سخن کوروش نادرخانی
زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش نادرخانی
زمزمه های ادبی کوروش نادزخانیدرباره من
جهان
ایستگاه متروکی است
و
من
سوزن بان پیری که
منتظر ِ
بازگشت قطارم.
دیر نکرده است؟
********
گلستان ،ناله ها ی زار داره
شکوفه همره صد خار داره
چو پرسیدم دلیل خار گفتند:
که خوبی دشمن بسیار داره
ادامه...
پیوندها
دستهها
برگهها
جدیدترین یادداشتها
همهنویسندگان
- کوروش نادرخانی 547
بایگانی
- اردیبهشت 1399 1
- آذر 1398 4
- آبان 1398 2
- مرداد 1398 1
- خرداد 1398 1
- آبان 1397 1
- فروردین 1397 1
- اردیبهشت 1395 1
- مرداد 1393 2
- تیر 1393 2
- خرداد 1393 3
- اردیبهشت 1393 1
- آبان 1392 1
- مهر 1392 1
- شهریور 1392 4
- مرداد 1392 3
- خرداد 1392 3
- فروردین 1392 1
- اسفند 1391 5
- بهمن 1391 2
- دی 1391 7
- آذر 1391 7
- آبان 1391 8
- مهر 1391 7
- اردیبهشت 1391 1
- فروردین 1391 4
- شهریور 1390 12
- مرداد 1390 15
- تیر 1390 13
- خرداد 1390 22
- اردیبهشت 1390 16
- فروردین 1390 13
- اسفند 1389 24
- بهمن 1389 19
- دی 1389 16
- آذر 1389 26
- آبان 1389 29
- مهر 1389 72
- شهریور 1389 49
- مرداد 1389 13
- تیر 1389 10
- خرداد 1389 10
- اردیبهشت 1389 9
- فروردین 1389 24
- اسفند 1388 25
- بهمن 1388 34
- دی 1388 17
- آذر 1388 5
آمار : 171931 بازدید
Powered by Blogsky
دردا فرشتگان
شاید فرشتگان
خفته اند
کاینک، بومان
پیام آوران راستی اند.
هنگام که
بر ستیغ ِ سخنگاه
گفته می شود:
بشتابید !بشتابید
زمان ، زمان ِ دجالی است
عنقریب
گوساله ی سامری
(این هزارساله ی حماقت)
به محرابی زراندود برده می شود.
کله پوکانی
که کمال را در کلامی کال
جسته اند.
فریادی را فرایاد می آورند:
درنگ مکنید!درنگ مکنید!
هنگامه ی عروج است.
که فرزند ِمریم
در چهارمین پاگرد آسمانی ِ خویش است.
باید سفر کنیم
به عرش
کانجا
نه جایگاه غیر ِماست.
گفتند و رفتیم
در بیابان ِ آسمانی ِ رویا
ابرها نه آب
که سرابی بیش نبود
در خجلتستان ِ تزویر.
وفرشتگان
حنجره بریده گان ِ مسلخ
بریده بریده
می گفتند:
یا
وه
یا
وه
.
درود بر تو مهتاب عزیز
از احساس زیبا و قشنگت لذت بردم
چه می گوید زبان سرخ دین باز
که خود از خون ِ دل سر می زند باز
مکن باور که این محراب سوزان
به سوز موعظه، خود میکنند ساز
به وقت عشق بازی جام در دست
به وقت غم خوری پیمانه ای آز
سلام استاد! ما درکلام شما زنده می شویم و جان می سپاریم
درود بر قلم حقیقت گوی و برنده تان
زبان سرخ راابزار کردند
که تاراج دل و اندیشه باشد
هراس دادن سر را نهادند
به سر ان شغال بیشه باشد
وما چون گوسفند سر به زیر و
که گرگ در گله را پیشه باشد
اگر ما را نجاتی هست یارا
حیات ما حیات ریشه باشد
هویت را بجوئیم و رهائی
به خصم بر او این تیشه باشد
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر سفر نکنی،
...اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر برده عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی،
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،
اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر میکنند،
دوری کنی.
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر هنگامی که با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی،
که حداقل یک بار در تمام زندگیت
ورای مصلحت‌اندیشی بروی.
امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نکن!
سری دیرم که سامونش نمی بو
غمی دیرم که در مونش نمی بو
اگر باور نداری سوی من آی
ببین دردی که درمونش نمی بو
خوش آن ساعت که یار از در در آیو
شو هجران و روز غم سر آیو
ز دل بیرون کنم جان را به صد شوق
همین باجم که جایش دلبر آیو
حاصل همه ی هستی هایمان نیستی است و پایان همه ی داشتن هایمان نداشتن ، زندگیمان شده است برخاک گور این و آن پا گذاشتن ..
چر باید از سبویی که از خاک دیگران کردند ، آب بنوشیم !!؟
چرا در این رباط بی ثبات و کاروان دایم روان ، به یاوه ها دلخوش کرده ایم
سلام بر استاد عزیزم
مایه ی مباهات دنیای مجازی مان شده اید ، استاد ،
حق می گویید و حق نگهدارتان
رفیق مهربان
جز سپاسی از سز مهر و ارادت چه می توان گفت؟
که ایچنین زیبا حق سرودی
پاینده باشی مهربان
سلام استاد عزیزومهربان .
چه زیبا وصف کرده اید .
استاد تبریک میگم شما هم خوب دارید با کنایه در باره این آدم ها حرف میزنید .
موفق باشید .
سلام ستایش شده مهر و ماه
ممنونم مهربان.
من کجا جسارت کنم که آدم ها را به طعنه بگیرم
عزیز
اگر گله ای است
بر آدم نماهای بر مسند نشسته است
که هرچه فریاد است باید کشید بر سر جهل
که تو استاد این راهی
ممنون مهرت
سلام و درود به کوروش عزیز و گرامی زیبا بود ممنون
سلام و ارادت بر امیر دل
سپاسکزار مهرت نازنین
سلام واقعا زیباست احساس قشنگی داری
درود بر تو عسل عزیز
ممنونم مهربان
ز محمد شنیده بودند که صدایش می زند»ام ابیها...
با مجموعه8
آپم...
کوروش عزیز زنده باد
این سروده که رد پاهای تاریخ در آن هویدا بود
با همه اندوهی که داشت مرا غرق لذت کرد .
درود بر برادر خوبم فرخ عزیز
ممنون مهر همیشه گی ات
بی اندوه باشی و شاد زی
این هفته، هفته ی "بهترین دوسته".
بهترین دوست تو کیه؟
این مطلب رو واسه ی همه ی دوستای خوبت بفرست
حتی واسه من.
...البته اگه 1ی از دوستای خوبت حساب میشم.
...ببین چند تا پس میگیری.
اگه بیش از 7 تاگرفتی پس واقعا محبوبی!
دوستت دارم دوستم
سلام بابا کوروش عزیز
خوشحالم کردین که دوباره اسمتونو تو وبم دیدم.
آره مامانم حالشون خیلی بهتر شده و از این بابت خوشحالم.
امشب مبعث رسوا الله هستش بهتون تبریک میگم و انشالا خود رسول الله عیدیتونو امشب بهتون بده.
موفق باشید و مواظب خودتونو داشته هاتون باشید.
سلام راحله جان
خوشحالم که از سلامتی مادر عزیزت خوشحالی
امیدوارم
هیچگاه نگران هیچ عزیزی نباشی
ممنونم مهربانم بابت همه ی محبت هایت
زبان سرخ ما در ریشه باید
بدون ریشه بودن جان نشاید
کنار رود دل با هم نشینیم
جهانی بهتر از اینک بچینیم
به بالایش کسی را سر نذاریم
به پایینش کسی کمتر نذاریم
صفی مانند یک خط موازی
کسی بیرون نباشد، جمله بازی
یکی آقا ، یکی خانم ، مساوی
سرا بالا، نه گوسفندی نه گاوی
کسی آقاتر از آقا نخوانیم
کسی را همقد ِ مولا نخوانیم
علی مولای ما باشد به دنیا
علی های دگر بگذار تنها
گذر باید کنیم از من رفیقان
به ما عادت کنیم از بهر ایران
برای تاخیرم عذر تقصیر دارم استاد عزیز
شرمنده ام میکنی دکتر عزیز
قصور از من است که کهولت و کم کاری نمیگذارت عزیزانم را خبر کنم
درود برادر عزیز
این شعر دردا فرشتگان خیلی زیبا بود من خوشم امد یاد یه شعری هم از اخوان اندخت منو همان شعری که مفتی جماعت از ان بی زار است:
که زشتانی چو من هرگز نداند و ندانستند کین پاکان پدرشان کیست ؟
یا سود ثمرشان چیست
سپاس گذارم عزیز
و تشکر از اظهار لضفی که داری بابت تشابه با اثار استاد اخوان