عزیزانم این مختصر اضافه کلام را امید که حمل بر افاضات نکنید. چرا که در بین مخاطبین دیده ام که این پرسش پیش آمده که :فی البداهه چیست؟
من برداشت خودم را از آن، فارغ از تعاریف کلاسیک(آنچه را که خودم می فهمم ) عارضم.
فی البداهه که مثل بسیاری از اصطلاحات در زبان پارسی که به دلایلی چون سهل انگاری ،کاهلی و...به زبانی بیگانه خوانده شده
به نظر من
به نوعی از نوشته یا بویژه شعر اطلاق می شود که متاثر از کلامی و منظری به ذهن متباتر شده و بدون ویرایش ثبت می شود.
من ِتنبل نیز بخشی در این وبلاگ ایجاد می کنم تا آنچه را که گاهی مرتکب می شوم ،که خود نیز در شعر بودنش شک دارم ، می آورم . تا هم لحظاتم را مانده گار کنم و هم شما عزیزان را شریک این دم سازم
با من از عشق مگو
رنگ ِمات ِ دل ماست
سرخ خشکیده ی آن
چون غروبی پیداست
با من از عشق مگو
که اقاقی گل کرد
فامت شرم شکفت
عمر ما مشکل کرد
که امید ی پژمرد
روزگاری افسرد
شیشه این دل ِ پاک
به دل ِ سنگش خورد
با من از عشق مگو
که فریب است فریب
که دروغ است دروغ
اسب حیوان نجیب!!!!!
اسب حیوان نجیبی است، برادر!


غیر از این حرف غریبی است، برادر!
دل فریبی همه زیبایی عشق است
عشق میراث حبیبی است، برادر!
ببخشید باز زبان درازی کردم استاد!
اسب حیوان عجیبی است به ایما گفتم


انچه پنهان و نه پیداست هویدا گفتم
گفتم این را همه اهل ادب میدانند
حرف دل را تو ببین من به شماها گفتم
ورنه از آیه یاسین و همان گوش خران
از ادب دور بدو لیک ز اینها گفتم
گوش این دل که پر از پند و نصیحت باشد
فحش دادم به دلم. این دل رسوا گفتم
فدای تو
سلام و درود بر استاد
زیبا مثل همیشه..
درود بر تو


که باران مهری بر سر من
سپاسگذارم
دلم گرم از رفیقان است امروز


امیدم مهر یاران است امروز
بهارم مهر سرسبز شماهاست
محبت کار خوبان است امروز
درود بر استاد مهر و دلگرمی
درود بر تو مهربان همراه


ای چشم قشنگ
حلقه زیاد است زیاد
حلقه ای بهر رهانیدن ادم
از کفر
دست زوجان جوان می بینی
وان دگر حلقه که بر گردن یاری بسته است
مزدوج هم نشده
در پی یارست روان
حلقه ای بهر دو دل
و دگر حلقه که بر گردن سگ می بندند
تا کشانند هر آنجا که همان سنگ دلان می خواهند
پاچه اینو دگر به خیابان گیرد
بهر یک لقمه ی نان
بی خیال همه ی اینهمه حلقه
که جهان را داراست
حلقه ی هست
که در تاج سر محرومانست
عزت نفس همی داردو
سر را به تفاخر
به ثریا دارد
زمین
می چرخد
می چرخد
تا به هم برسیم
طولانی نیست
ابری مچاله می شویم
با فرمولی ساده
زمین که زادگاه و گورگاه زنده گان


چو اژده های جادویی
ز ژرف نای خود
بر آورد
بساط نغز خرمی
سپس به کام برکشد
هر آنچه را که کِشته بد
به کام مرگ میدهد
هر آنچه را کَشته بد
اح سان طب ری
کوروش عزیز، استاد بزرگوار
نوشته هایتان را خواندم . در دلم غوغایی ست . نوشته هایت گویی حرف دل من است . دل زخم خورده ام گویی آرام نمی گیرد . دنبال بهانه است تا خالی شود . من زندگی شاد را دوست دارم ، سفیدی را روشنایی را و امید را دوست دارم .گویی دنیا با تمام سپاهش برای نبرد با من آمده و نمی گذارد آنگونه باشم که می خواهم ، آرام ، امیدوار ةخوش خیال . هرگاه که خواستم به حرف دل بروم ، عقل نگذاشت و هر گاه به دنبال عقل رفتم دل گفت بی فایده است.من یک چیز را خوب فهمیده ام و آن این است که غم با من پا به این عرصه ی خاکی گذاشت و با من هم خواهد مرد .حال عجیبی دارم . دلم آشفته است . سخنی گو تا آرام شوم ..
با تقدیم احترام....رها
آسمان دل ،دشت ِ دلتنگی


غم در او چو آهوئی
چشمه سار دل را اشک
می خرامد چنان قوئی
کوچ دارد این پرستو دل
رو به ناکجا آباد
چشم تو به پرواز است
آسمان ِ آبی و شاد
هان کجا، بگو کجا رفتی؟
ای تو همراه دیرینم
من اگر منزوی و غمین
تو شدی یاد ِ دیرینم
ناله های این دل ِ خاموش
خنده های پریشانی است
قصه های این لب ِ تلخ
دادهای حیرانی است
برو ای شب ، که خسته ام از تو
دیگرم بوم ِ تو نخواهم بود
بومی ِ سالهای تیره گی ات
بودم و جغد تو شوم تو نخواهم شد
ممنونم عزیز
که محرم رازهای دلتنگی هایت دانستیم
عاشقم من...عاشقی بیقرارم کس ندارد خبر از دل زارم...
سلام بر تو


اینکه فی البداهه نبود
یک ترانه بود
که گویا در ذهنت ذخیره کرده بودی
شاد باشی و سلامت
کسی فردا را نمی خواند
سرشار از
نوریم
آه
چه ساده
از مدار
بیرون شدیم
حسرت ما


در عمق پیچیده گی احساس
گم شد
فرصتی برای دیدار
اگرمان هست
بشتاب
درنگ و ماندن
تمام معدلات عشق
به باد
خواهد سپرد
یک راست
سراغ تنهایی ام میروم
کلید سوم
زبانم چرا ؟
قفل می کند
وبا نام تو
نشانی ام عوض می شود
هراس مدار


تو شاه کلید عشق داری
در پشت هیچ دری
فرو نخواهی ماند
انسان در گزینش خوب و بد زندگی اش آزاد است . هر زن و مردی بایستی بهترین گفتار را بشنوند و مسیر خویش را در زندگی برگزیند
وقتی که میرفت گفت :ببخش. نمیدانست که دیگر چیزی برای بخشیدن برایم نگذاشته


اتفاقا فی البداهه ها یتان آنقدر تاثیر گذار است استاد که تا خواننده محض نوشته هایتان نباشید نمیدانید.
فدای تو عزیز


که به من از سر لطف و اغماض می نگری
سلام.عشق یعنی درد سر
درود بر تو عزیز


می فهممت مهربان عاشق
سلام بر استاد بزرگ دلم

ومن خود را مخاطب فی البداهه هایت نمی دانم بلکه بیننده و جوینده ی آن می دانم ، الفاظ و و عباراتت را نمی خوانم که معانی و عواطفت را لمس می کنم ...
دل دریائیت اگر به طوفانی نا آرام شد به خود نگرانی راه نده


شاید ساحلی آرام روبروست
بگذار این دل نوشته ها اگر هم نخواند
بخوانند
چون کشتی کاغذی کودکی امان در این رود
جاری باشد
شاید چون نوشته ی یادگاری در شیشه
دلشکسته ای بخواند
شاید هم او بود
کوروش عزیز که چون برادر دوستت میدارم ، دل نوشته ای دارم که تقدیم شما چون من دلسوخته می دارم .تا که قبول افتد و...
دوست من:
خسته از جنگی نابرار می آیم و خنده هایت مرهم زخم های دلم می گردد.
هنگامی که خنده هایت رها می شود
و در آسمان به دنبال من می گردد
روزنه های امید به رویم باز می شود
وتحمل سخت ترین لحظاتم را چه آسان می سازد.
اگر روزی
نام مرا بر سنگ قبری دیدی
برایم بخند
زیرا
خنده هایت آرام می سازدم
و در آن لحظه التیام دل زخمی ام خواهد بود
دلی که در جنگی نابرابر زخم برداشته بود
ای انسان ها
نان را
هوا را
شبنم و گل سرخ را
از من بگیرید
اما خنده هایش رانه
که من تا ابد با آن زنده خواهم بود
از حوصله ای که به خرج دارید سپاسگزارم .
درود بر تو که آرزومنده رهاییت از هرچه غمه هستم


بسیار زیبا گفتی مهربان
به راستی که کلام در دستت چون موم میماند
ولی اینگونه اندوه دار !!!!!!!!
آیا برایت زود نیست
از گور و سنگ
تو باید از عشق
از شبنم نشسته بر گل سرخ عاشق بگوئی
از آسمانی که در آن پرنده امید
به شادی
بال و پر میگشاید بگوئی
ممنونم که به این نوشته زیبا میهمانم کردی
کوروش عزیز .... کارت خیلی درسته

سلام بر برادر شیرین گفتارم


ممنونم مهربان
چترت را کنار ایستگاهی در مه فراموش کن ، خیس و خسته به خانه بیا ، نمی خواهم شاعر باشی ، باران باش ! همین برای هفت پشت روییدن گل کافیست
دستم را نکش روزگار ، دیگر برگشتنی نیستم.میروم ببینم آنطرف کوه چه خبر است


روزگارت بر مراد / روزهایت شاد شاد / آسمانت بی غبار / سهم چشمانت بهار / قلبت از هر غصه دور / بزم عشقت پر سرور / بخت و تقدیرت قشنگ / عمر شیرینت بلند / سرنوشتت تابناک / جسم و روحت پاک پاک .
یک نفر به من بگوید . چرا اینهمه نقاب؟ مگر ما به جشن بالماسکه آمده ایم؟


فکر من نباش مسافر ، به سپیده ها بیندیش / چشم فرداها براهه ، راه سختی مانده در پیش
بودن و نبودن مسئله این نیست. مسئله ماندن است .که اگر بمانی ، رفته هم که باشی باز عزیزی(کوروش)بااجازه ازشکسپیر


درود بر استاد


خیلی عالی بود ... مخصوصا مصرع آخر که نتیجه گیری جالبی داشت
به امید دیدار
درود بر توحیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدعزیز


که نمیدانی وقتی
صدـــــــــــــــای ناز وگیــــــــــــتار دلنوازت را از رادیـــــــو ف ردا شنیدم
چقدر انرژی گرفتم
میدانی که چقدر چشم به در دوخته ام تا تو بیائی
از فی البداهه ات لذت بردم . دست شما درد نکند
عجیب فریب و دروغیست که
اقاقی را به گل دادن می اندازد
و قامت شرم می شکفد
و البته اسب حیوانیست نجیب
فدای مهربانی هایت


اگر چه دیرهنگام نیست گل آشنائیمان شکوفه داده است
گویا که شکفته بود
این خورشید نتابیده بوده
که نمیدیدم
سلام بر استاد خوبی ها:
من سرد و گرم روزگار کشیده ام نه چون خشت خام می مانم و نه پیر و ناتوان . دل نوشته هایم مرا به سمت و سوی غم و جدایی م کشاند . دوست داشتم گاهی اوقات نوشته هایم را برایتان بفرستم . البته اگر قابل باشد .
خداوند حافظ شما مهربان باشد.
درود بر تو مهربان رسته



این باعث شعف و شادی است
که لایقم میدانی
همانطوری که عرض کردم
دلنشین بود و بسیار پر لذت
ولی ارزوی شادیم
نمیگذارد عزیزان را غمین ببینم
شاد زی
که بهترین انتقام است
خواسته باشی در ایمیل ایدیم را تقدیم کنم
ارزش دوست یک دنیاست ، گرچه آخرش ناپیداست / من به آخرش نمی اندیشم ، چون همین دوست داشتن زیباست
کتاب دلم را


خوانده ای
چرا پس نمی دهی؟
اگر عشقت مرا باور نمی کرد/ دلم عمری به پایت سر نمی کرد / چه می شد عاقبت پروانه ها را / غرور شمع خاکستر نمی کرد .
خیره خیره نگاهت می کنم . زیرا مدتی است خود را در چشمانت نمی بینم .نکند دیگری را در آن قاب زیبا نشانده ای!!


استاد عزیز :
اگر ممانعتی ندارد از طریق همین وب با شما در تماس باشم .
لطفتان عالی ست متعالی باد.
رهای عزیز


هرجور صلاح است
پس در صورتی که تمایل نداشتی عیان باشد
حتما در جریانم بگذار که خصوصی باشد
از اینهمه لطف و اعتماد سپاسگذارم نازنین
روی هر سینه سری گریه کند وقت وداع/ سر من وقت وداع گوشه ی دیوار گریست
من رقص اتش عشق را


در چشمان تو دیدم
ققنوس شو
حیاتی دوباره لازم است
تا کهکشان لذت بی انتها
من نه آنم که دو صد مصرع رنگین گویم / من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم
دل سودا زده ای هست تا نیمه راه نفسش را یارا نیست نیمه دیگر به بال دل بیا با بوسه ی خورشید و ماه صبح صادق بدمد
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب]
•*..*•. .•* دل شیشه ای .•*..*•. .•*
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب]
•*..*•. .•* دل شیشه ای .•*..*•. .•*
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب]
•*..*•. .•* دل شیشه ای .•*..*•. .•*
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب]
•*..*•. .•* دل شیشه ای .•*..*•. .•*
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب]
•*..*•. .•* دل شیشه ای .•*..*•. .•*
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب]
•*..*•. .•* دل شیشه ای .•*..*•. .•*
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب]
•*..*•. .•* دل شیشه ای .•*..*•. .•*
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب]
•*..*•. .•* دل شیشه ای .•*..*•. .•*
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب]
•*..*•. .•* دل شیشه ای .•*..*•. .•*
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب]
•*..*•. .•* دل شیشه ای .•*..*•. .•*
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب][قلب]
بی نهایت



سپاس
سلام خسته نباشید اقا کوروش جسارت نباشه یه سوال ایا عشق حرف اولو میزنه
سلام عسل عزیز


پرسش جسارت نمی خواهد
معرفت می خواهد
که تو داری و این باعث می شود طرف مقابل اگر نمیداند
پیگیری کرده تا بداند
به نظر من متاسفانه خیر
ترا زیبنده باشد نام استاد


ز دست این من ِ مغرور فریاد
کلامت درّ و من مانند ِ خاشاک
جواهر هستی و من کاه در باد
فدای مهر بی پایانت استاد!
فدای مهربانی های تو مرد


به ذوقم اوری اما پر درد
اگرچه شرمسار ان دم گرم
به پاسخ میدهم مهر تو را سرد
با من از عشق مگو!
....
انگار این فلبداهه ترین سخت دل منه استاد
اسب هم گاهی چموش میشه!در این شکی ندارم
هیییییییییییییییییییییییی
سلام بر گل خندان وبلاگستان


خوشحالم که فی البداهه های کم بهای من به دل
مهربان شما عزیزان می نشیند
شاد باشی و همیشه برقرار به شادی
ـوازش کــــــن نـتـــــرس تـنــهـ ـ ـ ـ ــا یــی ام واگــیــــــر نــدارد ...

سلام یه دنیا ممنون
سلام به روی ماهت نازنین


لطفت مزید
کوروش عزیز دل نوشته ای دیگر تقدیم می شود :
دیوانه چون طغیان کند زنجیرو زندان بشکن
از عشق لیلی حلقه ای بر گردن مجنون کند
تقدیم به او که خواهد ماند.
گمنام آمدم ، گمنام تر می روم.
عشق پاک مجنون به لیلی را به یادت آوردم که
سال ها بود از یاد برده بودی احساست را، قلبت را و خودت را.
افسوس که چه زود فراموش کردی .
تو گفتی که عشق چه زیبا می کند مقام دل را ...
اما امروز باید رفت . خواسته یا ناخواسته باید رفت تا ماند .
باید یکی برود تا دیگری بماند . من میروم تا تو بمانی...
امروز که هستم هیچ کس نمی داند کیستم حتی تو ،
فردا که بروم نامی نیک از من متولد می کنید.
نیک اندیشان ،
امروزم را دریابید ، فردا دیر است...
دیدم به خواب نیمه شب خورشید و مه را لب به لب


تعبیر این خواب عجب ای صبح خیزان چون کند
وقتی از رفتن گفتی دلم لرزید
اگرچه من خود نیز قبل گفته ام
جهان
ایستگاه متروکی است
ومن
سوزن بان پیری که
منتظر ِ
بازگشت ِ قطارم
دیر نکرده است؟
ای عاشقان ای عاشقان پیمانه ها پرخون کنید
واز خون دل چون لاله ها رخساره ها گلگون کنید
میام اینجا و این شعرها و نوشته هاتون ر ومیخونم روحم تازه میشه....
ممنونم
چشم رنجه کردی نگین جان


و قدم بر چشم نوشته های من میزاری و ممنونم عزیز
سلام دوست عزیز خوشحال میشم به وب من هم سر بزنید برای تبادل لینک