبید با چسب دو قلووووووووووو

بابا چه میکند این استاد
ما چاکریم استاد
استاد این طرز حرف زدن تاثیر مثبت با یه دوست خوب بودنه
باور کنید روحیه دارم خفن

ثریا جان
من هم همین روحیه قشنگ و شاد آفرینت رو دوست دارم
باور کن اگه بیای و اینطوری این خونه از خودت ندونی دلم میگیره
ودمق میشم

بیا بریز و بپاش و شادی رو تو این ماتمکده پر کن

که از خدات خواستم و می خوام
قد دنیا خوشبختی و شادی بها بد

تا فرسنگها از همگان فاصله داشته باشی

ثریا (یه قدم من...یه قدم تو...!!!؟؟؟) جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:35 ق.ظ http://ghadamhaye-man-to.blogsky.com/

قربون اوس کریم بریم ماهم دروغ دوست نداریم ولی ای روزگار سالی یه دونشو خودش ببخشه دیگه

نه نه ثریا جان

دروغ رو هرگز نخواه

که این دعا حتما مستجاب میشه
که اون ثریای دوست داشتنی و شور و شادی آفرین تبدیل میشه
وباز دل من میشکنه
دل همه ی اونائی که دوستت دارند

ثریا (یه قدم من...یه قدم تو...!!!؟؟؟) جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:36 ق.ظ http://ghadamhaye-man-to.blogsky.com/

نظر قبلیم در مورد چند بیت اخری بود استاد میدونم شما گرفید برای اطلاع رسانی بود دیگه

روشن بود عزیز

همچون حضورت که روشنگر است و شادی آفرین

ثریا (یه قدم من...یه قدم تو...!!!؟؟؟) جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ق.ظ http://ghadamhaye-man-to.blogsky.com/

ما که برای پریدن یه دل بزرگ میخوایم که این روزا دلمون عین شیر شده
وقتی با صدای بلند تو میدون انقلاب فریاد میزنیم

میر ما یک خادم بی ادعاست
همتش ابادانی ایران ماست

یا عقاب باید بود یا شیر

تو به سمت فردا اندیشه می کنی

شیری که چون عقاب به پروازی


دیدم به خواب نیمه شب.خورشید و مه را لب به لب
تعبییر این خواب عجب .ای صبح خیزان چون کنید؟


ثریا (یه قدم من...یه قدم تو...!!!؟؟؟) جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ق.ظ http://ghadamhaye-man-to.blogsky.com/

یا علی

امید در سر و عشق پوششت

شادی نور چشات


آبرنگ جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:02 ب.ظ http://kaghazerangi.blogfa.com

سلام استاد گرامی

استاد اینجاست که زبان رسمی به چالش میافته و باید گفت عالی بود.

تو بگو واسه پریدن چی می خوام؟

واسه ی از تو بریدن چی می خوام؟

پاینده باشید.

درود بر هنرمندا نقش شادی آفرین

تو با نگاهی مهربانانه می نگری که اینگونه رنگ شادی و امید
در کلامت داری

ممنون مهربانی ات نازنین

فرخ جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 ب.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

حرف نداری

درودی از سر اخلاص

شرمنده می کنی فرخ عزیز

سیما جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:44 ب.ظ http://eshgheroyayee.blogfa.com/

اعصابم خورد شد اه ادرس هی اشتباه میشه

معذرت استاد

آرامشــم زمانی ست ، کان تابنــــــاک تابد

تابــــم به کودک دل ، وقـــــــتیکه بر قرارم



درست شد بانو

زیاد سخت نباید گرفت

امید که ادمی ادرس اصلی رو اشتباه نکنه
اونه که اصلاح پذیر نیست
الان درست شد
تذکر من هم برای سردر گمی مخاطبین است و بس
جسارتم رو ببخش

محمد جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:06 ب.ظ http://mohamad-asa.blogsky.com/

سلام
خسته نباشی و خدا قوت
واقعا وبلاگ زیبا و باصفایی داری
دست مریزاد که مطالبت بدون تعارف قشنگ است.
این شعر هم که خیلی قشنگه،
امیدوارم همیشه خدا پشت و پناهت باشه

سلام محمد جان
همانطوری گفتم این یکی از اثرات اون تنهائیه
که امیدوارم تو قسمتهای شیرینش رو تجربه کنی

فریناز جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:23 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

لطف شما فراوانه کورش مهربان

همه ی تلاشم بر نشکستن دل هاست...

راستی واسه عید تشریف بیارین اصفهان بهتون بریونم می دیما

به دوستان نگید فقط اونوقت همه مشتاقن و دیگه بریونش به شما نمی رسه

شادکام و پر از آرامش و سرزندگی باشید استاد


سلام بر شکوفه ی امید

ممنون از مهمان نوازیت. وای داشت یادم میرفت بریانی و با طعم خاطره

نه مطمئن باش بین خودمون میمونه

نمی خوام قضیه ی گز تکرار بشه


روزگار ت رنگین باد و همه ی ان رنگها
برای تست . هدیه ی ابدیت باشه

ترنم جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:25 ب.ظ http://parastuha.blogsky.com

فقط اومدم بگم سلام.

سلام
و منهم فقط میگم
خوش اومدی

نجوا جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:57 ب.ظ http://www.najvamoviestar.blogfa.com

سلام دوست عزیز
وبلاگ najvamoviestar به روز شد.منتظر حضور گرم و نظر قشنگتون هستم

سلام بر نجوای عزیز

خوش امدی مهربان ممنون که خبرم کردی
حتما خواهم امد

بی نهایت جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:04 ب.ظ http://www.bi-nahayat.blogfa.com

وبلاگ بی نهایت به روز شد.
با مطلبی جنجالی"بهترین ایده های الهام بخش اپل"
منتظر حضور شما هستم.
راستی شرکت در نظرسنجی وبلاگ فراموش نشود

دیدم عزیز
ولی عکسها من رو برد جای دیگری
اگرچه برایم سوال است
که ما ایرانی شده ایم
ابزار مفت و مجانی شرکت های خارجی
اونا روز به روز ثروتمند تر و ما روز به روز خونین تر

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سوال از تو عزیز نبود
و گله ای هم ازت ندارم
ممنونم شدم که خبرم کردی
سوالی کلی بود



محمد جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:09 ب.ظ http://mohamad-asa.blogsky.com/

سلامی دوباره
الحق که به قول دوستان استادی و شیرین سخن
مرسی که به وبلاگم سر زدی
اگه مزاحم نباشیم، ایشاللا بیشتر مزاحم میشیم
تنهایی درسته تلخی ولی بعضی وقتا از همنشینی با خیلیا شیرینتره
تنهایی فقط درصد کمی از تلخیای آدمیست، اتفاقا بیشتر تلخیا از تنها نبودنه و اینکه آدما فرصت خودشناسی رو ندارند،
هرکس که بتونه خودش رو واقعا بشناسه، دیگه فکر نکنم تلخی ای داشته باشه
امیدوارم همیشه شاد باشی و خندان و دیگران رو هم خندان کنی

درود بر تو عزیز
محمد جان
درسته که تنهائی تلخ است و جانگدازه و طاقت فرساست
به مرور اگر ادامه داشته باشد
موجب کم حرفی و بعد حاطل آن بغضی غیر قابل درمان می شود

بله در حکایات ناب ایران است که می گوید

عارفی در حال خواندن کتابی بود و دوستی انگونه که تو گفتی واردش شد
و گفت دیدم تنهائی وارد شدم . آن روشن دل گفت. وقتی که تو وارد شدی
من تنها شدم

تو نیز اوقات تنهائیت را امیدوارم
اینگونه تنها بمانی

ندا جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:15 ب.ظ

وایییییییییی من چقدر عقب موندم
عالییییییییییییییییییییی بود

اینقدر دیر امدن ها عادی شده که نگرانی ها هم کم شده

نه دیگه ندای ما عوض شده

گویا سرش به جائی گرمه

امیدوارم به شادی باشه و خوشی

و سلامت هم قرینش


محمد جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:22 ب.ظ http://mohamad-asa.blogsky.com/

درودی به بلندا و پایداری دماوند
مرسی استاد گرانقدر
من که از تنهایی خوشم نمیاد.ولی بعضی وقتا واسه صاف شدن دل آدمی از ناپاکیا و فکر کردن به اشتباهات گذشته برای کسب تجربه لازمه
خودم به اندازه کافی بغض غیر قابل درمان دارم، که تحمل این یکی هم زندگی رو برام سختر و غیر قابل تحمل میکند
دوستی با افرادی مثل شما میتونه تنهایی آدم رو به شکل مفیدی پر کنه و مرهمی باشه بر زخمهای این دل خسته
بازم مرسی

محمد عزیز

ممنون از اینهمه مهر
نمیدانم
چرا امشب با این ارتباط با تو نازنین
بیاد آبشاری بنام کبودوال در نزدیکی های مان
وکوهی به نام قلعه ی ماران که سالهاست نرفته ام افتادم
همش از تنبلی و شب زنده داری که روزهای تعطیل رو هم ازم گرفته
تو محبت داری
برای من باعث سعادته که همکلامی گویا دیر آشنا یافته ام

سربلند و شاد باشی همیشه

سیما جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:50 ب.ظ http://eshgheroyayee.blogfa.com/

قسمت این بود که من با تو معاصر باشم
تا در این قصه ی پر حادثه حاضر باشم

حکم پیشانی ام این بود که تو گم شوی و
من به دنبال تو یک عمر مسافر باشم

تو پری باشی و تا آنسوی دریا بروی
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم

قسمت این بود ، چرا از تو شکایت بکنم ؟!
یا در این قصه به دنبال مقصر باشم ؟

شاید اینگونه خدا خواست مرا زجر دهد
تا برازنده ی اسم خوش شاعر باشم

شاید ابلیس تو را شیطنت آموخت که من
در پس پرده ی ایمان به تو کافر باشم

دردم این است که باید پس از این قسمتها
سالها منتظر قسمت آخر باشم !!

هر سحر ناله و زاری کنم پیش صبا

تا ز من پیغامی آرد بر سر کوی شما

باد می‌پیمایم و بر باد عمری می‌دهم

ورنه بر خاک در تو ره کجا یابد صبا؟

چون ندارم همدمی، با باد می‌گویم سخن

چون نیابم مرهمی، از باد می‌جویم شفا

آتش دل چون نمی‌گردد به آب دیده کم

می‌دمم بادی بر آتش، تا بتر سوزد مرا

تا مگر خاکستری گردم به بادی بر شوم

وارهم زین تنگنای محنت آباد بلا

مردن و خاکی شدن بهتر که بی تو زیستن

سوختن خوشتر بسی کز روی تو گردم جدا

خود ندارد بی‌رخ تو زندگانی قیمتی

زندگانی بی‌رخ تو مرگ باشد با عنا

اردشیر بابکان جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:15 ب.ظ http://avestaariyo2.blogfa.com

درود بر شما

برو به لینک زیر و ایمیلت رو توی قسمتی که خالی هست بزار و برای گوگل ارسال کن تا امسال هم گوگل لوکوی نوروز رو برای سایتش بزاره www.esfahanhost.com/nowrouz

درود بر تو آرش کمان دار
که تمام هم و غمت
ایران است و سربلندیش
شاد باشی و همیشه سرفراز


محمد شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:21 ب.ظ http://mohamad-asa.blogsky.com/

مرسی دوست عزیز
امیدوارم یادآور خاطرات تلختان نبوده باشم و باعث نارحتیتان نشده باشم
مرسی از این همه لطفتون، امیدوارم لیاقت دوستی با انسان بزرگواری مثل شما رو داشته باشم
ما که فعلا با شادی و خنده بیگانه ایم، همنشین غم و نارحتی هستیم.
ولی امیدوارم شما همیشه شاد و سرحال باشی

سلام مهربان
نبینم که در عنفوان جوانی اینطور مکدر و غمین باشی
شاد باش اگر خواستی موی سپید را فلکت به ساده گی ندهد
پیر راه باش و لی سپید موی نباش
منهم از داشتن دوستی چون تو مفتخرم
شاد باش و از غم گریزان

ندا شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:21 ب.ظ

نه به خدا عوض نشدم

فقط بی انگیزه شدم

چرا عزیز
تو الان گمانم تو سنی هستی که باید پر انرژی انگیزه باشی

شاد و رونده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد