سالهاپیش در زمانی که اودانشجو بود ،ممتاز خوشنویسی داشت. و بعدبه مسئولیت انجمن خوشنویسان شهرستانشان منتصب. چون گلی به گلستان ،به مهمانی آمد،ومارا به دوستی مفتخرکرد.بعد از سالها به همت پیس بوک یکدیگر را یافتیم که این ،،حاصل اولین گفتگوی مسقیم ِما ،پس از گذاردن چند بار پیام است. وعلت عنوان اسم این پست هم ان است که کپی گفتگو را انجام دادم ، سیو آن عنوان ِگزارش گزفت...من به دلیل ثبت آن و ماندگاریش برای خود،اینجا می آورم
|
|
او:
سلام آشنارفیق
خوبی؟
I love you mr korosh
من:
فدات
او:
میبینم که شب و روز می سرچی داداش اینورا
من:
ما بی سرپناهیم
برای گریز از باران تنهائی
به پلاستیکی هم قانعیم
او:
در شهر ما باران تنها نیست ،باران را پذیراست گلبرگ های سرخ ِشقایق های بی داغ ،شهر من گلبرگی سایبان تقدیم تو
من:
این عزلت نشین اگرش نبود امید مهر ِ این گلبرگها، که تا به حال سیلاب حادثه بی اثرش کرده بود
او:
عزلت ترا تشنه ام ،عزلت نشین دمی هم با ما بنشین
من:
ما در آرزوی درگاه و آستان روفتن سرای بی الایشان هنریم
اگر بخت یار گردد
او:
سرای بی رونق ما چشم در راه روشنی است ای نور بیا
من:
ایرادی اگرم هست نه از کاخ مهر و وفا
که از بوم کنج نشین است
ورنه آنجا ست آتشگه دل
********
او:
من که چیزی نخوردم ولی انگار تو خیلی روبراهی و شنگولت ،حسابی منگولست!!
من:
آری من امشب به میهمانی مادر ،سرازپا نشناخته ،تازه برگشته ام
او:
منظورم از خوردن ،شام نبود شاعر ،آن بود که ترا چنین آتش بردل زده و مدهوش کرده ارغوان جامی...........
من:
ارغوان جام عقیقی را به ثمن خواهد داد
که ما را در محفلشان راه نیست
او:
جامی که سمن می نوشد ثمن ندارد
من:
مارا روزگار بی سمن و صنم پسندیده تر داشته
و دانسته ایم
او :
صنم را بی خیال .دوستی دیرین را عشق است و جرعه ای نوشیدن وچند گاهی آینه بودن
من:
دماغ را انچه بر سرنوشت روزگار رنجور کرده نازنین
مارا امید وصال دوست
گاهی نفس یار می شود
می خوردن بی دوست مرا بی ادبی است
او:
نفس گرمت را عاشقم ،دوست دریاب دمی که با طرب میگذرد که قافله عمر را عزم درنگ نیست
دوست با خیال ِنوش ِدوست ،نوش میکند .مست میشود....
من:
گرمای این نفس از دم به دم یاد اوری دوست است
او:
بنوش جانا که به مستی ات مستیم
من:
مارا زجرعه ی هرکلام دوست ،مستی است
در استغنای ِ می ِسرخ فامیم
او:
مست صفایت .میدانم در این سرا ،بسی چشمان که انتظار صفایت را میکشند استاد،برو برو ودمی با آنها باش ،تا در سایه حضورت دمی بیاسایند .خوش باشی .سلام برسان .بدرود
من:
زنده باشی و در شادی پاینده عزیز
تو هم سلام ،بویژه دل نشینان ،کوی زادگاه را.
خوش به سعدات هر کی که با شما شاناست که
صد البته اونهایی که دوست شمان
ژاینده باشی زیبا جان

ممنون از لطفت
سلام بر کوروش عزیز..
گفتگوی دلنشینی بود از اون گفتگوهایی که میتونی شیرینیش رو زیر دندونت حس کنی.. دوبار خوندم و هر بار بیشتر لذت بردم.. کاش میشد با همه دوستان اینچنین دلنشین و روح نواز صحبت کرد..
نمیدونم چرا با خوندن این پست یاد نامه های قائم مقام فراهانی افتادم در کتاب منشات..
سلام بهار عزیز


من با دوستان دلنشینم
بسی نشست ها داشته ام
که اگر بمیرم می توانم بگویم نشات گرفته ی مهرشانم
سپاسگزارم نازنین
و چه دلنشین است صحبت یار با همیار که اینچنین حرفهایی از یک جنس از زبان دل جاری می شود و لاجرم به اعماق دل می نشیند
لذت بردم
سپاس بر تو استاد خوبیها
سپاسگزارم مهر یار عزیزم


دلت دریایی است که هر بلمی می تواند در ان جولانگاه داشته باشد
می خوردن بی دوست مرا بی ادبیست
درود و سپاس دکتر عزیز


نمیدانم چرا بیمارم امشب
سکوتی خفته در گفتارم امشب
غم اشک دلم آهسته می گفت
پریشان از فراق یارم امشب
عشق را دوست داشتن بهانه

و دوست داشتن عین جنون است (کوروش)
خصم را تازه خوش است، دوست را کهنه ترش




خصم را تیشه بزن ، دوست را بوسه سرش
عمـــــــــــر با یار قدیم ، هستی اش بیشتر است
هر چه می کهنه تر است، مستی اش بیشتر است
دلتنگ دوستان قدیم شدم.
یار را سینه ی ما معبد هر راز و نیاز


اگر این جا به سزا بود به ان دل غماز
این دل و گوش و زبان دست به سینه بر او
تا دلش خواست نوازد هر ساز
سینه ی ریش بودگرچه خرابه به نما
هست ارامگه غمزده گانی را راز
آرمانش شده یک دوست بداند او را
محرمی داند و دل را بنماید او باز
دروووود استاد











واقعا لذت بردم از این مکالمه که دوستانتون هم چون خودتون ااستاد و اهل هنر و ادب هستن
راستش داشتم مقایسه میکردم با مکالمه های دوستانه خودم
واقعا که خیلی فرق هست بین ما و بزرگان
شاد و برقرار باشید استاد
درود بر تو نازنین عزیزو مهربان


باور کن
بدون ویرایش متن انجام شد
فقط اسم ها را حذف کردم
و چند جایی برای تسهیل در خواندن از نقطه و ویرگول کمک گرفتم
البته همه دوستانه ها شیرین است ودلنشین و بعد ها خاطره
پاینده باشی عزیزم
پلاک خانه ی من
تنها عددی ست
که از ریاضیات خدا
خط خورده است
به من بگویید
کجای جهان ایستاده ام
که رودها همه
بی پل
بی عصا
از من عبور می کنند
و بادها
از هر سو
روز مبادا برایم می آورند ..
خانه ی دوست کجاست
چه سوال مسخره ای
مگر می شود
دوست بود
و بی آدرسی
نیافت
(کوروش)
با درود.پس از مدت ها با بحث جنجالی و جدید مناظره به روز هستم.بیایید و از اندیشه ی پاکتان دفاع کنید.منتظر شما هستم و دوست دارم کلبه ی محقر ما را گرم کرده و جنب و جوش را هم با خود بیاورید.به دوستان و هر کسی میشناسید بگویید که بیایند و گفتگو کنند.
منتظر دیدگاهتان هستیم.
درود بر تو


سپاس که ما را نیز در
بزم محفل دوستانتان سهیم کردید
گپ های دوستانه تان پر دوام باد
درود بر تو عزیز

براستی که این دیدار که بصورت گژ بود چقدر برایم عزیز بو د و مغتنم
با درود.پس از مدت ها با بحث جنجالی و جدید مناظره به روز هستم.بیایید و از اندیشه ی پاکتان دفاع کنید.منتظر شما هستم و دوست دارم کلبه ی محقر ما را گرم کرده و جنب و جوش را هم با خود بیاورید.به دوستان و هر کسی میشناسید بگویید که بیایند و گفتگو کنند.
منتظر دیدگاهتان هستیم.
سلام کوروش عزیز
چه مکالمه ی شاعرانه ای! پایدار باد دوستی های ناب ... پایدار باد دوستیتان با تمام دوستان خوبتان.
درود بر تو پرنیان خیال وبلاگشتان


زاد روزت فرخنده عزیز
بخت اگر بیدار باشد خواب بردارد مرا
یکسر از بستر در آغوش تو بگذارد مرا
از چه دریا آمدم با ابر بی پایان غم
کاسمان عمریست تا یکریز می بارد مرا
آخرین پیمانهء شبگیر این خمخانه ام
تا کدامین مست درد آشام بگسارد مرا
گنج بی قدرم به دست روزگار مرده دوست
آن گهم داند که خود در خاک بسپارد مرا
گرچه مرگم پیش تر از فرصت دیدار توست
همچنان شوق وصالت زنده می دارد مرا
سینهء صافی گرفتم پیش چشم روزگار
تا درین آیینه هر کسی خود چه انگارد مرا
سایه گر خود در هوایت خاک گردد باک نیست
عاقبت روزی به کویت باد می آرد مرا
یاد آن فرزانهء آزرده خاطر خوش که گفت
خامشی جستم که حاسد مرده پندارد مرا
در شــب
گشـــود ه ام
این پنــــــجره را
رو به آفتـــــــــاب
*********
شایـــــــد که یار ِ من
آن شمـــــس ِ بــــی نقاب
از پنـــــــــــجره در آید و
.........با نیـــزه های شــــــوخ
از خــواب مرگـــــبار ِ تغـــــــــافل
............ رهــــــــــــــــــــــــــــــاندم.
شمس گفت:دوستی می جستم خاص الخاص،از جنس خود.
وبهترین چیز ،داشتن دوستانی همجنس است.کسی که نگفته بشنود.مستدام باد و گوارای ایام.
درود بر ویس عزیزم
بله افتخار من این است
و مایه ی امیدواری
شاد باشی و سلامت
سلام
خیلی جالب بود مشاعره مناظه مغازله ..... در این گفتگو جای داشت که نشان از تبحر مخاطبین دارد
سلام بر تو

ممنونم از لطفت
بگذر تو از این قصه، استاد ادب کافی است
آن قصه به پایان شد، آن کلبه دگر مافی است
حالی که به امروز است حال ِ دگری باشد
مستی ز سرم افتاد ، مستی قدری باشد
بر هیچ نبندم دل، تا دل نشود مغرور
آن خانه و این خانه، هیچ است در این کیفور
با ما به از این باشید، ما مخلص جانانیم
اما نبرد فرمان، هر جور بفرمانم
من هندلی ام ای دوست ، روشن نشوم هر جور
آنقدر لجوجم من ، با زور شوم در گور
آزرده مشو از ما ، یک جام دگر می ریز می: شراب
بر گوش دلم حرفی ، از باب دگر آویز
درود
بر کوروش!!!
گفت و گو ..... پل ارتباطی ...دو دوست ....
سخاوت در گفتار ......همچون طبیعت ....
و اهل دل بودن ... و دل اهلی داشتن
ممنون عزیزم
درود بر تو گل نیلوفرین وبلاگستان


سپاسگزارم نازنین
کوروش عزیز
ما گدایان خیل سلطانیم
من کمترین که لایق این همه مهر تو نیستم .
باز هم بزرگی کردی و نشان دادی که از من دوست تری
پایدار باشی دوست
درود بر بهزاد عزیزم



































که در مملکتش شاه و گدا یکی است
کاش اجازت میداشتم
به یارانم بگویم
که
او=====================بهزاد است
گه حال ما را به سلطانی دل مهمان شده است
دوستی را در مکتبخانه ی دل به استادی شما
آموخته ایم
شاد و پاینده باشی ساعر قلم
سلام.دوستان به زهم یاد کنند
دل بی دوست دلی غمگین است
درود بر تو نازنینم
سلام
خواندم
چه خوب که آشنا را ملاقات کردید و حرفهای دوستانه تان را منتشر
دوستی هایتان پایدار
سلام
من اولین بار که به این وبلاگ اومدم شما فوق العاده به زبا پارسی مسلط هستید واقعا دست مریزاد
سلام خاطره جان


خوش آمدی عزیز
امیدوارم بیایی و بیشتر با هم آشنا شویم
تو نیز پراحساس و لطیفی
امیدوارم
شاد و سلامت باشی
درود استاد شماهم چت می کنید؟؟؟؟
به این می گویند چت ادبی؟
یا به اصطلاحی ک می رویش می گذارم ادب چت!
بیایید باز هم نامالوف نوشته ام...خه کنم اثر کنیاک است...دیگر!
نه نوجوانی است دیگر
درود برتو دانیال عزیز

چت هم ابزاری است مثل تلفن
مثل خود پیس بوک
و....
ممنونم از اسم زیبا
شاد باشی و سلامت
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست ...
نوش .. برودجایی که غم نباشد ...
" یاد آوری "
درود بر تو مهربان


که شیرین ترین شکلات تلخ دنیایی
سلام ازقدیم گفتن سخنی که ازدل براید لاجرم بردل نشیند
سلام بر عسل قند شیرین پارسی
ممنونم مهربان
کم پیدای کوروش مهربان ایا قابل نمیدونی
سلام بر تو خواهر مهربانم

نه زیبا جان انکه بر دل نشیند به هیچ حیله برون نتوان کرد
قصه ای گفتید و نغمه ای خواندید و دردهای مشترک را فریاد زدید و دم پیس بوکتان !! گرم که باعث این تجدید خاطرات شد ...


اما بگذار که برایت بگویم از مهری که در رودخانه ی قلبم جاری کردی و از طوفان سهمگینی که در دل غوغایی ام به پا کرده ای ... سطر سطر نام تو را و یاد تو را در قلبم جای داده ام ای مهربان ترین استاد دنیا ...
راستی ، سلام استاد
درود بر ر ف ی ق مهربان و همیشه همراه


آری انجا اگر که شاید اندک باشد قیمت و بسیار وقت گیر
برای من اما
طلا طلا بها اورد
یافتن دوستی قدیمی و اندک مجالی برای گفت و شنود
ممنون مهربان
سلام
مطالبتون جالبه
ادتون کردم
قلمتون پایدار
سلام رویا جان
لطف کردی عزیزم
من هم شما رو اد کردم
امید به پایداری رفت و امد ها
با احترام دعوتید به تولد پرنیان فتح باغ
در دل آرام
www.with-parnian.blogfa.com
قدم به چشم
[گل]
چشمانتان به روشنی خورشید

چشم پرنیان عزیز
خیلی لذت برم، واقعا گفتگوی شیرین و هنرمندانه ای بود




خوش بحال دوستانتان که فرصت هم صحبتی با دوست شیرین بیانی همچون شما رو دارند
زنده باشی و در شادی پاینده عزیز (کپی بود از متن خودتون ما که استعداد نداریم )
ممنونم محمد جان


این گفتگو ابتدا نه برای ثبت یک پست که از سر ذوقی بود که
پس از یافتن دوستی و کلامی
دست داد
انجام گرفت
وبا برداشتن اسامی
سعی کردم که مانده گارش کنم
برای دل دلتنگم
سلام کوروش عزیز
ممنونم برای محبت های زلالتان
درود بر تو پرنیان خیال آسمان جای


کاش عشق را زبان سخن بود....


درود بر بانوی شرق


عشق را زبان دل هست
می بایدش آموخت
سلام
لطفا من و در وبلاگ دوستان لینک کنید من هم
با اجازتون همین کار و میکنم تا هر موقع آپیدین،بیام.
مرسی
الان آپم
سلام کیمیا جان

امید که پیوند باعث عمق دوستی ها گردد
سلام پیشکسوت بابا تو دیگه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟از تو انتظار نداشتم

چرا اپ میکنی خبر نمیدی اخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الان من اپم بدو بیا که منتظرم
سلام رها جان


اگرچه من قولی ندادم که به آن عمل نکرده باشم
آخه من کاهل و کجا حس و حال خبر دادن به عزیزان!!!!
چشم خدمت خواهم رسید