سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

مهریار (چشمان تو)

چشمان تو

حکایت دیرین عشق را

در صبحدم ِ  طلوع ِ  یک آغاز

به زرینه  واژ ه گان نگاه

از کوه تنهایی

بر زمین تشنه ی نور چشم ِ من

تاباند.

 

چه خوشست

بر کشتزاردلی

بذر وفا کاشتن

هنگامه ی تابش مهر

و جاری سرنوشت.

 

دیگر

چه باک

ازین کشتن و داشتن.

برداشتن امید

یا روریش هرز فراق

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد