سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

بعد ازعید

عید ِما خوب و چه بد بود ،گذشت
قامت از هجر توکژ بود و شکست
بارها وصل ،طلب کردم و مرگ
لیک بر سر ، گذر ِ عمر نشست

نظرات 11 + ارسال نظر
golden-forum پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:05 ق.ظ http://golden-forum.cz.cc/

سلام خدمت شما دوست عزیز وبلاگ بسیار زیبایی داری
انجمن ایرانیان منتظر توست تا به این جمع بپیوندی و در بزرگ شدن این انجمن به ما کمکم کنی منتظرت هستیم

با تشکر

http://golden-forum.cz.cc/

نسیم پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:17 ق.ظ http://purebreath.blogfa.com

سلام
الهی سالیان سال سلامت زندگی کنین...
غمگین نگین دیگه...

سلام بر نسیم عزیز

زنده باشی مهربان که موجب امیدی

چشم اگر چه گاه اختیار از دست آدمی خارج است و گاه نیز
گفتن باعث تخلیه و از طرفی شرمساری عزیزان مخاطب

باران پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:09 ق.ظ http://paieze89.blogfa.com

سلام استاد
زنده و پاینده و شاد باشین همیشه..

سلام بر باران بهاری

که شادی و طراوت فصل است

خوش امدی مهربان

فریناز پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:14 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

چه قدر این گذر را دوست دارم

گذر عمر را هم نه پاس گذر انتظار فراغش دوست خواهم داشت
باشد که به وصالی رسیم
می دانم آن هم می گذرد

فریناز عزیز
چه دوست داشته و چه نه
این گذر هست و خواهد بود
فقط ارزو می کنم و کن که به شادی باشد و سلامت

شکیبا پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:24 ق.ظ http://kavirbienteha.blogsky.com

درود بر شما
آرزوی ما عمر طولانی و شاد و پربرکت شماست

درود بر شکیبای عزیز

ممنونم مهربان که آرزومند خوبی هایی
منهم برایت عمری به عزت و شادی را خواهانم

آرمان. پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:47 ق.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

عید گذشت ولی داغ عیدیهایی که دادم رو جیب حقیر مانده هنوز

خدایا ! کی حقوق میدن

آرمان جان
ما که ساعت تحویل زدیم به دل سفر
بعد از 10روزکه برگشتیم و باز از عیدی راحتی نداشتیم

فعلا با مساعده از صندوق عرضی!!!! بهره ببر
تا یارانه ها برسه

pashmakoo پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:36 ق.ظ http://pashmakoo.blogsky.com


غنچه خندید ولی باغ به این خنده گریست

غنچه آن روز ندانست که این گریه ز چیست؟

باغ پر گل شد و هر غنچه به گل شد تبدیل

گریه ی باغ فزون تر و شد و چون ابر گریست

باغبان آمد و یک یک همه ی گلها را چید

باغ عریان شد و دیدند که از گل خالیست

باغ پرسید چه سودی بری از چیدن گل؟

گفت پژمردگی اش را نتوانم نگریست

من اگر از روی هر شاخه نچینم گل را

چه به گلزار و چه گلدان دگر عمرش فانیست

همه محکوم به مرگند چه انسان و چه گیاه

این چنین است همه کاره جهان تا باقیست

گریه ی باغ از آن بود که او می دانست

غنچه گر گل بشود هستی او گردد نیست

رسم تقدیر چنین است و چنان خواهد بود

می رود عمر ولی خنده به لب باید زیست

ممنون راضی جووون

کوروش پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:35 ب.ظ http://www.belisa.blogfa.com

درووود دوست عزیزم

خوب هستی؟

اپم

اپی درمورد دلاورزنان وبانوهای بزرگ ایرانی

بدوبیا بیا با اتوبوس تاکسی قطار هواپیما کشتی وهروسیله نقلیه دیگر

بدو بیا وهمشو بخون

[گل][قلب][گل]

سیما پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:35 ب.ظ http://eshgheroyayee.blogfa.com/

رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید / وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
مکن زغصه شکایت که در طریق طلب / به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید
ز روی ساقی مهوش گلی بچین امروز / که گرد عارض بستان بنفشه دمید
بهار می گذرد دادگسترا دریاب / که رفت موسم حافظ هنوز می نچشید

سپاس از شعر زیبا و مناسب حال

میلاد پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:46 ب.ظ http://chashmanekhamush.blogsky.com

عشق اساطیری و حتی یاد و تاثیرش بر عید!!
غمه لذت بخشیه!

ممنونم میلاد عزیز

که گویا فراقی یافته ای و مهر می پراکنی

آسمان پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:58 ب.ظ

سلام
وبلاگ زیبا و با مصمائی دارید
تبریک میگم


این شعر که نوشتین دقیقا حرف دله منه
نمی دونم تا کی این وضع ادامه داره
یک عالمه بغضه که مونده تو گلوم

سلام بر آسمان آبی روشن
که مبادا تیر و تار و پر ابر ببینمت

ممنون لطفت نازنین
باز هم سربزن و از شادی هایت بگو
مارا غم بس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد