هر پای بلغزد ، زنگاهی که تو داری
هر دل چو غریقیست ، به چاهی که تو داری
ای سرو قد ،آن روی ِچو گل ، زلف سیاهت
ابروی ولب و ،روی چو ماهی که تو داری
هر مرد ِ یلی ،رأیت اسپید بگیرد
تسلیم شود ،پیش سپاهی که تو داری
ای سنگدل این شیشه،شکسته است،مبادا
پایت بخلد ،شیشه به راهی که تو داری
افسوس که تو ،صحبت ِ دل را نشنیدی
نشنیدی و دل،مات زآهی که تو داری
تو مهر پرستی ،چو منی ،پیرو ِ آئین
معبود تو عشق است،الهی که تو داری
محبوب رخی ،قامت مطلوب تو داری
تنها ،همه خوبی است ،گناهی که توداری
در
ادامه مطلب
شعری بسیارزیبااز دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی به مناسبت
(روز بزرگداشت فردوسی 25 اردیبهشت)
تقدیم شما عزیزان
بزرگا! جاودان مردا! هُشیواری و دانایی
نه دیروزی، که امروزی، نه امروزی، که فردایی
همه دیروز ما از تو، همه امروز ما با تو
همه فردای ما در تو، که بالایی و والایی
چو زینجا بنگرم زان سوی دَه قرنت همی بینم
که میگویی و میرویی و میبالی و میآیی
به گِردت شاعران انبوه و هر یک قلّهای بشکوه
تو اما در میان گویی دماوندی که تنهایی:
سراندر ابر اسطوره، به ژرفا ژرف اندیشه
به زیرِ پرتوِ خورشیدِ دانایی چه زیبایی!
هزاران ماه و کوکب از مدار جان تو تابان
که در منظومة ایران، تو خورشیدی و یکتایی
ستایشها ز مستی و جنون از شاعران خواندم
خرد و اندیشه را زیبد که مردی چون تو بستایی
اگر سرْ نامة کار هنرها دانش و داد است
تویی رأسِ فضیلتها، که آغاز هنرهایی
سخنها را، همه، زیبایی لفظ است در معنی
تو را زیبد که معنی را به لفظ خود بیارایی
گهی در گونة ابر و گهی در گونة باران
همه از تو به تو پویند چون باران، که دریایی
چو دست حرب بگشایند مردان در صف میدان
بسان تندر و تِنّیِن همه تن بانگ و هرایی
چو جای بزم آرایند خوبان در گلستانها
همه جان، چون نسیم، آرامشی وبریشم آوایی
بدان روشن روان قانون اشراقی که در حکمت
شفای پورسینایی و نور طور سینایی
پناه رستم و سیمرغ و افریدون و کیخسرو،
دلیری، بخردی، رادی، توانایی و دانایی
اگر سهراب، اگر رستم، اگر اسفندیار یل
به هیجا و هجوم هر یکیشان صحنه آرایی
پناه آرند سوی تو، همه، در تنگناییها
تویی سیمرغ فرزانه که در هر جای ملجایی
اگر آن جاودانان در غبار کوچ تاریخاند
توشان در کالبد جانی که سُتواری و برجایی
ز بهر خیزش میهن دمیدی جانشان در تن
همه چون عازَرند آنان و تو همچون مسیحایی
اگر جاویدی ایران به گیتی در، معمایی ست
مرا بگذار تا گویم که رمز این معمایی:
اگر خوزی، اگر رازی، وگر آتور پاتانیم
تویی آن کیمیای جان که در ترکیب اجزایی
طخارستان و خوارزم و خراسان و ری و گیلان
به یک پیکر همه عضویم و تو اندیشة مایی
تو گویی قصه بهر کودک کرد و بلوچ و لر
گر از کاووس میگویی ور از سهراب فرمایی
خردآموز و مهرآمیز و دادآیین و دین پرور
هُشیوار و خرد مردی به هر اندیشه بینایی
یکی کاخ از زمین افراشته در آسمانها سر
گزند از باد و از باران نداری کوه خارایی
اگر در غارت غزها، وگر در فتنة تاتار
وگر در عصر تیمور و اگر در عهد اینهایی،
هماره از تو گرم و روشنیم ای پیر فرزانه
اگر در صبح خرداد و اگر در شام یلدایی
حکیمان گفتهاند: آنجا که زیباییست، بشکوهیست
چون دانستم تو را، دیدم که بشکوهی که زیبایی
**
چو از دانایی و داد و خرد داد سخن دادی
مرنج، ار در چنین عهدی فراموش بعمدایی
ندانیم و ندانستند قدرت را و میدانند،هنر سنجان فرداها، که تو فردی و فردایی**
بزرگا! بخردا! رادا! به دانایی که میشاید
اگر بر ناتوانیهای این خردان ببخشایی.....
تو مهر پرستی ،چو منی ،پیرو ِ آئین
معبود تو عشق است،الهی که تو داری
سلام استااااااااااااااااااد منو یادتون میاد اصلا؟
دیگه دوسم نمیدارین؟
اما من دوستون میدارم هنوز ... مراقب سلامتیتون که هستین...
خوبین؟
این شعره خیلی قشنگ بود چندبار خوندمش
سلام بر نسیم مهر آئین


مگر می شود که
الهه ی مهر و محبت را فراموش کرده باشم
اگرچه کم توان بودم در پاسخ گوئی
هنوز نتوانسته ام از ارسالی ها بخصوص شاهنامه ات در گذرم
که چقدر به من لطف داری که هدیه ای به این زیبائی را ارمغان اورده ای
فدای تو که مهربانی ات،حد و اندازی ندارد
نوشخند سحر ، نجوای باد ، زمزمه ی جویبار ، حلقوم هر دردمند ، قلم هر نقاش ، تیشه ی هر پیکر تراش واینک شعر استاد همه حکایت از سنگدلی یار دارد ...دلم که از یار خالی می شود برق هر نگاهی جانش را می خراشد ... سلام استاد دلم ، از سنگدلی یار است که تا اطلاع ثانوی عشق را تعطیل نموده ام اما با اینهمه ترا من چشم در راهم ...

من اعتراض دارم که می گوید ما همه اسیر سرنوشتیم.این روزگار ماست که حکایت دلنوشت شده


سلام رفیق شفیق مهربان
من که امیدی به آن ثانوی برای خودم ندارم .
شاد باشی و سلامت
زیبا نبود دلنشین نبود فوق العاده بود نمیتونم حسم و بگم
سلام ندا جان


اول از همه یک خوش آمدید جانانه
امیدوارم این دیر آمدن هایت از سر مشغله آینده ساز ی باشد
وگرنه گله ها بسیار که از سر دلتنگی است
در هرصورت سپاسگذار مهر همیشگی ات هستم
از فرط خواب الودگی نتوانستم بخوانم
شعر خواندن طبع بیدار می طلبد
شرمنده
ایکاش من را نیز خوابی بود


طبع بیدار و سرزنده که داری
که امیدشادمانیت مستدام باشد عزیز پر مهر
قصه ی بی سروسامانی من،باد با برگ درختان می گفت
باد با من می گفت:چه تهیدستی مرد!ابر باور می کرد
آه می بینم می بینم،تو به اندازه ی تنهایی من،خوشبختی
من به اندازه زیبایی تو ،غمگینم
بی تو می فهمیدم،چون چناران کهن
از درون تلخی واریزم را
کاهش جان من،این شعر من است
شعر بالا از حمید مصدق به شما تقدیم کردم که شعر و شعور و شاعری را با هم دارید.
ممنونم ویس مهربان


همیشه هدایات به دل میشینه
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
قصه ی بی سرو سامانی من گوش کنید
سلام کوروش خان
احسنت
سلام مینا جان


از لطفت سپاس مهربان
سلام استاد عزیز.




اومدم عرض ارادت .
ممنون از شعر زیبایتان .روز بزرگداشت فردوسی گرامی باد وروحش قرین رحمت
درود بر معلم اخلاق


که لطفش همیشه شامل حالم میشود
سلام بر استاد کوروش عزیز
مثلا دانشگاهمون فردوسیه!
اینو که دیدم داغه دلم تازه شد
مثله همیشه زیبا بود
کاش به حای روزه بسیج و این مسائل!تو دانشکده ی ما که به علوم انسانی هم مربوطه روزه بزرگداشت فردوسی رو برگزار میکردن
سلام بر نگین درخشان مهر بر انگشتری یاران


ممنونم از محبت هایت
بسیج هم روزی واژه ای مقدس بود
گرد آمدن عشاق ایران به دورهدفی به نام استقامت
برای رفع هرگونه تهاجم به ایران عزیز
اگر ما فردوسی بزرگ را بزرگ بداریم
نه به او که به خود کمک کرده ایم
تا هویت خودرا بشناسیم
تا ایران را برای ایرانی
و نام فرزندانمان را به نام ونشانه ی این سرزمین بنامیم
و بر طاقچه ی دلمان
شاهنامه را نشان
بگذاریم
دروود
با این که معشوق را نهایت نیست -اما عشق این عاشق در حد
پرستش است .و با اهل معرفت پیوند خورده و نردبان ملکوت را طی می کند .
شما ! ! خوبید.
چرا که بقای عشق به بقای حسن است .
در پناه حق
و درود ی از سر مهر


بر نیلوفر پیچیده بر گل معرفت
که تعالی را در مهر ورزی صادقانه یافته است
ممنونم و آرزوی شادکامیت دارم
درووووود استاد زیبا سخن




راستش توی دانشگاه ما که اصلا خبری هم نیست
نمیدونم چرا؟؟؟
سپاس برای اینکه اینجا یادی از اون حکیم بزرگ کردید و روز بزرگداشتش رو گرامی داشتید
"افسوس که تو ،صحبت ِ دل را نشنیدی
نشنیدی و دل،مات زآهی که تو داری "
شعرتون استاد خیلی خیلی قشنگ بود
ببخشید نظرات رو وقتی دوباره برگشتم تایید میکنم
براتون آرزوی سلامتی و شادابی رو همیشه دارم
ممنونم برای لطف های فراوانتون
نگین عزیز


دل نگران نباش
سالهاست که می خواهند نام ایران و ایرانی را در نظر
خوار کنند
زهی خیال باطل
ایران ستیزان به زعم خود در تلاشند تا نامهای اصیل این خاک و بوم
را در فیلم ها و سریال ها به ننگ دزد و قاتل و قاچاقچی بیالایند
ولی بر عکس
امروز به هنگام قدم زدن در هر کوی و برزنی
بر کودکان ما نا مهای ایرانی
به فراوانی دیده می شود
این فرهنگ توان آن دارد
تا هر تهاجمی را به همت
مقابله کند
و سر بلند بپا خیزد
درود بر تو کوروش عزیز

بسی لذت بردم و به وجد آمدم ... هم از بابت سروده ی زیبایت و هم از بابت شعر دلکش شفیعی بزرگ که به حق از افتخارات امروز ادبیات ماست . شاد باشی و سربلند کوروش جان
هزاران درود بر تو مهربان


لطف داری عزیز
بله استاد شفیعی سر آمد است
پاینده باشی
چرا کم توانین استاد؟

خدا نکنه... چی شده؟ الان حالتون خوبه...؟ گفته بودم طاقتم در برابر ناراحتی دوستانم خیلی کمه... من کاری می تونم براتون بکنم؟
خسته ام


اگرچه از پای نیافتاده ام.
دیگر نای رفتن ندارم
نفسم در سربالائی ها بالا نمی آید
نای ام را بریده این بوی نای ماندن
ازین رو
می روم.
خمیازه ام را نشانه ی خواب ندان
از بس که دلتگم
نفسم بالا نمی اید
به خمیازه ای
خوابش را می پرانم.
(کوروش)
سلام و درود بر داداش کوروش بی دل و دلداده عجب زیبا بود خداگواهه. دست مریزاد.فرمود این که تو داری قیامت است نه قامت
درود بر تو داداش مهربانم


و شرمسار که تاریخ تولدت را ندانستم
امید که 120 سال زنده باشی عزیز شکرینم
سلام.عجب رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
سلام


سلام
چقدر زیبا بود استاد
لذت بردم
مخصوصأ قسمت ادامه مطلب
من واقعا عاشق فردوسی ام
ممنونم استاد...
آب زنید راه را


زان که نگار میرسد
خوشحالم که باعث خوشحالی و لذتت شد
بانوی شرقی مهربان
سلام براستاد دلم ... اعتقادم این است که سیمای فردوسی ُ این بزرگمرد شعر و ادب فارسی در پی گذشت بیش از هزار سال در سایه ی ابهام آمیز هاله ای از گفتارها و نوشتارهای گوناگون فرو رفته است ... از ویژگی های بارز فردوسی ، پاک زبانی ، عفت کلام و پایبندی او به رعایت اخلاق است بطوریکه در سرتاسر شاهنامه پنجاه و پنج هزار بیتی ، فردوسی حتی یک واژه مستهجن و به دور از عفت کلام نیاورده است ... درود بر این مرد جاودانه ... راستی استاد دیشب کامنتی گذاشتم اما اثرش را ندیدم ، خدائی ناکرده تکدر خاطری نباشد

رفیق همیشه همراه درود یزدان بر تو باد


چه زیبا اشاره داشتی
در بیان ویژه گی استادطوس . جاودانگر پارسی
آفرین و زهی بر این اندیشه ی پاک
آری این
پاک زبانی ، عفت کلام و پایبندی او به رعایت اخلاق است بطوریکه در سرتاسر شاهنامه پنجاه و پنج هزار بیتی ، فردوسی حتی یک واژه مستهجن و به دور از عفت کلام نیاورده است ..
از ویژه گی های پارسیان است و از آموزه های بزرگانشان که فردوسی بزرگ در گرامی و پاسداشت آن چنین طریق پیمود
ممنون و سپاس گذار توجه ات
از تاخیر در پاسخ دلیل مشغله بود و نه چیزی دیگر
ممنونم از همه مهرت
دورود



نمیدونم چرا هنوز یاد تو میوفتم
که با هر قطره ی اشکت منم مثل تو آشفتم
نمیدونم چرا منم مثل تو بیتابم
شبایی که تو بیداری به یاد تو نمی خوابم
استاد شادمهرعقیلی
کوروش جان به ما هم سری بزن
بدورود
هزاران درود بر بهزاد به اندیش


سپاس گذار از ترانه ی زیبا
شاد باشی و همیشه پویا
____ ♣♣♣_____________♣♣♣
_ ♣♣♣____♣♣______♣♣ ____ ♣♣♣
♣♣_______♣♣_____♣♣ _______ ♣♣
♣___________♣___♣ __________ ♣ سلام دوست خوبم
♣____________♣_♣ ___________ ♣
_ ♣____________♣ ___________ ♣
__ ♣______________________ ♣ با مطلب جدید آپم و منتظرت هستم
____ ♣ _________________ ♣
______ ♣ ______________ ♣
________ ♣ __________ ♣
__________ ♣ ______ ♣
_______ ♣_♣__♣ __ ♣__♣_♣
______ ♣____♣__♣__♣____♣
_______ ♣_____♣♣_♣____♣
_________ ♣_♣__♣♣__♣
________________ ♣♣
_________________ ♣♣
__________________ ♣♣
یکی از شخصیت های بزرگ،برای من کد کنی است.با خوندن ادامه مطلب یاد غزلی کوتاه از او افتادم که متاسفانه فقط سه بیتش بیادم آمد
دارم سخنی با تو،که گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
بی تو من دلسوخته در دامن شب ها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم
زمین خشک را قطره ای کافی است


تا به حیاتش امیدوار باشد
و مرا مصرعی و یا بیتی
3 بیت که حکم باران را دارد برای این زمین تفتیده
سپاسگذار مهرت عزیز
سلام کوروش گرامی


راستش شعر رو نخوندم
فقط اومدم اینجا واسه احوال پرسی
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید
سلام بر شکیبای مهربان


ممنونم که گویا با وقت اندک
باز مهرورزانه جویای حال شدی
ممنون و سپاسدارم
سلام
تازه با وبتون آشنا شدم به منم سر بزنید
سلام بهاره ی عزیز


این باعث شادمانی است که به خانه ی پائیزی من بهار قدم ر نجه کرده
است
همیشه بهاری باشی
اگر کلمه دوستت دارم قیام علیه بندهای میان من و توست اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین دهنده قلب هاست اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی هاست اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستین من به توست اگر کلمه دوستت دارم کلید زندان من و توست پس با تمام وجود فریاد میزنم دوستت دارم
صادقانه گفتم:


دوستت دارم
ولی تو هرگز
نگفتی : که ناشنوایم
اختیار دارید استاد در محضر اساتیدی چون شما درس پس می دهیم .
واقعا که فردوسی در قیاس چون دماوند است در قیاس
شیخ به پاره ای از مریدانش دستور داد تا برای رسیدن به صبر، چهل روز در بیابان معتکف بشدندی، مریدان شوریده حال شدندی و از شیخ پرسیدندی که یا شیخ، راه دیگری هم برای به دست آوردن صبر موجود باشد؟ شیخ فرمود آری یک ساعت استفاده از اینترنت پر سرعت ایران مریدان همی نعره ای کشیدندی و راه بیابان پیش گرفتندی!!!!


تو مهر پرستی چو منی پیرو آیین
معبود تو عشق است؛الهی که تو داری
احسنت استاد درود بر تو....
استاد اگر ایرادی نداره من شما رو لینک کردم
باعث افتخار عزیز در کنار یارانم فرهیخته ای دیگر داشتن



حتما لینکت خواهم کرد
شعر زیبایی بود سرشار از احساس
سپاسگذار مهربانی ات نازنین


مشکل همین است
خوبی و خوبی و خوبی از آن الهه ناز
البته کم گناهی نیست
استاد! خوبید عزیز!
سلام آرمان همیشه مهربان


براستی که مشکل همین است و بس
درود بر شما
درود بر فردوسی کبیر
درود بر شفیعی کدکنی
دود بر تما پارسی گویان
بی نهایت درود بر تو فرزند راستین ایران


دروود
فراوانی درود بر تو باد


دلم گرفته خدایا تو دل گشایی کن
من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن
به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای
دل گرفته ما بین و دلگشایی کن
افسرده گی همیشه مثل دیواری است که تکیه بر آن میزنیم و مویه های بیصدا سر میدهیم


زادگاه و تاریخ تولد هیچکس در هیچ نقشه و تقویمی نیست ، چرا که آدمها هر لحظه در طپش قلب کسانی که دوستشان دارند متولد می شوند .
شب و روز ،عاشق معشوق امروز را به یاد من میاورند .تا به هم میرسند . از هم جدا می شوند- یا از هم فاصله میگیرند.


سلام کوروش عزیز
وای از این یار سنگ دل! شعر زیبائی بود . امیدوارم هرگز یاری سنگدل یافت می نشود!
از شعر زیبای شفیعی کد کنی هم ممنون زیبا و به جا بود.
سپاس گذار تو مهربان فرهیخته


که قدر شناس بزرگان کشوری
سلام داداش گلم حالت خوبه اومیدوارم که خوب باشی




سلام


فرشته ی خوب و شادی گستر برگشته
خوش اومده
قدمت مبارکباد سحر عزیز. خواهرکم مهربانم
شعر بسیار زیبایی بود استاد
سلام کورش عزیز
زیبا که می سرایی ... از دیگر زیبا سرایندگان نیز دربزرگداشت بزرگان شعر و ادب پارسی هم که سنگ تمام می گزاری ... من بی ذوق و استعداد وبلاگم را باید حلقه آویز کنم آیا ؟
سلام نگار عزیز


اینطور نگو که تو ختم کلام را گفتی
از کشش گفتی
من نه خود می روم . او مرا میکشد
کاه سرگشته را کهربا می کشد
چون گریبان زچنگش رها می کنم
دامنم را زقفا می کشد
سایه ی او شدم . چون گریزم از او؟
در پی اش میروم تا کجا می کشد
حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی:
وقت رفتن است
بازهم همان حکایت همیشگی !
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه ی عظیمت تو ناگزیر می شود
آی...
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود!
سکوت بین من و تو ،دیواری ساخته از یخ ،که فقط همدیگر رامی توانیم ببنیم.کاش می توانستی فریادهای سکوت مرا بشنوی.


آخرین حرفی که زد بهم همین بود و رفت....


تنها ،همه خوبی است ،گناهی که توداری
خوشبختی اشک هنگام وداع است که با رفتن نگار از چشم جاری می شود

