توجه داشته باشید عزیزان این قسمت چهارم است.پس برای ارتباط بیشتر خواندن قبل ضروری است
مش ظریفه از گذشته ها می گفت، از زمانهائی که هنوز از شوهر داری چیزی نمیدانست.و ازدواجش بیشتر به بازی می مانست.
جوانی از اهالی محل و فامیلی دور ازاقوام پدری .به خواستگاریش می آید و پدر بی آنکه نظر او را بپرسد. به ان یتیم روی پای خود ایستاده، بله را می گوید.
وقتی به خود می آید ، در خانه ای وارد می شود که گوئی کاروانسراست.
در حیاط بزرگ خانه کولی هائی(در زبان محلی جوگی) چادر زده اند که در آن هم زندگی می کنند و هم بساط آهنگری بر پا داشته اند.
یک نفر پشت بساط نشسته و دو خیک مخصوص را با دودست گرفته و با ایجاد باد بر شعله میدمد تا خاموش نشود.
ودیگری تکه آهنی بی شکل را با انبری مخصوص گرفته و در آتش و زیر ذغالهای گذاخته گذاشته و وقتی سرخ سرخ است بیرون میاورد و روی سندان گذاشته و دیگری با پتک بر آن نواخته تا به مرور شکل موردنظر(تبر، بیل ، تیشه ،بلو(شبیه تیشه ولی لبه ای مانند بیل.مخصوص شالیزار ) به خود بگیرد .و مشتریانی که اغلب اهالی روستا هستند. و گاه
کمک کننده به انان .
ابراهیم درویش . پیرمردی که کمتر برایم معلوم شد به چه دلیل آواره از یار و دیار شده بود. مردی از اهالی خراسان ،روستای درگز ، که سالها پیش بی نام و نشان آمده بود .نقش کارگر،
و براستی نقش دایه را اغلب برای همه ی بچه ها داشت . مهربان بود و صبور. بی آنکه کسی
بداند چرا اینهمه راه را آمده بود و در این خانه رحل اقامت گزیده بود.
این حیاط بسیار بزرگ ، نیمی درختکاری شده بود .انار،انجیر،توت و انگوری که توسط ابراهیم درویش آورده شده بود و خودش به هرس آن می پرداخت.جدا شده بود .
در انتهای آن قسمت راهی از درون درخت ها که محل ذخیره ی کاه و.. بود.
که گاهی محل شیطنت ما نیز میشد.
و خانه ی مسکونی دارای دوطبقه ،همکف دارای 3 اتاق که یکی انبار بود برای وسایل کشاورزی و غیره (همچنین محل زندگی ابراهیم درویش) و دیگری برنج و گندم و..
و سومی که به سمت باغ بود ، مت تقی (محمد تقی)و همسرش زندگی می کردند.هردومعتاد بودند.
مت تقی از اروستاهای اطراف شاهرود بنام قلعه نو) شغلش قصابی بود . و برایش در سمت چپ ورودی مغازه ای درست کرده بودند .و تنها بابت اجاره ی خانه و مغازه صبح به صبح ، ما بچه ها قلوه های گوسفندان را نصیب می بردیم.
یادش بخیر،اکثر مواقع آبگوشت داشتند .هنوزلمپای روشن(چراغ گرد سوز) با سه پایه ای رویش و دیگی پرگوشت و آب و... وسریع صدای غلغلش را می شنیدیم. که به زیبائی به ما می آموخت
باصبر جهان می توان گرفت
ادامه دارد
درود
یه سر به انجمن ما همبزن
بیش از ۳۰۰۰ عضو داره
بیا یه نگاه بنداز
اگر خوشت نیومد عضو نشو
آدرس تارنمای تاریخ ما
www.tarikhema.ir
به افکارت نیاز داریم
راستی عیدتونم مبارک با پوزش به علت تاخیرش
کوروش عزیز


درود بر تو . با توجه پیام شادیت . هر روزی که دل شاد باشد
آن روز عید است
ممنونم مهربان
با سلام
ولی انکه آغاز کرده می تواند بوسیله خبردهندگانش به ما خبر دهد
و÷شیمانی از آن کسی است که علم به همه جوانب ندارد وعالم به همه چیز است پس اشتباه او قابل تصور نیست
سلام استاد



خوبین؟
این عاروس ها رو که مینویسین دوستشون دارم
از اسم مش ظریفه حس خوبی پیدا میکنم
آره اون زمان ها ازدواجا اون جوری بوده
مادر مادربزرگم 4 سالش بوده که عقدش می کنن و داماد تا 9 سالگیش صبر می کنه تا بتونه بره خونه بخت و 9 سالگی میفرستنش حجله ی عروسی...
ابراهیم درویش گویا زحمت کش مهربانی بوده است ..
خدا همشان را بیاورزد
سلام بر فریناز همیشه مهربان و ناز



که مرا شرمنده ی محبت هایش می کند
راستش واژه واژه که پیش می روم بیشتر دلتنگ انان می شوم
ایکاش مخاطبینم میدانستند این درویش چقدر مهربان بود
بی اغراق گفتم که برای همه ی ما دایه بود و مهربان
چقدر دلم برای صمیمیت و صداقت هایش تنگ شده
یاد عزیزان تو نیز گرامی و عزیز
دارم با تشویق های عزیزانی چون تو دست و دل گرم می شوم
عمری اگر باقی باشد حتما ادامه خواهم داد
لااقل خودم بیاد قدیم آرامشی خواهم یافت
سلام وبلاگ زیبایی دارید
ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ
ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּּּּּ ּ ּ ּ ּ \____________________
ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּ ּ ּ ּ ּ ּ \¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯ֹֹ\
ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּּ۞۞,ּּּ ּ ּ ּ\ تبادل لینک کنیم؟؟!! ִ \
ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ۞ּ ּ ּּ۞۞ـּ ּ ּ ּ\__________________̲̲/_̲
ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ\¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯
ּּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ\
ּ ـ۞۞ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ּ ـ۞۞ּ ּ \ּ ּ ּ ۞۞
ּ ۞۞ـּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ـ۞۞ּּ ּ \ּ ּ ּ ּ۞۞
ּ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
ּ ּ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
سلام و درود. خداوند همواره سایه ایشان را بر سرتان مستدام بدارد و عمری با عزت نصیبشان فرماید. تا می توانید از او فیلم بگیرید و بخواهید تا خاطره هایش را برایتان تعریف کند.تاریخ خود را از او بخواهید.من متاسفانه دیر جنبیدم.
درود بر آمیرزای گل


آرزومندم تمام عزیزان عمری طولانی و رفتگانت روحی شاد نصیب برند
ممنونم مهربان
سلام آقا کوروش لطفا عنوان وبلاگ منو عوض کنین بزارین
معمارشیتکت شهر
سلام سلام
اشتباه شد آقا کوروش عنوان وبلاگ منو بزارین معمارشیتکت
اون اولی که شهر داره نه
سلام استاد
من بالاخره تونستم از مشغله فرار و به خواندن این شرح حال زیبا برسم!
زیبا نوشته بودی استاد عزیز...
سلام میلاد عزیز

سعادتی است برای من هرازگاهی گریز تو از مشغله ها
ممنونم
شاد باشی
سلام استاد گرامی
باچندتا از کارای ابتداییم به روزم،حضورتون باعث خرسندیست.
برقرارباشید.
سلام و هزاران درود بر بانو قلم و بوم


ممنونم که خبرم کردی
سلام و درود بر شما هموطن عزیز به جمع یاران من خوش آمدید منو با نام حقیقت به جمع یارانت اضافه کن.
کوروش عزیز
سال نو بر شما هم مبارک.سالی پر از شادی و برکت برایتان آرزو می کنم
سلام نجوای عزیز


خوش آمدی مهربان
امید که برای تو نیز سالی پربار و امید بخش باشد
من عجیب به نوستالژی در همه زمینه ها علاقه دارم.و نوشته ی شما برایم جالبه.تصاویر خیلی زنده اند.
سلام بر ویس عزیز


زندگی ما پرشده از نوستالژی و تمام حال ما پرشده از آن
خوشحالم که همراهی داری
استاد! این ابگوشت را من حسابی هستم


یعنی راستش را بخواهید آبگوشتی را که در تنور گلی درست شده باشد به هزار تا پیتزای دوستداشتنی نمی دهم
به پیتزا علاقه وافری دارم اما در برابر همچین آبگوشتی تقیه ام را از دست میدهم
هنوز مزه اخرین آبگوشت تنوری را که در سنین طفولیت نوش جان کردم به یاد دارم
من ابگوشت سفالی تو تنور گلی میخام
سلام بر آرمان عزیز



آبگوشت که آرزو و آر مان نیست
با چند تکه گوشت و چند عدد سیب زمینی و بسیاری آب حل است
پیازش هم از نوع سرخ محلی (نه سفید ماشینی)
البته چاقو نداریم برای نصف کردن پیاز باید هنرمندانه با از مشت بهره جست
ادرس بدم خدمتتون؟؟؟
استاد ! یه خاطره از سفرا نوروزی ات برامون بنویس




مشتاقیم
سفر عزیز بی خاطره نیست


ولی برگشت از سفر در اندک زمانی و به آهی
و پیگیری جکایت عاروس هم گریزی بود به صحرای کربلا
ممنون از لطف بسیارت
سلام کوروش عزیز
اووه چقدر عقب افتاده بودم . خدا برایتان نگهش دارد . قشنگ بود و من رو برد به روزگارانی دور
درود بر پرنیان عزیز


مهربان به لطف نگاه می کنی و گرنه گمان کنم که بسیار هم از این پریشان گوئی های من جلو هستید
منتها جسارت من بیشتر شده که اینگونه قلمفرسائی کنم
ممنونم مهربان
سلام به کوروش عزیز.




وای بعد این همه وقت بالاخره اومدم وبتون. مثل همیشه مطالبتون عالیه البته خودتون میدونید بعضی هاش باب دندون من نیستن
ولی خب شما خودتون باارزشترین
دلم براتون تنگ شده بود. باورتون نمیشه بعد عید چقدر کارسرمون ریخته مخصوصا با هوشمند کردن گواهینامه ها مشکلات دو برابر شده. ولی خب ذکر خیرتون همیشه با مرجان تو ایمیلهامون هست
موفق باشید و پیروززززززززز
من برم خونه که گشنمه در حد قحطی زده های اتیوپی
بایییییییییی
سلام راحله جان




چه سعادتی عزیز که دست داده که تو مهربان را باز ببینم
خیلی خوشحالم می کنی راحت بهم بگی که کدام مطالب برایت جالبتر ه
به مرجان عزیز هم سلام من را برسان
و بگو که واقعا دلتنگتان بودم
کاری نکنید که اینهمه راه رو بیام و جریمه ی نپرداخته رو پیش شما پرداخت کنم
شاد باشید و پر توفیق سال پیش رو بگذرانید
شرمنده نکن مارو کوروش جان....
تعارف نیست عزیز


بیا که سخت بیتابم
به دیدار سمبل مهربانی ها
سلام دوست گرامی
امیدوارم حالتون خوب بوده و مثل همیشه در کارهایتان موفق باشید.دوباره مزاحمتون شدم چون برای من سوالی پیش اومده و نیاز به تحربه ی شما دارم.اگر فرصت داشتید خوش حال می شم جوابش رو برام لطف کرده و بنویسید.راستش از حدود دو ماه پیش یکی دوبار خود به خود قالب وبلاگم عوض شده و کلیه کد های جاوا حذف شدند بدون اینکه رمز و ایمیل خصوصی تغییر کند.می خواستم بدونم بدون هک شدن چنین اتفاقی ممکنه بیفته و من چطور می تونم جلوی این تغییرات رو بگیرم.البته یک بار برای بلاگفا ایمیل دادم ولی جوابی نگرفتم.با آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون برای شما
سلام بر تو مهربان


لطف کردی که فکر می کنی من اطلاعاتی میتوانم داشته باشم
ولی مکن اکابری نت هستم
اما اگر خواسته باشی که کمکی در این زمینه داشته باشی میتوانی
به این آدرس رفته
http://forum.persianuser.com/index.php
و با فرهاد که کلیه کارای من را انجام میدهد تماس بگیری و مطمئن باش
هرکاری ازش بخوای ازت دریغ نخواهد کرد
شاد باشی و سلامت
سلام استاد
من ساحل هستم خوشحالم که با شما نازنین اشنا شدم
از دوست خوبم تشکر میکنم که شمارو معرفی کرد
با سپاس
سلام و هزاران درود بر تو مهربان و معرف عزیزت


من هم خوشحالم که چشم رنجه کردی
مهربان
امید وارم مفید واقع شوم با این کم توشه ایم
سلام استاد گرامی
باعث خرسندی و شادی من است که به کلبه نه چندان هنرمندانه من قدم می نهید.
همچنان درانتظار دیدن نقاشی زیباتون هستم.
شخصیتهای داستان رو خیلی دوست دارم منو یاد یه زندگی کاملا سنتی با عقاید خاص می ندازه پیش زمینه این تصاویر در ذهنم آسمانی آبی وزمینی سرسبزبا سقفهای شیروونی قرمزنقش می بنده / غیرقابل بیانه/
پاینده باشید.
درود بر تو نازنین مهربان


خوشحالم که داستان عاروس را می پسندی که فکر نمی کردم
پسند نسل جوان قرار بگیرد
کار و لطف تو باعث شد یکی از کارها را امروز قرار دهم
سربلند و کامیاب باشی
و هرروز با توفیقی بیشتر
اومدیم سر زده سرییییییییییییی زده باشیم





سلام استاد
احوال شماا؟
خوبین؟
من یکی که پیتزا رو ترجیح میدم به آبگوشت
جوونای روعن نباتیم دیگه
خوش اومدی فریناز عزیز


چشم رنجه کردی مهربان
امدنت باعث شادی که چون عطر بر این فضا می پیچه
سلام استاد
منتظر بقیه اش هستم ها
سلام نسیم عزیز


باور کن دلم خیلی می خواد
اگر بعضی معذورات بگذارد
آخه نمی خوام از حقایق دور شده و به تخیل برسم
ممنونم که همراهی همچون همیشه و موجب تشویق
توصیفاتتان زیبا و قشنگ است و البته برای من
آموزنده هم هست .
چقدر خوب شد که از اولش خواندم
اما حالا بیصبرانه منتظر قسمت ششم هستم
درود بر تو مهربان
ببخشیذد که ملال اور است
امیدوارم بتوانم در نزد شما بزرگواران سربلند بیرون ایم
با این دمدمی مزاجی ام
استاد همانطور که در شنگ
برایتان نوشتم ما تلمذ میکنیم
شرمنده نفرمایید
بزرگوار مارا به برگ گل مهر ننواز


ما سرخ گونه ی شرم حضورتان هستیم
و دیگر بیش یارایمان نیست
ولی این درخواست نه از روی تعارف و نازکه خلوص و نیاز است
گاه اشارتی بال پرواز می شود این بی بال و پر را
و سپاسی مدام