سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

تار شکسته



دلم زشادی و غم ،دیده بسته است ای دوست
گمان که شیشه عمرم شکسته است ای دوست

وبند بند ِ ساز دلم ،از نوا دگرافتاد
وتارِ مانده ی آخر، گسسته است ای دوست

بداهه (کوروش نادرخانی)

نظرات 5 + ارسال نظر
شنگین کلک پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:30 ق.ظ http://shang.blogsky.com

سپاس از بداهه زیبا
داداش بعید العهد شدی
دیگه سراغ ما را نمیگیری

عزیزی و دل تشسته مهربان
درود بر تو و سپاس از مهربانی ات

مسافر یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 04:00 ب.ظ

درد خواهم دوا نمی خواهم غصه خواهم نوا نمی خواهم ...
سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟ برایش صادقانه ....
پای پروازم به آن مشگین سلاسل بست و رفت ...
مگر کسی که به زندان عشق در بند است ....
امید وصال تو به عمر دگر افتاد عشق تو ...
دُر ِ یکتای که و گوهر یکدانه کیست

سلام داداش خیلی دلم تنگته
به امید روزهای خوب برای آدمای خوب

درود و سپاس از من داداش علیرضای عزیزم
بارها آمدم و وقتی دیدم که پستت عوض نشده دلم گرفت
و هنوز هم امید روزهای خوب دارم
شاد باشی و سربلند

نازنین شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:22 ق.ظ

استاد
اینروزها.. همه جا بویِ غم گرفته
امیدوارم شادی، شور و آرامش
میزبان همیشگیِ قلبتون باشه

نازنین عزیزم
مهربان خاتون عزیز
شور و نشاط همیشه ات را آرزومندم

زهره حاجیان دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:38 ق.ظ http://veshto.blogfa.com

سوزن بان پیر ما
انتظار بس است
نگاه کن
صدای قطار می آید
دیر نکرده است ...
سلام عزیز با اشتیاق مطالبتان را خواندم و سیراب شدم ....
خدا را شکر می کنم که هستید و برایمان می نویسید و چه خبری بهتر از این ....
سپاس و دورد که به من سر زدید لطفا هر از گاهی به باران سر بزنید و خیس واژه گان زبان الکنم شوید ..
آنجا نوشته ام که روزنامه نگارم و دردها را تحریر می کنم ..
















































..

ببار باران
ترک های فاصله
امانم را بریده است
دیگر بس است
زمین مانده لم یزع دلم را
چشم انتظاری ات

بداهه (کوروش نادرخانی)


درود خاتون همه طراوت باران
چشم رنجه ات به جان و دل خریدارم عزیز

باران شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:32 ب.ظ http://taranome-baran.blogsky.com

سلاااااااااااااااااااام هزاران درود بر شاعر احساس و مهر بی کران
به به مثل همیشه زیبا و دلنشین مرسی عمو جان .

سرانگشتان احساس چه زیبا واژگان دل را می طراود ای دوست
دلت ساز و نوایی دارد
مست میکند هر رهگذر دل خسته ای را،
ای ساز پر احساس
بنواز بودن و ماندن را،
که عشق و امید را تداعی میکند.
باران

سلام باران عزیزم
خوبی مهربان؟
دلت همیشه شاد و سلامت باد
و سپاس از بداهه ی زیبایت که سرشار از امید هست و شادی
و مهربانی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد