بت تراش
پیکر تراش پیرم و با تیشه ی خیال
یک شب ترا ز مرمر شعر آفریده ام
تا در نگین چشم تو نقش هوس نهم
ناز هزار چشم سیه را خریده ام
بر قامتت که وسوسه ی شستشو در اوست
پاشیده ام شراب کف آلود ماه را
تا از گزند چشم بدت ایمنی دهم
دزدیده ام ز چشم حسودان ، نگاه را
تا پیچ و تاب قد ترا دلنشین کنم
دست از سر نیاز بهر سو گشوده ام
از هر زنی ، تراش تنی وام کرده ام
از هر قدی ‚ کرشمه ی رقصی ربوده ام
اما تو چون بتی که به بت ساز ننگرد
در پیش پای خویش به خاکم فکنده ای
من در عرض این سالها که سینما و تلویزیون در سیطره هدفمند یک اندیشه ی ضد ایرانی بود
هرگز نه سینما رفتم و نه درست وقتم را به پای این جعبه ی جادو هدر دادم
ولی توجه دوستانم را به جریان مهران مدیری بخصوص جلب می کنم
فارغ از اینکه چه می اندیشیم.
او نیز (شاید)به پیروی ازاساتیدی چون شجریان به همراهی با جریان جنبش مردمی اخیراندیشید و به آن پیوست
و در این بین سرمایه گذاری میلیاردی او برای این فیلم نیز چون خود او مورد غضب قرار گرفت
و او دست یاری بسوی مردم دراز کرد.
کپی فیلم در حال حاضر همراهی با جریان ضد دموکراسی است
و خرید فیلم کمک به مردم بی پناه است (حال موافق با آنان باشیم یا مخالف )در مقابل آن عده ای این سالها به خود حق داده اند خود را بدون مجوز وکیل این دنیا وان دنیای مردم بدانند.تلقی می شود.
براداشتم من ازنامگذاری این دوره از گردش فصول
آنست که
در بین فصول سال پائیز .غم انگیز تصور شده بخاطر زردی و سرخی و همچنین عاشقانه بودن بخاطر تصور شرم و حیای رنگهایش
و به نوعی اشک درختان تصویر گر. گریه ی عشاق است در فراق
وصدای شکننده و غمگین برگها در زیر پای رهگذران نیز بی توجه ای غیر به بانگ خاموش دلشکستگان
عریانی درختان را برای سرما که مقدمه ی یک فراق باپیوندهاست
در دریا نیز پائیر خود نمائی می نماید
هرگز طوفان درغروب غم انگیز را در هیچ فصلی ندیده ام
سرد هست اما نه چون زمستان
گرم هست اما نه به گرمای تابستان
بهاری هست و بهار نیست
پائیز سرامد است درکشت و زرع . کشاورز چشم به راه رسیدن محصول
و.....