خوش بنشین در بر ِ این دلِ بی کینه درد
آتش ِ بنهفتــــه شو ،در دل ِاین سینه درد
بانگ بر آمد به ما ، رنجــــــــــه مدارید دل
خورده به پیــــــــشانی ،ِمردم پیشنه درد
در سده ها ماندنی ،عشق به هـمراه درد
بر همه دوران ِ ما ،گشـــــت سفالینه درد
شاهد دور شباب ،رفته به نســــیان و زود
آنچه به من رخ نمود ،پیر در آئیــــــــنه درد
خشت ابد را فلک ، هـــــــم زازل کج نهاد
خانهءامسال و هـــــــم ، خانهء پارینه درد
ما همه بازیــچه چون،گوی به مـیدان دهر
حاصل ِ عمر ِ شه و ،صاحب ِ پشمینه درد
کنج ِدل ِبلـهوس ، عشـق ِ نباشــــد نهان
بر دل ِهر عاشقی هست چو گنجینه درد
هر که در آئین ِ درد ، دید نشانی زمــــهر
میشود ایام ِ او ،خالی ز آدیــــــــــنه درد
آب زدم راه را،تاکه خوش آئـــــــی به دل
خوش بنشین در برِ این دل ِ بی کینه درد
مثل همیشه زیبا بود و با احساس...


ممنونم آناهید جان




امروز ذهنم رو با این شعر وشغول داشتم
شاید برای بعضی از یاران همراهم تکراری باشد
مثل همیشه
سرشار از احساس...
سلامی از سر سپاس بر بانوی شرقی

پیروز و شاد باشی
دعوتی شاعرانه و مودبانه از دوستان برای آنکه در برت بنشینند و رازدل بگویند و بشنوند! مطمئن باش در بر دلی که از کینه خالیست نشستن و وقوف دلچسب خواهد بود!!
راز و نیازی است دل خواسته را
که تنها آرامش
وصول است وبس
ممنونم فرخ عزیز ِ خوش قلم
مرا اینگونه باور کن


کمی تنها؛کمی بی کس ؛ کمی از یادها رفته
خدا هم ترک ما کرده
خدا دیگر کجا رفته ؟نمیدانم مرا آیا گناهی هست ؟
که شاید هم به جرم آن؛ غریبی و جدائی هست
مرا اینگونه باور کن
فدای استاد بشم من.......
مرا بیعشق دل خود مهربان بود



چو عشق آمد فسرده چون توان بود
نظامی
اینهمه مهر تو عزیز بی پاسخ میماند بدین زبان الکن ما
بقول سعدی
ما را نمیگشایند از قید مهربانی
اشتر که اختیارش در دست خود نباشد
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
تو یه رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی
شدم خام عشقت چون مرا اینگونه میخواهی
شدم خام عشقت چون مرا اینگونه میخواهی
من آن خاموش خاموشم که با شادی نمیجوشم
ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمی پوشم
تو غم در شکل آوازی شکوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی
مرا دیوانه میخواهی ز خود بیگانه میخواهی
مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه میخواهی
شدم بیگانه با هستی زخود بیخود تر از مستی
نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه میخواستی
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق مرا درس عبرت کن
بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر
نمیترسم من از اقرار گذشت آب از سرم دیگر
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
خوشا عشق خوش آغاز خوش انجام
همه ناکامی اما اصل هر کام
خوشا عشق و خوشا عهد خوش عشق
خوشا آغاز سوز آتش عشق
اگر چه آتش است و آتش افروز
مبادا کم که خوش سوزیست این سوز
چه خوش عهدیست عهد عشقبازی
خصوصا اول این جان گدازی
هر آن شادی که بود اندر زمانه
نهادند از کرانه در میانه
چو یکجا جمع شد آن شادی عام
شدش آغاز عشق و عاشقی نام
بتان کاردان خوبان پرکار
در آغاز وفا یارند وخوش یار
ولیکن از دمی فریاد فریاد
که عشق تازه گردد دیر بنیاد
چو دید از دور شیرین عاشق نو
سبک در تاخت گلگون سبکرو
به آنجانب که میشد در تک و تاز
به جای گردش از ره خاستی ناز
...
وحشی بافقی
همیشه در شعر اوزان دوری را دوست دارم.انگار واژه ها سماع می کنند.وباز بر می گردند سرجای اول.مخصوصا که از نظر معنایی هم ،مثل شعر شما،زیبا باشند.
دقیقا همینطوری است که گفتی نازنین
برای همین ایجاد حس زیبا و ریتم خاص است که مولانا بیشترین استفاده از این وزن ها را دارد
ممنونم از اینهمه نظر صائب و زیبایت ویس عزیز
با احترام
با مدرن تالکینگ به روزم
خوشجال می شوم که دوستانم باخبر می کنند
سپاس مهربان
کوروش خان
روز به روز شعرات قشنگتر میشه
شرمنده می کنی آرمان عزیزم
قوت قلبی همیشه
سپاسگذارم
ممنون از این همه لطف استاد ..........





درود بر تو نازنین نازک خیال






ممنونم از این همه لطف.....
پر احساس
ممنونم ندا جان


راستی تو چرا کم پیدا شده ای نازنین؟
بسیار عالی بود
عجب کردم از اوج هنرت استاد!
ولی اینبار واقعا خوشم اومد کوروش جان.
نوک پیکانت را بالاتر نشانه گرفتی!
کلامت با همیشه فرق داشت.
قصه صحبتت چیزی بود که من دوست داشتم و به دلم نشست!
کوروش بار معنایی قشنگی داشت این اثر هنریت.
ممنونم میلاد جان


کم دیدنت باعث آزارشده
امیدوارم هرچه زودتر به پایان برسه و در کنار ما باشی عزیز
ما به یاد شما هستیما
ممنونم آناهید جان




وقتی از عزیزان بی خبرم
نگرانی چون بغضی کهنه به دلم چنگ می زنه
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ
من ( خدا ) امروز آنها را بخاطر صبرشان پاداش می دهم ؛ و آنها پیروز و رستگارند
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[لبخند] سلام کوروش عزیزم ... ایا تاکنون اندیشیدی که جز کدامین گروه هستی ؟؟؟ بیا به عالم ملکوت و خود را محکی بزن [لبخند]
حالا چرا اسمش سفالینه بود؟!!!
در زیباییش که شکی نیست آنگونه که یاران بیان نموده اند
فریناز عزیز


اشاره به مانده گاری این ردیف شعر است
دردی که عمرش به سده ها می رسد
راستی نظر دستان را بیان کردی
ولی نگفتی آیا به نظر تو هم این زیبائی را دارد که به نقدش بگیری؟
مثل همیشه به لطف نظر کردی
سلام .زنگ مدارس نواخته شد
زنگ تفریح؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کوروش خان امروز متوجه موضوع جالبی شدم اونم اینکه

حواستون به تک تک مخاطباتون هست کی کم مییاد کی نه ....... و این یعنی واسشون در واقع واسمون ارزش میدین بی نهایت ازتون ممنونم و خوشحالم که با ویلاگتون آشنا شدم
ممنونم ندا جان



میدونی یک جورائی ادم به کسانی که دوستشون داره و بهشون عادت میکنه
اگه نبینه بقول دوستی مکدر میشه
خوب نیومدنت عزیز مکدرم می کنه .منم از اینکه تو اینجائی خوشحالم
درود بر استاد بزرگوار ...





بسیار زیبا بود ولی برای ما از سواد کمی در ادبیات برخورداریم بعضی قسمت ها رو اونجور که باید و شاید متوجه نشدیم ... ولی تا آنجایی که ما مفهموم را گرفتیم بسیار لذت بردیم استاد
راستی منتظر آثار هنری از نوع ( یاد باد آن روزگان یاد باد ) که چند روز پیش نمونه ای قرار داده بودید هستیم استاد ...
درود بر تو حید عزیز و گرامیم









ممنونم از حسن نظرت که تو خودت استاد فنی
شاید زبان من الکن اگر راهنمائیم کنی .حاضرم به لطف تو بزرگوار ازابهام گوئی ام بکاهم
ممنون میشم عزیز
ممنون از لطفتت ولی کارای دیگه هرکدوم جایی هدیه شده
به محض اینکه تونستم عکس بگیرم با افتخار تقدیم می کنم
آخه مدتهاست با قلم به نوعی قهر کردم
مرسی استاد !!!








مشکل از گیرنده هستش شما به فرستنده دست نزن استاد ... ما کم کم داریم سعی میکنیم در عالم ادبیات چیزهایی رو از شما بزرگان بیاموزیم ...
استاد این که میگی با قلم قهر کردی خیلی کدر میشم ...
برای من که از نزدیک برخی از دست نوشته ها و هنر خطاطی شما رو دیدم واقعا ناراحت کننده هست که اینو بشنوم ...
درود بر توحیـــــــــــــــــــــــــــد عزیزم[:S004




اتفاقا مهربان این عدم ایجاد ارتباط را خود نیز متوجه شده ام
نه گیرند که در راه های به کارگیری ابزار ارتباطی است
بهره گیری از زبان و کلام کمی قدیمی موجب کندی در روند ارتباط ی در این
باد و بارانی که ادبیات ما را احاطه کرده است
راجعه به خوشنویسی نیز بر می گردد به ضعف های شخصی خودم و کسانی که داعیه هنر دارند است
نه اینکهاین هنر ایراد داردو
منهم هرگز در پی رنجاندن عزیزانم نیست
شرمنده که عزیزی و میدانم هنرمند
که روح لطیفت را آزردم
ما همه بازیــچه چون،گوی به مـیدان دهر.......... بسیار زیبا بود.
سلام امیر جان




ممنونم از محبتت عزیز
سلام کوروش عزیز
می شود دردی باشد و آن درد خالی از مهر باشد؟
گمان نکنم!
شعر زیبائی بود ...
درود بر پرنیان عزیز و گرامی




مثل همیشه
با پرسشی از سر مهر مخاطب را به چالش کشیدی
اری مهر است که در د آفرین است
درود بر تو بانوی فرهیخته
سلام و درود بر کوروش جان عزیز خوش ذوق و خوش سخن
ایام بکامتان همیشه چون عسل شیرین و مقوی باد.
درود بر تو نازنین شیرین گفتار


میرزای گرانقدر وهمچنین شاد و سلامت باشی
سلام عزیزم وبلاگ زیبایی داری به من هم سر بزنید اگر با توافق لینک موافقید من را با نام دنیای خاطره ها-بافق لینک کنید و به من بگویید که شما را با جه نامی لینک کنم...
سلام مهربان
ممنون که سرزدی با افتخار
اگر خواستی به یاران بپیوندی مرا بنام
بگو تو عزیز مهربان را به چه نامی در کنار یارانم قراردهم
پیروز و شاد باشی
شرمنده. بنده می خواهم فضولی کنم و کمی شعر ثریای عزیز را دستکاری کنم بااجازه.آدم زیبایی هارا که می بیند هیجان زده می شود. دستش درد نکند
البته نظر بنده هست و اجباری نیست:
ندارم هیچ عذری که از تو چشم بر دوزم
نداری هیچ عذری که بر من دل نمی بندی
نگاهم کن نگاهم کن شوم من آنچه می خواهی
شدم انگشت نمای خلق مرا دریای عبرت کن
با پوزش مجدد
میرزا جان


اگر واقعیت رو بخوای به ثریا جان حسودیم شد
ایکاش این شتر شانس جلوی در خانه ی من نیز دمی می اسود
مثل همیشه پر مهر
شاد زی مهربان
نظر خودم که معلومه...

مثل همیشه زیبا بود مخصوصا بیت آخرش...
ممنون از توضیحت کورش مهربان
فریناز عزیز









ممنون اینهمه لطف نازنین
سلام کوروش جان اومدم یه عرض ادبی کرده باشم
ارادتمند همیشگت
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام امــــــــــــــــرجان


چقدر خوشحالم می کنی عزیز
وقتی که یاد م می آوری که تنها نیستم
ســـــــــــــــــــپاسگذار مهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــربانیت
سلا م استاد صبح بخیر
خوبین
خداروشکر
سلام ثریا عزیز

ممنونم مهربان همیشه همراه
چند روزی که امید که فراموش نشوم
پرسایه ومقاوم بشی ای همیشه سبز
کوروش خان خوب شد من گفتم قراره کمرنگ بشم
تو چرا رنگت پریده؟
چرا اپ نمی کنی استاد!
یه تیکه توپ بیا حالشو ببریم
درود بر آرمــــــــــــــــــــــــــــــــــــان عزیز



ما که سالهاست نازنین رنگ باخته ایم
ولی شما پهلوانان را امید داریم
که هر روز پر رنگ تر باشید
سلام بر مرده مردان خسرو شیران امیر هنرمندان کوروشه کبیر
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دلم برات تنگ شده دیگه سر نمی زنی مطلبه جدید گزاشتم ادبی نیست شرح حال دوست دارم نظرت و بدونم
منتظرتم عزیزم
ســــــــــــــــــــلام بر تو عزیز



و هزاران درود بر تو نازنین
دل به دل را داره عزیز دل منم یک ذره شده برای شما مهربانان
چشم برو آمدم
کوروش جون سالم....چرا به روز نمیکنی دارم عصبانی میشما....
آخه قدیما روزی 2 تا پست میذاشتی
..من که منتظرم
























اناهید عزیز




در آستانه طلوع فجری ناکام از پی آرامشی اگرچه کوتاه زمان دل به وسعت دریازده ام
شاید تجدید قوائی به این جسم و روح خسته داده باشم
شرمنده ی مهربانی ات نازنینم
سلام .کوروش جان کجایی
ســـــــــــــــــــــــــــــــلام سیـــــــــــــــــد بزرگوار


هرجاکه باشم به یاد یارن هستم