چشم مهربانان. سعی میکنم به علت نزدیکی بهار و عید، حال و هوای وبلاگ را عوض کنم
از عزیزانی که در جریان این سلسله گفتار نیستند خواهش دارم که دوقسمت قبل را مروری داشته باشند.
پیش از شروع موضوع اصلی ،خاطره ای را که از مادر بزرگ شنیده وبه یاد دارم ،و مربوط به مراسم روز چهارشنبه سوری بوده را توضیح میدهم.
قبل از آن کمی از مادربزرگم که بخش های زیادی از این مطالب به او اختصاص دارد را
برایتان بگویم.اسمش ظریفه بود .و چون سفر زیارتی مشهد رفته بود،اورا به مش ظریفه می شناختندش.
بسیار زیبابود و جسور(به عنوان اغراق نگاه نکنید که هنوز ازویژه گی های او نقل بسیار است و در همین قسمت یکی از مظاهرش را خواهم گفت)
شیرزنی بود اگرچه کمی مستبد.
می گفت در زمان پیش از ما ، غروب چهارشنبه سوری رسم بر این بود ه که مادر وقتی دختر دم ِبختش می خواست وارد خانه شود او را دنبال می کرد ، و آرام با جارو او را میزد . تا در سال جدیدی که چند رور بعد از راه میرسد، به خانه بخت برود.
و من به شوخی به مادربزگ می گفتم که آیا تراهم مادرت با جارو زده؟
می گفت نه چون من قبل از اینکه به سن قانونی ِ ازدواج برسم .اسم پدبزرگت روی من بود
امیدوارم دخترای دم بخت ِ نت هم اگرچنین مراسمی در شهر و دیارشان مرسوم است، بی تعارف
برای ما تعریف کنند.واگر امسال جارو هم خورده اند بی خجالت بگویند.
در سالهای پیش که زمین هنوز قربتی داشت و برای انسان مظهر نان بود و غذا
هر یک می کوشیدند با آباد کردن زمین و کندن درخت و خارو خاشاک و خریدزمین ِدیگران و... ،به گسترش آن بکوشند.
آن زمانی که هنوز چشم آدمی بر زمین بود و آسمان.و به واسطه ی این موهبت، می توانستند پس از هر جمع آوری محصول ،دختری را به خانه ی بخت بفرستند ،
یا پسری را زن داده و با مازاد آن
برای رسیدن به آرزوهای دینی شان برسند.یعنی سفرهای مذهبی
چرا که نه وامی بود ونه امید به قرض و نسیه ،وچون دیده بودند که امکان داردمحصول یکساله اشان گاه به بار ننشسته و یا به یغمارفته.سوخته و آمال آنان تلی شده از نا امیدی.
در سالهائی که دولت و نظام ِ وقت ،برای خوش آمد ِجیره خوارانش ، یا عالی رتبگان نظامی اش،گاه به نوعی حق السکوت دادن.
زمین های این مظلومان همیشه ی تاریخ را به ثمن بخس به آنان می بخشید.
و آنان چون فاتحانی با دبدبه و کبکبه ،می آمدند
و اگر بیست هکتاربه آنان بخشیده شده بود .آنان به زور سرنیزه های پاسگاه های منطقه، ویا با تطمیع کدخدایان گمارده
و یا افراد بومی خود فروخته ی منطقه ،و باهزینه کردن پول هایی باد آورده ،
به گسترش اراضی خود می پرداختند وتا دویست می رساندند.
به حکومت قلدرمابانه ای در پناه حکومت مرکزی تبدیل می شدند وهر روز از روز پیش بر داشته های خود می افزودند.
ادامه دارد
استاد! شما یه حالی به وبلاگتان بدهید شاید به ما هم اثر کند و غبارگیری بدست گرفته غباری از صورت کلبه مان برگیریم



الحق که فرزند آن مادر بزرگی عزیز
آرمان جان


من فقط جارو دست گرفته ام
تا شاید بتونم با این خونه تکونی
سال نو را با دلی شاد آغاز کنم
امیدوارم
همه ی عزیزان هم بتونند و بتونیم شاد باشیم
ممنونم مهربان
خدایا توبه
درود بر ویس عزیز


وای این نوع گفتن چقدر برایم آشناست
جالب بود
اتفاقا بابام تعریف میکنه که اون موقعم آتیش درست میکردن و انواع آش و ...
دور هم جمع شدن و حفظ روابط و خوب بوده درکل
سلام محمد جان


همش یاید گفت یادش بخیر
هر روز دورتر می شویم
از این کارا تو قسمت ما که جفتیم به شما هم میشه (زمین خواری)
اصلا ما دامادا کشته همین حرکت مادر خانوماییم دیگه به روزم
درود بر اهورای راستی ها


ممنونم از همراهیت
با درود
فرا رسیدن سال 14090 اهورایی ، 7033 آریایی (میترایی) ،3749 زرتشتی،2540 شاهنشاهی کورش بزرگ ،1390 خورشیدی و روزبه ( عید ) نوروز ، روز زایش میشک و میشیانک ( آدم و حوا ) به باور ایرانیان باستان و سرآغاز راستین سال نو ، بر ایرانیان پاک نژاد و میهن دوست شاد بادا.
پاینده ایران
درود بر تو مهربان


سپاسگذار مهرت
تو نیز سال خوبی داشته باشی
درود بر استاد عزیز !!!





مطلب جالبی بود استاد !
در مورد جارو عرض کنم که با توجه به مسائلی که شما در ادامه ی مطلب فرمودید ..... در زمان حاضر با جارو برقی و جاروی شارژی و خاک انداز و یا از این جارو سوپوری ها هم به شدت و زمان زیاد دوشیزه را بکوبند باز هم بختی باز نخواهد شد ...
مراسم گره زدن سبزه هم در روز ( سیزده به در ) در صورتی در این زمانه کار سازه که دوشیزه ی مکرمه حداقل میبایست یک هکتار از زمین زیر کشت را به هم گره بزند ! که اگر هم بتواند اینکار را انجام دهد مسلما محصول زیر کشت به یغما خواهد رفت ... پس ناگزیر باید نشست در انتظار آن اسب سفید ...
درود بر تو یگانه


که شیرینی طنز را همیشه همراه داری
و ادمی با در کنار تو بودن هرگز پیر نمی شود
همیشه شاد باشی و شادی گستر
سلام .مثل همیشه جالب و خواندنی.
میام بعدا ادامشو بخونم.زودتر بذارید.
سلام کیمیا جان


هروقت بیای قدمت بر چشم
سلام استادگرامی


کاش انسان وقتی کاری برای خود میکرد خودش هم میتوانست لذت دست آوردش را احساس کند ویا اینکه هر چه داشتی وداری ازآن خودبود.
چه رسم جالبی تاحالا راجع به اینچنین مراسمی نشنیده بودم.
سال نوتون پیشاپیش مبارک وامید به سالی به زیبایی تمام گلهای بهاری برای شما
سلام نازنین


ممنونم تو همیشه به من لطف داری
بله من هم ندیدم اگرچه دوست داشتم ببینم آیا کسی دیده و تجربه دار
از تو نیز همچنین
سلام کورش عزیز
جالب بود ... من رو یاد جریان کره الاغه که بابام همیشه برای داداش هام می گفت انداختید ...
یه شب مادر و پدری به گمان ان که تنها پسرشان در خواب ناز است صحبت از فروختن تنها کره الاغ شان می کنند و عروس آوردن ...
چند روزی می گذرد اما وقتی خبری از فروش کره الاغ نمی شود ...پسر صدایش در می اید که پس جریان کره الاغه چی شد ؟!!!!!
سلام نگار جان


خوش حالم که یاد آور خاطره ای شده ام
اگرچه میدانم
این خاطرات با نزدیکی نوروز و دوری تو کمی ناراحت کنند ه است
من هم در شعر جدید در بیتی باور کن
بیاد تو و ایرانیان عزیز دیگر بودم
آنانی که رفتند و به ماندگان چون منی شاید هرگز یاد نکنند
خوشم به خوشیشان
کوروش جان دیگه طاقت نیاوردم خواستم جزوه اولین نفرایی باشم که سال نو رو بهت تبریک میگن پیشاپیش سال نو مبارک باشه
شاد باشی و سبز
سلام امیر جان





من هم برایت آرزوی سالی خوش و پر توفیق برات دارم نازنین
درود بر شما دوست عزیز
من در وبلاگم مطلب کوتاهی درباره نگرشی بر قانون اشا یکی از اصول دین زرتشت نوشتم لطفا" اگر مایل هستید آن مطلب را بخوانید و دیدگاهتان را بیان کنید.
پیشاپیش نوروز باستانی را نیز به شما شادباش میگویم
با تشکر از شما دوست عزیز[گل]
درود بر تو ارش عزیز


سپاسگذار مهرت
شاد باشی و همیشه برقرار
سلام استاد ممنون خیلی جالب بود و بی صبرانه منتظر ادامه هستم
سلام سیما جان


ممنون امیدوارم دلمشغولی ها اجازه بده
گمانم در ادمه داستان به شیرینی بیشتر برسیم.
که دنیای پیشینیان همیشه برایم جالب بوده و هست
درود بر شما دوست عزیز
من در وبلاگم مطلب کوتاهی درباره نگرشی بر قانون اشا یکی از اصول دین زرتشت نوشتم لطفا" اگر مایل هستید آن مطلب را بخوانید و دیدگاهتان را بیان کنید.
پیشاپیش نوروز باستانی را نیز به شما شادباش میگویم
با تشکر از شما دوست عزیز[گل]
سلام کوروش خان
الان عجله دارم فرصت نمیشه بخونم بعدا برمیگردم
اومدم عید رو بهتون تبریک بگم
زنده باشی
سلام مینا جان


قدمت بر چشم ما
بانام خداوند مهرآفرین...که هستی،زادمهر ارزشمند اوست.
برفردوسی بزرگ،پدرآسمانی و ارزشمند اندیشه و زبان و فرهنگ همیشه آسمانی و ارزشمند ایران بزرگ پارسی،همیشه بی کران درود...
بابزرگداشت فرهنگ والای بی همتای ایران بزرگ پارسی،درود برشما.
...ما فرزندان ایران و سربازان اندیشه و زبان وفرهنگ والای بی همتای ارزشمند ایران بزرگ پارسی،دست دردست هم و یکپارچه از بی کرانهای ورجاوند(جاویدان)فراورده های ارزشمند ایرانی، تازنده ایم پشتیبانی می کینم.
نوروزبزرگ جهانی ایرانی بزرگ پارسی برشماوهمه ایرانیان بزرگ ومردم جهان شادوخجسته باد...
...با جستاری نو به روزم:
آفرین برفرهنگ والای آسمانی ایرانی (2)(:به بهانه نوروزبزرگ جهانی ایرانی بزرگ پارسی وبهار)
درود بر زادمهر عزیز


شاد باشی همیشه استوار
باعث غرور شمال
سلام سلام

کوروش خان میاین اهواز یه چندتا از این جارو هارو برا دوست عزیزم بیارین
ببینید چقد به فکرشم
سلام مهسا جان



نشد ها میگم دیگه لباست رو ندوزه
سلام
آقای کوروش الان دیگه جارو و سبزه و اینا فایده نداره همه عاقل شدن زیر بار ازدواج نمی رن.
این مال اونموقع بود که جوونا رو خام میکردن.
بقیه اشو کی بیایم بخونیم . مامانبزرگتون چی شد پس؟؟؟
سلام نسیم عزیز


بله گویا دیگه نسل جدید صلاح را در گریز دیده
و باید منتظر فجایع زیادی همچون کمبود جمعیت و نفوس و فرزندان گمنام نامشروع و.. بود ولی بالادستی ها در خوای انرژی حقه هستند
چشم در فرصتی عمری بود به ادامه اش خوایم رسید
استاد داشتیم؟!




میگم عجب مادر بزرگی بودنا
خوش به سعادتتون
والا ما که از این رسما نداریم
امسالم جارو نخوردم
برم ادامه مطلب دوباره میام خدمتتون
سلام بر تو فریناز شاد و همیشه بهار





عزیز تو آنقدر خوبی که
گمانم مادر روزی چندین نفر را از در خانه می راند
که مزاحم نشوید
او می خواهد به اوج قله های امید و آرزو برسد
حالا هم اگر اشتباهی یکی هم خوردی بد نیست
شگون دارد در این استانه ی تهار
بهارت با زندگی عجین
ادامه ی مطلبتون چه جالب بود...



راستش نمی دونم چی بگم
دلم می خواد زود تر ادمه اش بدین
کورش خان عیدتون مبااااااارک استاد خوبم
من هم امیدوارم عمر و حوصله یاری کند
چیزهائی که خود شاهد بودم و شنیدم را
که روزی می خواستم به صورت رمان کار کنم
بتوانم در اینجا داشته باشم
شاید بهار
جوانه های بیشتر امید را بردلم بگذارد
عید تو هم مهربان مبارک
سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است هفت سین آریایی
نوروز مبارک
سلام و درود بر تو کمند مهربان عاطفه


سال و ماهت همچون ایام نوروز فرخنده
سلام عزیزم
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
من شرمنده ام حتی اگر قهرم کنی بهت حق میدم
اما تو این مدت خیلی درگیر روحم و اشتباهامو از این حرفا و کنکور بودم
اومده تهران یه دوره فشرده خیلیسخت بود برام
امسال مسافرت نرفتم
بعد اخر سال 89 فهمیدم که اونی که من دوسش داشتم رفته با دختری که تمام زندگی من و می دونست و من مجبور بودم یا دوست و هم جنس خودمو انتخاب کنم یا برم سراغ اون پسره که دیگه بهش اعتماد نداشتم و سالم را به این خاطره ی کذایی تموم کردم
و باز هم تنهایی را ترجیح دادم
مرسی تو این مدت بهم سر می زدتی تو بهترین دوستی بودی که تا حالا داشتم کاش همه درک تو رو داشتن فکر نمی کردم مردای سن بالا این قدر امروزی باشن
این خصوصی توی پست جدیدت جا نداشت برای من
انگار دیگه هیچ جا برای من جا نیست
منتظرتم
سلام فاطی جان


دشمنت شرمنده عزیز
سال نو را با اندیشه نو نگاه کن
هیچ دری نباید برویت بسته باشد
اگر بخواهی
سال پر باری داشته باشی
پس این مش ظریفه خانم جان قسمت 5 اینجا معرفی شده اند
آخ که رسم جالبی است این جارو خوردن ها . البته اشتباه نشود
ما نخوردیم ما . اما حاضریم از طرف مادران و مادر بزرگها بزنیم تا
زود تر بروند سر زندگیشان . سرو سامانی بگیرند
و هنوز شخصیتش رو کامل بیان نکرده ام

به مرور
ممنونم از توجه ات شنگ عزیزم