اندکی مکث باید
تا سیراب شود.
اما بهوش!
تنی را
که در عطش نفس های توست
به ترک های بیش
نمانده طاقتی .
آرام ، آرام
دل ِشکسته را
گرمای آغوش
مذاب می کند.
اندکی صبر
تندیس که نمی خواهی
یک پیکره ز یخ
بگذار تا تپش سالهای تشنگی
در من فروکشد.
رویای هماغوشی خیال را
از سخن کوروش