سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

همهمه

 در گرما گرم  ِسکوت

 سفری می باید

فارغ بال.

به انتهای ِبی نهایت ها

به ماورای ِزوال

به قهر  ِدریاهای ِ ِوهم

به وهم آلود ،جنگل ِ ابتذال

به اندوهناکترین، شبهای  ِ بی سحر


و تجسم همهمه را باید گفت:

بس است.

ما راه خویش میرویم

بی خیال.



در حشـــر مگر دامن ِ وصـل ِ تو بگیرم

یا وصل رســــــد یا که دگر باره بمیرم

 

پیشانی بختـــم شده کوتاه به وصلت

از بخت بلنــــد است به دام تو اسیرم

 

از ماه به ماهی اگرم سلطـــــنتی بود

فقراست همه چونکه توئی شاه وامیرم

 

در مملکت ِ عشق تو شــیرینی جانی

فرهادم و گویم که من از جان شده سیرم

 

چون باد چنان بادیه پیمای ِ دل خویش

مجنون زمان ،مونس هر شـــــیر دلیرم

 

من سایه صفت،خاک نشین  ِ قدم دوست

برچشـــــم بنه پای که شکل تو پذیرم

 

از چلهء این عــــــــمر زه ِ یاوه کشیدم

محشور جوانانم و بشــــکسته و پیرم

 

دست ِتو مــریزاد اگر دل بـــــــسـپاری

ورنه که تو دائـم شــــــنوی ، آه کثیرم

 

پیغـــــامبر  ِ دل گشته ز توحید رهیده

دارد چو تمنــــا ز تو ای نور ِ منیــــــرم


بیهوده ، بشارت مده فردای  ِ دگر را

آرامش ِ دیگر بده آشــــــفته ضمیرم

 

حاشــــــا که اگر باز مرا سر بدوانی

در حشر بدان دامن ِ وصل ِ تو بگیرم


نظرات 48 + ارسال نظر
آشنا چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:07 ب.ظ

کی زبان با باوری شد آشنا
هم غریبی بهتر از این درد ما

عاشقان را بی زبانی خوشتر است
همدم ما یک قلم با دفتر است

خسته شد دل از زبان بی شعور
گوشه گیری بهتر از فریاد زور

عاشقان را مهربانی خوشتر است
مهربانی زینت این دفتر است

کلبه ام را با صفا دل میکند
بهر اینجا مهربانی چون پر است

آرمان ِ عاشقی می بایدت
هرکه عاشق باشد اینجا او سر است

غم اگر گاهی مکدر می کند
بخشش باید که خوبان زیور است

دل گهی در آب غم جولان دهد
مهمان اما به شادی سرور است

مهمان نه ، صاحب وبلاگ اوست
گرچه نامم را تو دیدی بر در است

لیک ختم قصه می گویم . مرا
مهر یارانم نفس ، این باور است



... چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:07 ب.ظ

تقدیم به او که خاطره ی شب یلدائیم شد

من چله نشینم
و به امید شب یلدائیم
سال ها به انتظار نشستم
شب فرا رسید
دست در دست
نفس در نفس
عشق در عشق
به امید تکراری دیگر
گویی آن شب
تنها شب یلدائیم بود
که سال ها به انتظار بودم
به آسمان بگوئید
روزهایش را طولانی کند
تا هیچ شبی فرا نرسد
چه باک
ای آنانی که
درهای خوشی را
به رویم بستید
و مرا از داشتن مهر
ماه
عشق و نفس
باز داشتید
به خود سخت نگیرید
برای آزارم
من شب یلدائیم را گذراندم
با او
با عشق
با هوس
و این تنها شب یلدائیم بود
و خواهد بود
وه چه زیبا شبی
افسوس که زمان تکرار نخواهد شد

شکیبا چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:09 ب.ظ http://kavirbienteha.blogsky.com

درود بر شما

جرا اینقده غمگین؟

یاد شعر های دوران صائب_ اگر اشتباه نکنم_ افتادم...

به امید اینکه روزهای روشن تری داشته باشید

با درود سپاس شکیبا جان

عسل چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:37 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

سلام خیلیییییییییی زیبا بود دستت واقعا درد نکنه

سلام عسل جان

andisheh چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:38 ب.ظ http://anjomanp10.mihanblog.com

وبلاگ زیبائی دارید

روزگاربه کامتان

پاینده باشی و
شادی که سزای تست
همرهتان

مهشید چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:52 ب.ظ http://hastamtahasti.blogfa.com

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
ممنون از حضورت.

فانوس شب را خاموش کرده اند
و باید به امید
کورسوی چشمان هم
راه را ز بیراه شناخت


شنگین کلک چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:29 ب.ظ http://shang.blogsky.com

درود کورش عزیز
برای پس زیبا متشکرم
من از قسمت اولش بیشتر خوشم اومد
اون لوگوش هم خیلی قشنگ طراحی شده
دلگیرییت را در خانه رهاشده آرمان خواندم
و دلم سوخت . خدارا شکر که توانستیم رهاشدن
خانه دیگری را مانع شویم . این روزها همه دلسرد شده اند
سپاس

درود بر تو شنگ عزیز
سپاس از همراهی و همدلی ات
و ازلطف همیشگی
شاد باشی و سلامت
مارا چه بد
عادت شدن بد دیدنها

ziba چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:32 ب.ظ http://zibaaa.blogsky.com/

حاشــــــا که اگر باز مرا سر بدوانی

چرا اینکار شده مد برای همه

روزگار غزیبی نیست نازنین

سیما چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:21 ب.ظ http://eshgheroyayee.blogfa.com

سلام کوروش عزیز با مطلبی به عنوان ترنم یک روح خسته
اپم منتظرتم

سلام نازنین

نگین چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:25 ب.ظ http://www.mininak.blogsky.com

مرسی .خیلی قشنگ بود.مخصوصا اولی

ممنونم نگین جان

Amir چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 ب.ظ http://line68.mihanblog.com/

سلام به کوروش بزرگ و عزیزم
بهترینا رو برات آرزو میکنم ( از ته دلم )

درود بر امیر نازنینم

دل به دل گره خورده عزیز


دل شیشه ای چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ب.ظ http://jafar86.blogfa.com

سلام مهربون ....احوال شما؟؟؟؟؟؟؟

آپم با دانلود ستان آهنگ-فیلم-شعر - عکس- جوک....

بدو بیا داره تموم میشه دانلود رایگانه.....

بدو تا تموم نشده!!!!!!

------------------------------------------------------------------------------------------
به غضنفر گفتند: بابات به رحمت ایزدی پیوست! گفت: رحمت ایزدی دیگه کیه؟!…… گفتند نه. منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت…… گفت: منظورتون را نمی فهمم!!!….. گفتند: یعنی اینکه دار فانی را وداع گفت…… گفت:بازم نفهمیدم!……. گفتند:ای بابا…بابات رخت از این دنیا بربست……. بازم نفهمید!…… آخر سر عصبانی شدند و گفتند : ابله…بابای خرت! مرد……. گفت: خر ما که بابا نداشت!……خودش یکی بود

به جرم گفتن دوستت دارم . حال درحلقه ی تنهائی . آخرین نفس های سکوت را میکشم(کوروش)

فریناز پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:15 ق.ظ

بس است ما راه خویش میرویم

بی خیال....


درود بر یگانه استاد وبلاگستان

چه زیبا این هم وهم و قهر و اندوه و زوال را فرو نشاندید و چه قدر * حظ* کردم از این همه بی خیالی به آخر راه....


شاد باشید و جاویدان استاد مهربانم

زنده باشی فریناز

ممنونم از اینهمه احساس

عسل پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:52 ق.ظ http://abip51.blogfa.com/

سلام اقاکوروش دیگه مارو قابل ندونستی

غریبه ای عاشق پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ق.ظ http://strange1.blogfa.com/

فراموشت می کنم
چون موسیقی غم انگیزی که
یک روز غروب
در گذشته ای دور
گوش کرده ام
" فراموش ات می کنم "
برف می بارید
بخار چای
روی بغض سرد شیشه ها بود
هیچ کس
از روی برف بکر آن روز
عبور نکرده است

دل سودا زده ای هست
تا نیمه راه نفسش را یارا نیست
نیمه دیگر به بال دل بیا با بوسه ی خورشید و ماه
صبح صادق بدمد(کوروش)


فرزاد پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:04 ب.ظ http://far1par2fidoo3.blogfa.com/

سلام کورش عزیز
تو را شاعر با احساسی دیدم
که ترس از بازی با کلمات ندارد
سر بزن بیشتر اشنا شیم

درود بر پرنیان اندیشه
باعث بسی شعف است
اشنایی با تو عزیز

آبرنگ پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:17 ب.ظ http://kaghazerangi.blogfa.com

سلام استاد بزرگوار
دلتنگ سخن کوروش بودم و بی قرار بودم آخرین امتحان را که پشت سر بگذارم به این وبلاگ ارزشمند بیایم.
خواندمتان با علاقه سخنتان به دلم نشست که گفته اید:
از ماه به ماهی اگرم سلطـــــنتی بود
فقراست همه چونکه توئی شاه وامیرم
در مملکت ِ عشق تو شــیرینی جانی
فرهادم و گویم که من از جان شده سیرم
..
مجنون زمان ،مونس هر شـــــیر دلیرم
برقرارباشید.

درود و سپاس از تو بانوی قلم رنگین
بارها امدم که شاید امده باشی

خوشحالم که شادمان بازگشتی شاهدم

سیما پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:14 ب.ظ http://eshgheroyayee.blogfa.com

در میان همهمه‎ی زندگی موج می‎گیری و به نوسان در می‎آیی، گاهی بالا می‎روی و گاهی هم ناچاری پایین بیایی، مهم این است که در حرکتی... همین حرکتی که «حس بودن» به تو تزریق می کند کافی است.

دل سودا زده ای هست
تا نیمه راه نفسش را یارا نیست
نیمه دیگر به بال دل بیا با بوسه ی خورشید و ماه
صبح صادق بدمد(کوروش)


سیما پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:18 ب.ظ http://eshgheroyayee.blogfa.com

در حنجره ام ، قدرت فریاد، نماندست


از عشق به جز همهمه در باد نماندست


انگار کسی بین من و ما و شما نیست


افسوس که از یار، به جز یاد نماندست


شیرینی عاشق شدن از ذهن زمان رفت


از عشق به جز قصه ی فرهاد نماندست


دیگر من و تو از چه دری داد بگیریم؟


بر روی زمین، جز در بیداد نماندست


یک عمر به امید وصالش بنشستیم


امید به این وعده ی میعاد نماندست


امسال زمین در تب پاییز نلرزید


شاید به دلش ، حسرت خرداد نماندست


بیهوده مرا باز به فریاد مخوانید


در حنجره ام، قدرت فریاد نماندست


آسمان دل ،دشت ِ دلتنگی
غم در او چو آهوئی
چشمه سار دل را اشک
می خرامد چنان قوئی

کوچ دارد این پرستو دل
رو به ناکجا آباد
چشم تو به پرواز است
آسمان ِ آبی و شاد

هان کجا، بگو کجا رفتی؟
ای تو همراه دیرینم
من اگر منزوی و غمین
تو شدی یاد ِ دیرینم

ناله های این دل ِ خاموش
خنده های پریشانی است
قصه های این لب ِ تلخ
دادهای حیرانی است

برو ای شب ، که خسته ام از تو
دیگرم بوم ِ تو نخواهم بود
بومی ِ سالهای تیره گی ات
بودم و جغد تو شوم تو نخواهم شد

16دی89

نازنین پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:11 ب.ظ http://rainy1989.blogsky.com

سلام استاااد

مثل همیشه زیبا و ستودنی

کاش منم میتونستم شعر بگم
کاش شعر گفتن رو میشد یاد گرفت
حس میکنم سراییدن شعر بیشتر از یک نثر میتونه به انسان حس آرامش بده

درود بر تو نازنین گل وبلاگستان

چرا که نه عزیز
خودت رها کن بر کاغذ با بال قلم

ببین چه می شود. جز شعر

ممنون لطف همیشگیت

ُ•.¸بهاره ¸.•ُ قصــرعشـــق پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:52 ب.ظ http://ghasre--eshgh.blogfa.com

شعرهایم را بخوان و از بر کن ،

ای تو که ملموس ترین واژه یک شعری ..


....... [گل][گل] ..


سلام دوست عزیز
با یکی دیگر از نوشته هایم تحت عنوان " شعرهایم در وصف تو " به روزم
منتظر حضور پرمهرت هستم


....... [گل][گل] ..


شعرهایی که همه بوی تو را می دهد ،

تقدیمی از عشق من و یک رنگی ست ..

درود بر بهاره و سعید عزیز

خواندم و بسیار لذت بردم

شاد باشید و همیشه عاشقانه سرا

آب تنی پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:55 ب.ظ http://www.abtani.persianblog.ir

به دلم نشست
امید که به دل آنکه باید نشیند ، بنشیند

خوشحالم
و از لطفت سپاس دار

کنگان طنز پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:31 ب.ظ http://kangantanz.blogfa.com

مثل همیشه زیبا سروده ای

افشین پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:10 ب.ظ http://baraneeshgh409.blogfa.com/

سلام
خیلی شعراو مطالبتون پر محتواست آدم از خوندنشون لذت میبره
پاینده باشید

سلام مهربان

سپاسگزارم

... پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:34 ب.ظ



تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم


با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم


او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید
من برق چشم ملتهبت را رقم زدم


تا کور سوی اخترکان بشکند همه
از نام تو به بام افق ها ،‌ علم زدم


با وامی از نگاه تو خورشید های شب
نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم


هر نامه را به نام و به عنوان هر که بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم


تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد
شک از تو وام کردم و در باورم زدم


از شادی ام مپرس که من نیز در ازل
همراه خواجه قرعه ی قسمت به غم زدم

تندیس قامت تو، به تیشه باورم زده ام
من عشق خود به این شیوه رقم زده ام

دردا که غیر توام ، کسی یار گرددم
گرباشدم چنین بدان که راه عدم زده ام

آغوش کس نبود غیر تو درد من دوا
زینگونه ام خیال تو بقل تا صبحدم زده ام

نقش خیال ِ تو از ، حوریان سر است
زین رو وصال ترا اینچنین زقم زده ام

افسوس آتش دل به غضب برفروختی
انگاه که من به خیالم پایه ی غم زده ام

من با خیال تو خوش بدم لعبت وصال
اما که حیف دگراین یکی قلم زده ام

خوش بوده ایم زوصالی به رنگ عشق
شاید روم به رهی که بیش قدم زده ام

فی البداهه

... پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:47 ب.ظ



دیگر برای خواندن نامت
به هیچ کلمه ای اعتماد ندارم
باید پرواز را بیاموزم
باید برقصم

سیما پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:36 ب.ظ http://eshgheroyayee.blogfa.com

سلام زمانی که نظر گذاشتم تعداد نظرات ۲ بود الان که اومدم دیدم تعداد نظرات شده ۹ پس مشخص میشه اومدی و نظراتو تایید کردی

نمیدونم چرا نظرات منو همیشه بعد از ۲ روز تایید میکنی

درود بر تو

کوتاهی نکردم بانو
اگر کوناهی بوده عزیز نسبت به تو نبوده
که دماغ را یارای همراهی ندیدم و نخواستم پریشان گو باشمو شرمسار
باز م پوزش می خواهم

ستوده جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:53 ق.ظ http://saba055.blogsky.com/

سلام استاد .
چه زیبا سروده اید گویی که حرف دل مرا زده ای .
این وصف حال منه
پیشانی بختـــم شده کوتاه به وصلت
از بخت بلنــــد است به دام تو اسیرم
همیشه شاد وسربلند باشید

هزاران درود بر معلم پاک سرشت

ممنونم از همراهی همیشگیت

نیلوفر جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ق.ظ http://ensan8707.blogfa.com

درود

کوروش جان !!!


چون سر آمد دولت شب های وصل

کی بگذرد ؟؟........ بگذرد ایام هجران نیز هم ....

امید برای وصال .... زیبا بود ... مثل همیشه ممنون

درود به قامت استقامت انسانهای اسوه
بر تو نیلوفر عزیزم

ممنونم نازنین

آشنا جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:42 ق.ظ

من نمی گویم که غم در سینه است
سینه ای دارم که چون غمخانه است

صورتم را این چنین غمسان مبین
من دلم با غم بسی بیگانه است

روزگاری تلخ شاید پیش روست
باز شکرش این دلم دیوانه است

دل توعاشق سرگشته بلی
پر مهراست و غمخانه نیست

بانوی عشق شده زنجه ز تو
خواهش من نه که بیگانه نیست

روز تو تلخ است به او شد شکر
باز بیا .چون دل دیوانه نیست

ما همه گفتیم و تو نشنیده ای
لایق توآبدزک .و آن خانه نیست


آشنا جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:54 ق.ظ

ما سفر بر دوش داریم، سالهاست
سینه ای پر جوش داریم، سالهاست

چون زبان ها زخم و نشتر میزنند
یک در و یک گوش داریم، سالهاست

عاشقی از سر نمی آید برون
در سر و دل موش داریم، سالهاست

مهر یاران چون نفس در نای ماست
باورش را نوش داریم، سالهاست

همچو درویشان سرم بر خاک بود
غصه ای خاموش داریم، سالهاست

قصه ی ما را به زودی ختم نیست
بار خود بر دوش داریم، سالهاست

کوله ات را بر زمین بگذار تا تنها شدن
زهر خود را بر تو ارزانی نکرد


چون سفر بی یار و همدم درد شد
هر که شد تنها نه. سلطانی نکرد

تو اگر درویشی و دانی عزیز
رند مردی . دل برنجانی نکرد

مهشید جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:45 ق.ظ http://hastamtahasti.blogfa.com

ممنون که هستی

زنده باشی

سیما جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:22 ق.ظ http://eshgheroyayee.blogfa.com



سلام خواهش میکنم عزیز

سلام

مسافر جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ق.ظ http://cloudy2010.blogsky.com

سلام
شعر شما غمگینم کرد اما دوست داشتم
اینجا بیشتر

از ماه به ماهی اگرم سلطـــــنتی بود

فقراست همه چونکه توئی شاه وامیرم

سلام نسرین عزیز
که امیدوارم که تو اینجا مسافر نباشی
که ما هر یک به یگدگر خوشیم

ممنونم از همراهیت

بهار مامان امیر جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:12 ب.ظ http://oribad.blogfa.com

سلام..
یک باغ گل تقدیم شما به خاطر این همه احساس

سلام بانو

پاینده باشی

غریبه ای عاشق جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ب.ظ http://strange1.blogfa.com/

فراموشت می کنم
چون موسیقی غم انگیزی که
یک روز غروب
در گذشته ای دور
گوش کرده ام
فراموش ات می کنم
برف می بارید
بخار چای
روی بغض سرد شیشه ها بود
هیچ کس
از روی برف بکر آن روز
عبور نکرده است

یک کلوله برای کشتن تنهائی هایم کافی بود . نیاز به رگبار نبود. نکند گلوله ها مشقی است!!!(کوروش)


غصه از قصه ی رفتن نیست . ازتلخی ماندنی است که دیگر به رفتنت مایل نباشد .کسی که می خواستی بگویدت بمان و نگفت(کوروش)

ziba جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:05 ب.ظ http://zibaaa.blogsky.com/

سلام کوروش جان امروز به این نتیجه گرفتم یه دوست از خودم بزرگتر و با محبت چقدر میتونه ارامش باشه واسه قلب پر از تلاطمم

اگرچه جنگل انسان اتش گرفته
ولی باز این مائیم که باید با پاشیدن بذر محبتمان ان را از نو بسازیم

سلام زیبای عزیز

ر ف ی ق جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:52 ب.ظ http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

خیال می کنی نمی بینم که سنگ ها را
یکی یکی
از روی دلم
بر می داری ؟
سنگ ها را که دیگران گذاشته اند نه تو ...
جورشان را تو می کشی ...
دستت زخم شده انگار در گیر و دار این روزها ...
سلام بر استاد عزیزم
با این همهمه ها و زمزمه ها
فرهاد وار برق می اندازی به دل شیرینت ...
دست مریزاد ...

دنیای عجیبی است!!!!
تو متهمم می کنی که دوست داشتن
را از تو دریغ کرده ام .
ولی با حلقه ی آن
به اتهام عاشق بودن
به زنجیرم کشیده اند
(کوروش)

مسافر جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:25 ب.ظ

در کنار شما در این دنیای مجازی بودن افتخاری ست برای ما جناب
و البته موجب خوشحالیمان
امیدوارم به ماندنم

جهان را اگر بزرگ دیدی . دیدی جهانی خواهی داشت .می شود دهکده ی جهانی واگر کوچک ببینی . جهان می شود دهکده (کوروش)



سپاسگذار مهر توام نازنین و این باعث افتخار است
ودر همین نظرات به شعری بی مایه و فی البداهه به آشنا گفتم

امید که آرمان ما هم برگردد
که ما با هم ما می شویم

کنگان طنز جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:22 ب.ظ

سلام.ثروت ملی...

نجوا شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:27 ق.ظ http://www.shaeranenamieiran.blogfa.com

سلام دوست عزیزم
وبلاگ "شاعران نامی ایران"به روز شد.منتظر حضور گرم و نظر قشنگتون هستم.

لام به روی ماهت
ممنونم نجوای عزیز که خبرم کردی تا بهره ای ببرم

آشنا شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:06 ق.ظ

آن خانه خانه ام نیست جز آب و دانه ام نیست

دل جان تازه می خواست جای قفس یه بازه می خواست

جایی که مچ نگیرند دستان من ببیند

دستم نه زشت ، زیباست چشمم نه هرز، بیناست

این را کسی نفهمید حالم کسی نپرسید

دیدم سفر بباید تا دل نفس نماید

دیگر مکن نصیحت من کرده ام عزیمت

رفتم، نه باز گردم راحت شدم ز دردم

مرغ دلم سفر کرد آن خانه را ز سر کرد

جایی نشسته امروز فارغ ز هر چه جانسوز


بحث، کنون بحث درون خانه است
غمزه و اندوه ،،ز جانانه است

حرمت او ،بر تو مسلم بود
چونکه به تو اوست که دردانه است

رنجه ی تو بلکه ز آن گوشه هاست
رعیت اوئی و که شاهانه است

گرچه کند شاه به رعیت غضیب
نیک بدان شاه پشیمانه است

قافیه ام رفت به تارج وباز
جای شراب تو به میخانه است

ZiZo0o شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:29 ق.ظ http://qabeax.persianblog.ir

سلام
من دورا دور به وبلاگ شما سر میزنم و از شعرهاتون لذت میبرم . مثل وبلاگ آبدزدک .

خیلی خوش حال میشم در آینده با هم تبادل لینک کنیم .

سلام عزیز مهربان
دوست ِدوست . دوست من است

لطف کردی که آمدم
بویژه که بوی آرمان داری برام

مهرداد شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:33 ق.ظ http://kahkashan51.blogsky.com

ابر میبارد ومن میشوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز زدلدار جدا

ابرباران ومن ویار ستاده به وداع
من جدا گریه کنان،ابر جدا،یار جدا

سبزه نو خیز و هوا خرم و بستان سر سبز
بلبل روی سیه مانده زگلزار جدا

ای مرا در ته هر بند ز زلفت بندی
چو کنی بند زبندم همه یکباره جدا

سلام خدمت دوست عزیزم کوروش خان.

درود بر تو مهرداد کهکشان خیال

ممنونم بابت شعر زیبایت

فرخ شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:34 ق.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

وقتی به تو می اندیشم دنیا بوی شعر میگیرد هوا شعرآلود میشود و زمان وزن می یابد تو ایستاده ای در میان ابیات و مصراعها و ترانه در پیرامونت جاریست
درود

سپاسگزارم داداش فرخ

کیمیا شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ق.ظ http://rayehe84.blogfa.com

کلید خورد

سلام خوبین
با اولین پستم با موضوع جدید وبلاگم منتظر نظرات زیباتون هستم

رسیدن بخیر کیمیا جان

سلام به روی ماهت

ُ•.¸بهاره ¸.•ُ قصــرعشـــق پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ب.ظ http://ghasre--eshgh.blogfa.com

وقتی روی ماسه های ساحل
اسمم را نوشتی ،
خبر دلتنگیت را ،
دریا به گوش دلم رسانید !!


ஜ ஜ ஜஜ ஜ ஜ


سلام دوست


[گل]قصرعشق با یکی دیگر از نوشته هام بنام "همین روزهاست ..." به روز شد[گل]


منتظر حضور مهربونت هستم


شاد باشی


ஜ ஜ ஜஜ ஜ ஜ


درود بر بهاره ی عزیز

ممنون از شعر زیبایت

حتما خدمت خواهم رسید سپاس از دعوتت

ُ•.¸بهاره ¸.•ُ قصــرعشـــق پنج‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:27 ب.ظ http://ghasre--eshgh.blogfa.com

.............................. دعوتـــــــــــــ نامهـــــــــــــــ ..............................



سلام همراه همیشگی من



جشن کوچکی در قصرعشق برپاست ،
خوشحال میشم که تو مهمان و من میزبانت باشم
منتظر حضورت هستم [لبخند]




... [گل] قصرعشق 5 ساله شد[گل]..[گل] میلادش مبارک [گل] ....



.............................. دعوتـــــــــــــ نامهـــــــــــــــ ..............................

همیشه به جشن و شادی باشی مهربان

سپاس از دعوتت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد