سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

تندیس ِ یادگار

من سرو ِ سایه دارم ،خورشید را ، ندارم

هر چند، پر ز برگم  ،وآزادگی است  بارم

بادی ببرد عشقم ،در خاک وخون نشستم

بر   آتشم  نمی زد ،  آبی  چو  روزگارم

من  در کسوف ِ جانان ، ازچشم انتظاران

دیگر مپرس، دانی  از   چشم ِ  اشکبارم

حک شد  به لوح ِجانم ،نقشی ز یاد ِیاران

از   نقش ِ یادگاران    تندیسی    یادگارم

آرامشم   زمانی است  ،کان   تابناک  تابد

تابم  به  کودک ِ دل ، وقتی که   بر قرارم

بیم   از   تبر  ندارم ،هر  چند    نونها لم

 خواهم که ریشه ها را ،در خاک جا گذارم

دانی خموشی ام را حجّت چه پاسخش داد

من سرو ِ سایه   دارم ، خورشید را ندارم

نظرات 15 + ارسال نظر
شنگین کلک چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:13 ب.ظ http://shang.blogsky.com

درود بر شما
و سرو سایه دار
سپاس از شعر زیبا

هزاران درو بر تو شنگ عزیز و همیشه مهربان

ممنون حضور سبز و صمیمانه ات

سینا پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:10 ق.ظ http://omide-ma.blogsky.com

خورشید رو هم بدست میاری

درود بر سینای عزیزم

خورشید بتابد

بر سر همه ی ماست


F پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:11 ق.ظ http://ensan8707.blogfa.com

درود

زیبا بود ..


انسان نمی تواند مستقیمن ...زندگی خودش را انتخاب کند - ولی می تواند افکار خود را انتخاب کند و با این عمل به طور غیر مستقیم شکل
حوادث زندگی خود را تعیین نماید .
جیمز آلن

ممنون بزرگوار دلواپس وطن

درود بر نیلوفر عزیز

چقدر چقدر این جمله زیباست(از جیمز آلن)
ایکاش میشد در همه ی اندیشه جای داد که

نگذارید دیگران برای شما تصمیم بگیرند که چگونه بیاندیشید

پاینده باشی مهربان

F پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:21 ق.ظ http://ensan8707.blogfa.com

درود

کوروش جان !!

به چند وب رفتم ...که مخالف بودن .... منم نظر دادم .... در باره شهید

.....جبهه .... و دروغ های که اینجا گفته شده ..... هم اسم و فامیلم رو نوشتم ... رو وبلاگم .... احساس می کنم هم کلاسی هام یجوری شدن ..... راستش یه کم می ترسم ....

چی کار کنم ....

ممنون

سلام نیلوفر عزیز
اینکه در وبلاگ خودت یا دیگران حرف دلت را بنویسی
صادقانه و بی غرض
نباید موجب سوء برداشت شود
مگر هرکه کلامی و جمله ای گفت که با نظر من مخالف بود دشمن است
من هم دوسال جبهه بودم و نسبت مسائل نظری متفاوت با تو ودیگران دارم
ولی این دلیل نیست که نگران باشم از داشتن این نظر
ولی چه کنیم که کوته بینی و تنگ نظری ها همیشه باعث می شود
جولان اندیشه در عرصه اجتماع از همین نگرانی و ها سوء تفاهمات دچار
رکود و رخوت شود. و شده است
دیگر پرنده ی خیال در اسمان از ترس این ابرهای تیره و تار هوس پرواز ندارد

نگران نباش عزیز
نگذاریم دیگران با سد سازی مانع اندیشه ی ما شوند باید بفهمنند هر که رای و نظری متفاوت با ما داشت.کلنگ در دست نیامده است
برای تخریب
شاید معماری است
برای مرمت و بازگیری از یک تخریب امده است
دنیای پیشترفته را همین تعدد اندیشه به شکوفایی رسانده است

F پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:22 ق.ظ http://ensan8707.blogfa.com

راهنماییم کنید


لطفن .... ممنون

نیلوفر جان

اگرچه خود نیازمند راهنمائی ام

چشم اطاعت امر خواهم کرد

بارونی ها پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:57 ب.ظ http://baruniha.persianblog.ir

با حرفی برای نگفتن به روزم

پاینده باشی مهربان

ziba پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:59 ب.ظ http://zibaaa.blogsky.com/

هر جا که باشید اسمانهمین رنگس
پایدار باشی کوروش جان

درست زیبا جان

اگر علمای فن می گویند آسمانی و جود ندارد

ممنونم آبجی عزیز


محسن نژاد پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:55 ب.ظ http://www.kind-sky100.blogfa.com

سلام استاد
از بسیاری از کارها گریزی نیست باید ساخت. چقدر خوب سرودید.اگر چه خورشیدی نیست اما می توانی درخت سرو باشی و سربلند و به خود ببالی.
(حک شد به لوح ِجانم ،نقشی ز یاد ِیاران) جان باختند و زجر کشیدن و ایثارها می کنند .یادشان همیشه پاینده باد.


درود بر بانوی فرهیخته

همیشه حضور امثال شما بزرگواران

باعث سرور شده و در راه برگزیده مقاوم ترم می کند

امید جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:35 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

السلام ای مهربان وقتت بخیر
نیستی؟ اطرافِ ایرانی به سیر؟

یا نتت را قطع کردند آن عران
یا که در رایانه ات افتاده آن

یا که بار ِ زندگی هجمه نمود؟
پا به روی سینه با چکمه نمود؟

هرچه باشد تندرستی آرزوست
در دعا داریم سلامت بهر دوست

بی شما اینجا ندارد رونقی
چون شما نیکو طبیب حاذقی

گرمی دلهای ما از کوروش است
بعد کوروش از تلاش و کوشش است



السلام ای یار دیرین اش لونیک
ای تو داری خانه ای زیبا و شیک

برفروزاندی چراغ از ومهر دل
زو بماند عقل چون دری به گل

راه من روشن به مهر دوستان
همرهان اهل دل افسانه خوان

من امیدی دارم از مهر شما
پرنیان و ویس عزیز و هم ندا

ان ر فیق عاشق و مفتون دل
یار سینا دخت زیبا زو خجل

ان ستوده بخت و ان شنگ عزیز
نازنین ها نازی و نسرین تیز

بانوی سیمین و سیماها دوتا
هم بهار آن گل مریم رها

ان شکیباها گل نیلوفرم
مهریار مهربان تاج سرم

ازفریناز و زباران یاد با د
آبرنگ سهراب وهم آن مهرداد

بانوی شرقی . نگین ونارنین
هم سپیده ممد ویاس زمین

از غریبه گویم و دل شیشه ای
کوروش و راضی و هم ریشه ای

از سپیده گویم و شیدای پاک
هم زسمباد و زتلخی شکلات

از امیر مهربان یادی کنم
خانه را با نامش آبادی کنم

از همه انان که همراهی کنند
دائمی یا هراز گاهی کنند

آشنا و ناشناس و همدمند
باوفا و مهربا گرچه کمند

من مرید مهرشان امید من
یار من گرده اند در این وطن

خانه ام با یادشان پر نور شد
تیره گی از نامشان بین دور شد

امید جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

من سرو سایه دارم خورشید را ندارم
با این همه ستاره ناهید را ندارم

در خاک و خون نشستم از درد خسته هستم
اما برای ماندن تایید را ندارم

در نای زخمی من فریاد هم نمانده
اما نشانی از ترس چون بید را ندارم

تو سرو سایه داری خورشید بر سر تست
بنگر افق ببینش مهر آفرین بر تست

آن ماه و ان ستاره .آن نورکان دیده
با هم نشستن خوش ،شادی پیکر تست


ستوده جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:07 ب.ظ http://saba055.blogsky.com/

شعر زیبایست کوروش عزیز .
چند بار خوندمش اما متوجه منظورش نشدم یعنی نفهمیدم در مورد وطن بود یا یاران قدیمی .
فکر کنم خنگ شدم

همیشه دوست دارم مخاطبین در برداشت از دلنوشته هایم
آزاد باشند
حال ستوده ی عزیز
چه برداشت و برداشت هایی دارد برایم ارزشمند است

اتفاقا من خنگ تشریف دارم
که فکر نمی کردم که می شود برداشت هایی متفاوت پیدا کند

ممنونم از حضور همیشه مهربانانه ات

ziba یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ق.ظ http://zibaaa.blogsky.com/

خوبی کوروش جان؟

درود بر آبجی زیبای مهربان

ممنونم عزیز


سایه مهتاب دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:48 ب.ظ

سلام جناب کوروش مهربان و عزیز
دارم نخونده ها رو میخونم.
شعراتون خیلی پر مفهومه .خوشم میاد...
الگوهای متفاوتی در ذهن بوجود میاره

درود برتو سپیده ی عزیز

لطف می کنی مهربان که لایق خواندن میدانی و چشم رنجه میداری

ویس سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:50 ب.ظ

اکنون میان میدان /میدان میله ها/خبری نیست زان کودکان شاد و زان چنگ خوش سرای/زان قمری و قناری و زان بانگ دلگشای/تنها دهان طبل گشوده ست/طبل دهان دریده،طبل دغل درای/نو ماه زرد./تازه دمیده ست/تاریکی است و میدان،در امتداد شام/و تام تام طبل که دیگر تمام و تام

با درود و سپاس

بسیار زیباست اهدائیت ویس عزیز


فریناز یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:20 ب.ظ

استااااااااااااااااااااد

عالی بود....عاااااااااااااااالی

فقط میتونم بگم دست مریزاد

ممنونم فریناز عزیز

که به لطف می نگری

سپاس گزار مهربانی هایت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد