سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

عاشقانه ها(3)

نگران نباش/ هنوز نفس میکشم/ به جاسیگاری که هرلحظه /خالی می کنم / نگاه کن


دست بشکند و بال گردن می کنیم . دل شکست ،چه کنیم؟


ترافیک چشمانت مرا بیزار از تو کرد


راستی قولت چه شد؟ نکنه قل قل حباب سر ِکوزه ی ِیک دم بودو


مادرم میگفت سرما خوردی جوشانده بخور .نمیدانست عاشق می شوم و جوش

می خورم.




تو تنها مامور شنود مکالمه ی رازهای من و  دل بودی.افسوس که مامور اینترپل در آمدی.فردا تمام شبکه های خبری دنیا از من میگفتند.

 

در و پنجره های از جنس طلاست که پلیس را به توصیه های ایمنی بیشتر به صاحب خانه ترغیب میکند.

 

من هم گمان می کردم عشق ،چون نوشته ای بر ساحل بابوسه ی دریا . پاک می شود.

افسوس که بر تخته سنگ ساحل نوشته می شود این سرنوشت.

 

گیجگاهم را سالهاست فعال کرده ام .مگر در سرم چیز دیگری هم هست؟

 

ولی اینک تمام شوق دیروزم ،پراز حسرت .پراز یاد است.پر از اشک ِندامت یا که فریاد است.

 

چه سخته شیرین لبی را بوسیدن، گذر زمان هم نمی تواند تلخی اش را از بین ببرد.

 

گفت برویم هوا خوری. گفتم نه . میترسم باز عادت کنم و نفس تنگی فراق بگیرم.

 

کوه هم استواریش از تنهائیست . کوه های در کنار هم به چشم نمی آیند.

 

شبهای ابری آسمان بی ستاره است. شاید دلها هم  ابری می شوند. که در آسمان  رابطه  ستاره ای چشمک نمیزند؟

 

مسافرم

بی نیاز  ِ توشه ای

من خود خواستم که بیاید

وقتی که رسید

می بینید

که نفس هم

دیگر همراهم نیست

چمدان را

به چه کارم؟

 

گفت :برو  . حال که رفته ام . فریاد میزند بیا . حق دارد . دره ای بینمان فاصله انداخته  است

 

گناه من چه بود!!؟ او رفت و من باید زندان تنهائی اش را می کشیدم.

 

کاش دل پا نداشت و پا دل داشت .

 

می گویند عشق نمی میرد.آسمان دل پس چرا اینهمه بی ستاره است؟

 

صفحه کلید دلم .واژه های ع ش ق  اش کار نمی کند.هرچه میزنم داد می شود.

جهنم نگاهی بود که به گناه نماز نخواندن به قبله اش. هدیه ام داد.

 

نوشتم دوستت دارم. پرانتز را نبستم  .شاید تو وقتی می گذری چیزی   بنویسی ولی تو حتی ندیدی. و با پاهای برهنه ات ماسه ها را بهم زدی.

 

:صدایت نمیاد.نکنه آنقدر در جنگل خو.دخواهیت گم شده ای که آنتن نمی دهد.

 

 می گویند خورشید دوتا طلوع دارد. صبح کاذب و صادق.شبها تا صبح بیدار میمانم تا طلوع باوفائیت را ببینم

 

سنگ صبورم شدی. نمیدانم چرا به سنگ تشبیه ات می کنند و قتی که دلی چون حریر داری . اما ریشه ریشه.

 

عمر چیست ؟ مخفف  ِ عذاب و مصیبت و رنج.

 

دلی که به پای خودش میرود . پیش افتاده است و پشیزی نمی خرندش. وزود از پا می افتد.

 

دل افسرده مگر گُل باشد

که به دیواره دلت بسپاری

ورنه این پر پر را

می شود دل نامید؟

 

چقدر زود باور شده ام.می خواستم خودم را حلق آویز کنم.فکر کردم مار ِ . ترسیدم.

 

زندان که رفتم چند شماره شدم. جنگ که شد ،باز چند  شماره ی دیگر . برای تو هم چند شمار شدم .نکنه سرجنگ داری؟یا می خوای تو زندان حمافتم ببینی؟

 

هرشب پشت پنجره  می ایستم ودفتر خاطرات را در زیر نور ماه می خوانم. روزی تو را به ماه شبیه کرده بودم.ماه شرمنده در زیر ابرها گم می شود .

 

دروغ نگو که سالهاست به چشمانم دروغ سنج نصب کرده ام

 

خوشبختی

داشتن قرص فراموشی در جیب است.

خوشبختی مثل خوابه که مامان روزگار بیدارت میکنه میگه پاشو لنگه ظهر شد.

 

 

امروز روی اعصابم طوری راه رفت که گوئی مامانش فرستاده اش تو کوچه تاتی پاتی کنه.

 

این توئی

آغاز آفرینش

که خدایگان

به زیبا ئیت

امر بر سجده کرد.

 

چشمان در میان مردم خود ترا می جوید .

 

گریه برای رفتنت نمی کنم . می خواهی جار بزنی پشت سرمن ِ مسافر آب ریخت.

 

هنگامه ی آشنائیمان دل  ِ من از دستم افتاد . تو هیچ تلاشی برای برداشتنش نکردی .دلم با آب جوی راه خود در پیش گرفت.

 

 

دل سنگیش را به احساس شیشه ایم زد و شکست

 

اینهمه کتابهای "دوستت دارم "ها را در  کتابخانه ی دلم چیده ام.چرا میل مطالعه ندارم. فکر می کنم نکند نویسنده هایش دروغ نوشته باشند?

نظرات 66 + ارسال نظر
عسل یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:04 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

بردباری ، هنگامی خوب است که مبدأ منزهی داشته باشد ، وگرنه در مقابل بیدادگری ، بردباری ناتوانی ، و ناتوانی مقدمه نابودی است

امشب اسمان چه بی ستاره است. نکند ماه من قهر کرده باشد؟چتری برای باران ندارم

عسل یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:04 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

اگر کسی را دوست داری، به او بگو . زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته میمانند، میشکنند .

امشب اسمان چه بی ستاره است. نکند ماه من قهر کرده باشد؟چتری برای باران ندارم

عسل یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:05 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

فاش نکردن اسرار مردم دلیل کرامت و بلندی همت است

بالا بلند پروازت تا به کجاست؟دیگر خدای را هم نمی شناسی.

آرمان. یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ب.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

ارادت ما را اورد جهت عرض ادب

استوار باشید استاد!

نه استوار کم است ژنرال باشید عزیز!

دلتنگم مخوان
که اگر چنین بود
ترا اینهمه
در خود جای نمیداد.



سینا یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ب.ظ http://omide-ma.blogsky.com

سلام استاد
خیلی خیلی خوب بودن هم شیوا و هم زیبا
ممنون از اینکه با کامنتهای زیباتون مرا یاد می کنید

چه رویائی است در هستن کنارم باشی و در نیستنم . تو باشی

عسل یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:05 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

دوستی را دوست، معنی می دهد
قهر هم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌با دوست معنی می دهد


هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است

درخت ایستاده می میرد.
پرنده بر زمین
من بر کدامین شاخه ایستاده ام
که زمین زیر پای من است؟


عسل یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:30 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

گِره های که به هزار نامه دادگستری باز نمی شود ، به یک نگاه و یا ندای ریش سفیدی گشاده می گردد .

گلی را می شناسم آتشین نام
گلی هم هست به نام قهر
تو از کدامینی؟؟

عسل یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:31 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

در قلک ذهن خود چیزی بیندوزید که در بازار فردا ، با آن بتوان چیزی خرید . . .

دل ِ من سی دی پر از عاشقانه بود سرنوشت خش های نامرادی برآن کشید.


عسل یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:32 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

چه تلخ است دیدین آنان که شیرینی را بیشتر از تلخی دوست دارند

در حالی که از شیرینی تلخی نا آگاهند

تنهائی حکایت غروب هست و شکوه و مویه های درختی تنها به هنگام بازگشت پرنده گان به لانه

عسل یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:33 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

تا عاقل کنار آب به دنبال پلی میگشت

دیوانه پا برهنه از آب گذشت . . .

چه زخم بدی است عادت.که زمان نمک می شود برایش

عسل یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:34 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

مطمئن ترین اصل در طول زندگی ، خود سازی است ، نه اصلاح دیگران . . .

چه زخم بدی است عادت.که زمان نمک می شود برایش

عسل یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:34 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

ساده ترین کار جهان این است که خود باشی

و دشوار ترین کار جهان این است که کسی باشی که دیگران میخواهند . . .

.

چشمم می سوزد .نمیدانم از دود دل است یا اسپند استقبال


عسل یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:37 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

زندگی دو چهره بیشتر نداره ، یا به بازیت میگیره و یا به بازیش میگیری

انتخاب با توست . . .

.

آغوشت را به من بسپار.تا روح سرگردانم پاروزنا نخود را به ساحل نجات برساند.

عسل یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:41 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

خال مشکین، لب نوشین، بر سیمین، خط سبز

آنچه اسباب نکوئیست مهیاست ترا

نازنینا به گل و سنبل و سرو و مه و مهر

ناز کن ناز که دست از همه بالاست تر .

هرچه گویم از رفتن و از رفتن تست
که اگر باز نگویم دل ِ من بیمار است


عسل یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:43 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

گفتمش: زیباترین لبخند چیست؟

گفت: لبخندی که عشق سربلند

وقت مردن بر لب مردان نشاند .

آفرین روسفیدم کردی.
از شرم رفتارت
رنگ رخساره ام
به گچ ماند


آسمان یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:26 ب.ظ

استاد گرانقدر ممنون از لطفتتون که همیشه شامل من بوده

متاسفانه من وبلاگی ندارم که آدرسشو بهتون بدم واین از کم سعادتی منه
پوزش

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام بر آسمان پر ستاره

خواهش می کنم عزیز

فقط بر اساس عادت مالوف و به زعم خودم پسندیده
می خواستم هم جت برداری از دانسته ها و هم عرض ارادتی
خدمت برسم

چرا که با حضور صمیمانه ات همیشه مرا به دین خود گرفتار می کنی

شاد باشی و همیشه برقرار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد