چه باید گفت؟
به هنگامی که تیری
از کمان ِ چشم ِدلسوزی
نشان ِ بی نشانت را
به آماج ِ پذیرش می کشاند
................سخت هم زیباست
چه باید بود؟
گرامی لحظه ای
کو هم ترا
درخاطرات ِخویش
همان گمگشته ء افسانه میخواند
..............که آنهم یک فسون خفته در رویاست
ودر آن معبد ِ بی هیب و
آرامشگه دلخواست
ترا تندیسی از آن آرزوهای فرو خورده
...............به روی رف
همان جائی
خداوندان
به زراندوده بنشانند.
خداوندی
خدائی
نی دروغ و
.......راست
چه باید گفت؟
به این زانو زده
در پیش تندیست
به این تندیس ِ خود تندیس ِ آمالت
به این دلپاک
.................خود پاک
چه باید بود؟
خدائی تو
بتی فرخار وسرشار از همه اعجاز
شریکی را ندیدم من
...............نخواهم دید
نگاهم سخت هم گویاست
نگارم سخت هم زیباست
.........................خدای ِبی خدائیهاست
دو سه بار خوندم ولی خیلی دستگیرم نشد
اگه برات اشکال نداره تو جواب نظرم کمی برام قضیه توضیح بده
سالاری ! استاد قلم!
آرمان عزیزم
شکسته نفسی می فرمائی عزیز
از من نخواه که تفسیر براین ناقابل که شعرش به لطف خوانند داشته باشم
مختصر می گویم که هر شعری برپایه و اساس جمله و بویژه کلمه استوار است
هرکلمه تلاش دارد به جای خود باری را به حد توان بردوش کشد.
پس تکیه بر کلمه ونقش ان در( جمله )در شعر بند و بیت و... را در نظر گرفت
تا به هدف غائی رسید
سپاسگذارم
از یارانی که در این وب افتخار همراهی مارا دارند
خوشحال می شوم به این مسئله نظری به لطف داشته و با ارای خود هردوی مارا یاری کنند
در جواب این سروده فقط میتوانم این بیت را تقدیم نمایم:
عاشق روی جوانی خوش و نوخاسته ام
از خدا صحبت او را به دعا خواسته ام
دیدیده ی خوشبین بپوشان ای کریم عیب پوش
زین دلیری ها که من در کنج خلوت می کنم
ممنونم فرخ جان
سینه ام بت خانه است
بت کجا بی خانه است؟
شعر بسیار زیبایی بود.
بت و بت خانه با هم خوشند. اگر نگاهی تو را آشفته کرده غم مخور. دل مکان آشفتگی های عاشقانه است. که این آشفتگی ها هم زیباست.
بتت را بر زمین ننداز که شکستن بت خود گناهی است کبیر!
تو تندیسی و بت را آرزو کردی. بتت بر تو مبارک باد...
بانوی شعر و ترانه




درود بر تو
من بت خویش میشکنم به پای دوست
کو تندیس ماندگار دل است
اگرچه اشفته ام بینی .نشانه را در ان دریای چشمی دیده ام که طوفانی است
وکشتی شکسته ام که شاید طوفانش برهاندم زین اندوهان
مرحبایت باد ای نواده کورش.
قدم رو دیدگانم نهادی عزیزکم.
نوای ژوپیتریان و خدایگان سر می دهی با شیپور نافذ و متین ات دلبرکم کورش.
مرحبایت باد زین قلم سوخته و پرطمطراق ات ای اهل دل.
در یراچه دیدگانم قرار داری عزیزکم.
یاهو.
سپاسگذارمهرت بانو.
فرشته ی مهربانی ها و محبت ها
از خدایان شادی و سرور. عشق و وفا خواهم
پشت و پناه تو همراهت باد
دیده را حضور گرم و زیبا شما یارانم مزین می کند و رونق میدهد
وگرنه کلبه ای است تاریک
هو را به پاس اینهمه لطف خواهم همیشه یارت باد
سلام
خیلی قشنگ بود پراحساس
سلامت و همیشه شاد باشی بانوی شرقی ما
که حضورت همیشه پر گرماست
سلام. آپم
درود بر تو عزیز
ممنونم
کوروش دلم برات تنگ شده
نیستی
جوانمرد دست پیش می گیری که پس نیفتی؟




جانا سخن از زبان ما می گوئی؟
مدتی است که یاران و همراهان قدیمی ترم کم پیدا شده اند
و وقتی هم می آیند از روی لطف به ترکه ی مزاح مارا نوازش می کنند
سخن از روز است و پنجره های باز و هوای تازه
و اجاقی که در آن اشیاء بیهوده می سوزند
و زمینی که ز کشتی دیگر بارور است
و تکامل و غرور ...
الان این حس رادارم که بقول شما بانوان در جمعتان بوس بوس بوس بوس
که شکرفشانی کردی عزیز
با تعبیر زیبا و که خود .شعری است زیباتر
که اینچنین زیبا حرف دل حقیر را تقسیر کردی و تعبیر
ممنونم پرنیان عزیز
امیدوارم آرمان عزیزم پاسخ خود را گرفته باشد
سلام بر کوروش
همان گمگشته ء افسانه میخواند که آنهم یک فسون خفته در رویاست . ای داد از این فسون خفته . کاش نسیم بهاری می رسید بیدار می شد و کاش هیچگاه نمی خوابید.
درمگر نوشهراینقدر سوال برانگیز و تعجب آور است؟
سپاس گذارم بانو


گفتم شاید شهر شمالی نو شهر افتخار میزبانی دارد
و کااااااااااااش
درود بر استاد بزرگوار !!!


مثل همیشه بسیار زیبا ...
به خصوص :
* ................سخت هم زیباست *
این جمله خیلی زیبا و بسیار معنی دارد ...
سخت تر از سنگ دلتنگی است توحید جان




که این شیشه ی نازک دل مارا نشانه گرفته است
درود بر یگانه یگانه گان
که در مهربانی سرامد است و واحد
جز آستان توام در جهان پناهی نیست









سر مرا بجز این در خواله گاهی نیست
جزا از کوی خرابات روی برتابم
کزین بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست
زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
عدو چون تیغ کشد من سپر بیندازم
که تیغ ما بجز از ناله ایی و آهی نیست
استاد خیلی زیبا بود
تاریک شد از مهر دل افروزم روز







شد تیره شب، از آه جگر سوزم روز
شد روشنی از روز و سیاهی ز شبم
اکنون نه شبم شبست و نه روزم روز
منوچهری
ممنونم گلم ثریای عزیز
با این دو شعر زیبا
______________&&&____&&&
______________&&&____&&&
______________&&&____&&&
______________&&&____&&&
&&&&&&&______&&&____&&&
&&&&&&&______&&&____&&&
_____&&&______&&&_____&&&&&&&&&________&&&
_____&&&______&&&_____&&&&&&&&&________&&&
&&&&&&&&&&&&&&&____________&&&_________&&&
&&&&&&&&&&&&&&&____________&&&_________&&&
_______________________________&&&________&&&
______________________________&&&&&&&&&&&&&
______________________________&&&&&&&&&&&&
&&&
&&&______&&&&&______&&&&&&&
&&&______&&__&&_____&&&&&&&
&&&&&&&&&&&&&_____ &&&
__________&&&________&&&
__________&&&________&&&&&&&
____&&____&&&_______&&&&&&&
____________&&&
_____________&&&
______________&&&&
ممنون و سپاس از محبتت
مهربان
موفق باشی
و ما را به چشم نوازیت همیشه مهمان
سپاس گزارم از اینکه هنوز بیادم هستین
مثل همه ی نوشته هاتون اینم عالی بود
پیروز و سربلند باشید
درود بر تو رهای عزیز
من همیشه بیاد یاران پرمهرم هستم اگرچه ممکن است بنا به دلایلی
تاخیر پیش امده باشد ولی این به منزله ی فراموشی نیست
سپاسگذار محبتت
سلام و مرحبای خدای ات باد نورچشمم کورش جان
قلم سوخته و نافذی داری عزیزکم
دیده رنجه کنید با فیض حضورتان درکلبه ام , مرا با تحلیل واستدلاتان
به سبک نوشتارم و ترسیم های کلاسیک و نوع پوسته وبلاگم یاری کنید.
باشد در این ره بینوازدایی که پیش گرفتهام ثواب ادونای و رحمت باری
تعالی شامل حالت گردد. [گل]
بدرود سارا شکری
بانو سارای عزیز
بیش از اندازه مهرورزی بزرگوار
سپاسگذارم
خانه ات بسیار زییا و گرمابخش است
ارزوی توفیق و کسب کرامت دارم
من هم ازخدای مهربانی ها برایت در راه پیش گرفته استدعای یاری دارم
بدرود