سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

عزب ......فی البداهه(3)

http://www.persianv.com/zanan/khabar/36245.jpg

این شنیدستی که بهر دختران شوهر کم است؟

هست آمار عزب،بسیار و این یک  ماتم است؟

 

دختران ،ترشیده گشته،  وای تو ،وای پدر

خرج  خانه  سیل شد او را حقوقی از نم است


 یک نفر کور وکچل آید، قبولش می کند

گرچه دختر  هم هنرها دارد و ابریشم است

 

کو کجا خواهد پسر  با خرج بالا، ازدواج؟

خوب  داند ،لذت شوهر شدن هم یک دم است

 

او سپس ،باید رود اندر پی نان و لباس

یا اجاره کردن خانه ،که چون جام جم است

 

الغرض ،او قید همسر را زند از بیخ و بن

یللی هم او کند ،گویند علّی و بی غم است

 

وای بر سر ،خاک عالم ،این همه شوق وصال

اینهمه دختر ،هلو.اما عزب ،در عالم است

 

فی البداهه  


http://irannaz.com/user_files/L130895528282.jpg



09787310971138610823.jpg         

نظرات 31 + ارسال نظر
امید جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:33 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

جااااااااااااااان چسبید به تن گرمکی ما

الهی قلمت شکر ریز و جاوادنه باشد

زنده باشی امید عزیزم

همیشه شاد باشی و به سلامتی برقرار


بهار مامان امیر جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ق.ظ http://oribad.blogfa.com

سلام بر شما..
شعر طنز خوبی بود با این که فی البداهه بود ولی بسیار زیبا بود.. کلی شاد شدم با خوندنش..
عکس آخر هم که....

سلام بر بانوی مهر

خوشحالم که موجب شادیت شد

عکس آخر هم مکمل موضوع بود


پرنیان جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:58 ق.ظ http://fathebagh.blogsky.com


عجب فی البداهه ای ! قربان این روزا دخترها هم به آسونی زیر بار ازدواج نمی رنا! زرنگ شدن

درود بر تو بانو

درست است وقتی پسر باید برای گذران تاکی براند
و دختر کارشناسی بگیرد

نتیجه ای جز این متصور نیست

ممنونم مهرت

ستوده جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:12 ب.ظ http://saba055.blogsky.com/

اگر این دختر وپسرها توقعاتشون را کم کنند واین همه تلویزیون عروسی های پر زرق وبرق نشون ندن وهمینطور اینهمه هرزه تو خیابون ریخته نباشه شاید بشه فکری به حال ترشیدگی جوانان کرد

البته ستوده ی عزیز و مهربان

عوامل مختلفی است
که جوانان را از زندگی و لذت با هم بودن دور می کند

نقش رسانه ها که در بسیاری جاها مخرب است
امید که ارباب این رسانه ها به خود آیند


توحید جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:48 ب.ظ

درود بر استاد بزرگ ...

بسیار زیبا و دارای حقیقتی شاید شیرین و شاید تلخ ...

به عنوان فی البداهه فوق العاده بود استاد ...

درود بر یگانه به مهر


خوشحالم که عزیزانم را به شادمانی حتی لحظه دعوت داشتم

به امید دیدار ت


Amir جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:00 ب.ظ http://line68.mihanblog.com//

کوروش جان خیلی جالب بود , داغ دل تازه کردی عزیز تو این شبهای عزیز دعا میکنم مشکل همهء جوون ها حل بشه

درود بر امیر نازنین

خدا نکنه که داغی بر دل مهربانت ببینم

شادی همیشه گی تو عزیز را آرزومندم

ستوده شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:22 ب.ظ http://saba055.blogsky.com/

سلام استاد .
من دو نظر گذاشته بودم اینجا یکیش گم شده
استاد با این پول های چندر عازی که گرفته بودم حداقل میتونم که کفش بخرم .
تازه قراره آقامون را بفرستم حج حاجیش کنم باید به فکر دخل وخرجش باشم

سلام به روی ماهت دخت اریایی مهربان

شرمنده من تمام نظرات را پاسخ دادم
و تائید کردم


مطمئنی همین پست بوده؟

ستوده شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:13 ب.ظ http://saba055.blogsky.com/

بله استاد همینجا بود گذاشتم .
ولی مهم نیست دوباره میگم .
اول از همه شعر فیالبداهه بسیار زیبایست من که لذت بردم .
استاد همه مثل ما که قانع نیستند.خوش به حال حاجیآقام که زنی به خوبی من گیرش اومده
البته شوخی بود ولی خب خداییش ما خیلی قانع هستیم وگرنه پدر همسرمون در میومد

درود بر تو مهربان

شرمنده احتمالا الزایمر آن کامنت زیبای تورا خورده

من عذر می خواهم که شاید اشباهی حذف کرده ام

خداوند تبارک تعالی شما را برای حاجی آقاتون و بچه های نازتون
و اونارو برای شما که مهربانید و صبور حفظ کند

سلام و ارادت ما را به آج اقاتون برسانید

مثل باران شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:48 ب.ظ http://rainy1989.blogsky.com

درووووووود استاد

دلم برای نوشته هاتون تنگ شده بود

شعر واقعا شاهکار بود
متاسفانه این مشکلی هست که وجود داره
اونقدر خرج های زندگی بالا هست که جوونا تصمیم میگیرن قید ازدواجو بزنن
و اونقدر دروغ و فریب زیباد شده که امثال م از ازدواج وحشت دارن

مممنونم استاد

فوق العاده بود شعرتون

هزاران درود بر تو مهربان

متاسفانه درسته
و از همه بدتر
وحشتی است که بدرستی به آن اشاره کردی
امیدوارم
جامعه از راهی به شتاب در پیش گرفته باز گردد

پاینده باشی

F شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 ب.ظ http://ensan8707.blogfa.com

درود

حرفی ندارم .... یعنی .....

نمی دونم چی بگم ....

به قول میلاد .... مرزهای غیر ضروری را مداد ها کشیده اند !

باید روزی تمامشان را زیر پا گذاشت .
گویی انسانها فراموش کرده اند
که مداد -
ساخته ی دست خودشان بوده است !!!


ممنون کوروش جان !!

ممنو نم نیلوفر عزیز

بله باید برای همیشه زیر پا له کرد

باید دوبار فردایی ساخت
که تمام هذیانها را
از بین برد

سیما یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:27 ق.ظ http://farjameeshghepak.blogfa.com

وای سلام کوروش عزیزززززززززززززززززززززززززززززززززززز

اول از هر چیز بدو بیا گوشمو بگیر اخه باز زود قضاوت کردم چی کنم سیما عجولم دیگه هی میومدم میدیدم نیومدی و هی حرص میخوردم نگو پس داشتی واسه وبم شعر می ساختی
کلی خجالت کشیدم خودم گوش خودمو کشیدم ممنون که اومدی هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
بازم میای؟

درود بر سیمای مهربان

من همیشه بیاد و قدر شناسان همراهان هستم

ممنون همه ی مهربانی هایتان

ziba یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ق.ظ http://zibaaa.blogsky.com/

یعنی الان فقط دخترا میترشن پسرا نمیترشن

خوب وقتی صحبت ترشیدن باشه
دیکه جنسیت نمی شناسه
منتها پسرا شاید متوجه نشوند

ziba یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:10 ق.ظ http://zibaaa.blogsky.com/

یعنی نه پسرا پیرپسر میشن

چند وقت ژیش تو جنوب شهر تهران دو تا دخترکه یکیشون نامزد داشت یکی دیگه یه بچه کوچیک ۱۵ روز مفقئد میشن حالا چطوریشو نمیدونم پلیس پیداشون میکنه

میگن دزدیه بودنشون که قاچاق بشن برا دبی

حالا خودشون خواستن یا نه خدا عالمه گویا دعوا بالا گرفته بود

چیزی که ارزون شده تن دخترای ایرانی شده وگرنه همه چی بیجهیزه بودن نیست نون گرون شده و ناموس ارزون متاسفانه

و پسرایی که از ازدواج ناتوانند
خود بیشترین آسیب را می بینند
متاسفانه

تمامفرمایش دردناکت رو تائید می کنم

من درد مشترکم
مرا فریاد کن

شنگین کلک یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:07 ق.ظ http://shang.blogsky.com

درود بر شما
فی البداهه زیبایی بود
دست مریزاد بسیار لذت بردم
همینطور از عکسهای جالب

شنگ عزیزم

می گفتند هرکس با عینک خودش دنیا را می بیند

تو نیز با عینک مهربانی،امید و خوبی می بینی


همیشه سپاس گزارت بوده و هستم


y یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:30 ق.ظ http://amore2.blogfa.com

salam
vaaay kheili bahal bud
ba inke felbedahe bud vali ghashang bud

سلام بر تو یاس عزیز

ممنونم از به لطف نوازیت


شاد باشی برقرار


گل مریم یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:18 ب.ظ

الان باید بخندیم یا گریه کنیم؟!
سلام...

سلام بر گل مریم عزیز

گریه ها رو کردیم حالا باید بخندیم
که اشکهای خونین در پیش داریم
بابت این فاجعه


سایه مهتاب یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:28 ب.ظ http://www.moonlightshadow.blogfa.com

سلام سلام سلام
خیلی جالب بود...
هلووووو!
از شعرتون ممنونیم استاد

درود بر تومهربان

خوش حالم که این طنز مقبول افتاد و باعث شادیت شد


امید یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:48 ب.ظ

سلام بر همه مهر استادی شما

شرمنده از قصور و حضورم

درود بر امید عزیز
یار همراه سختی ها و نور در سیاهی ها

میدانم چقدر با شرایط پیش آمده دچار مشکلی
ولی بار سعادت دیدارت میسر می شود

سپاس مهربان

امید یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:49 ب.ظ

دیدم قلوب اهدایی کم بود
دوباره مزاحم شدم

یک دل امید مارا دنیایی معرفت است

سپاس از اینهمه محبتت که با تمام مشکلاتت ،باز مهربانهمیزبانت بی بضاعت توایم

مهریار یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 ب.ظ


آگهیِ اِزدواجِ مشروط
«شوهری خواهم»

دختری هستم به سنِّ شصت وشیش
شوهری خواهم قَوی جِسم وقَـمیش
پـولـدار و دســت بـازو زن ذلـیـل
اَهــلِ کارِبیشتر بی قــــال و قــیـل
صاحبِ اَملا ک و باغی پُر زِ رَز
از منِ رعـنـا نخواهـد پُخـت و پـَز
بـا شـــدَ ش شُـغـلِ ریـاسـت لا اَقَـل
یــا کــه بــاشــد دکـتـرِ اَ هـلِ عـمـل
عاشـقـم باشــد چــو مجـنـونِ وِ لــو
تــا نـمـایـم ثـروتِ وی را چــَپـُـو
حــدِّ اَکــثـر ســنِّ او بــاشـد چِهِــل
سَــرو قَــد باشد نه چاق ونه خِپـِل
نیستم راغـب که او عینک زَ نـَـد
دوست می دارم کمی تنبک زَنــَد
او نـبـایـد نـیـمه شب خـُر خُـر کند
یــا زِ خـرجِ بینی ام غُــر غُــر کـنـد
هـمّـتـش عـالی بـُوَد بـیـش از نیــاز
از مـنِ زیــبـا نـخـواهــد او جـهـاز
مَحضِ من بای بای کند با مادرش
خط کِشد در کُل به اِسمِ خواهـرش
مردِ من باید که باشد سخت کـوش
گـرمـِیـَم بخـشـد مـثا لِ آبِ جـوش
آن چنان گازم بگـیرد چـون هُــلـو
تا که راحت سُـر خـورَم تویِ گلـو
صبحها گـیـرد بـرایـم نـان و آ ش
نانِ سَنگک از همان بِرشیده هاش
چـون شـدم بـیـدار او بـوسـم کـنـد
با چاخان هایش کمی لـوسـم کـند
هـرکه می خواهـد نشانی هایِ من
یــاد گــیــرد تـلـفُـنِ هـــمـرا یِ مـن
این شماره 917 بُوَدبا شیش وشیش
گــرپـسـنـدیـدی بُدو تـا نــافِ کـیـش
غــایـبـا اَنـکحـتَهـویی هم بخــوان
«بَــلـه» را از پیش خواندم بهر آن
نیمه هایِ شب که دختر خواب بُود
زنگِ گوشی چُــرتِ او را در رُبــود
پَـــردۀ گـوشــش بِــلَـرزیــد از صــدا
مـثـلِ لــرزانـک ،به لرزاندَ ش زِ جا
گـفـت :خــوانـــد م آگــهی یِ ازد واج
از تـقـاضایِ تـو گــشـــتم هــاج و واج
هیچ کس جـز بـنـده خـواهـانِ تـونیست
غـیـرِ مـن زیــبــنـدۀ جـانِ تـو کـیست؟
چونکه عُمرَت هم رسیده شصت وشیش
دوریَـت یک لـحـظه می بـاشـد نـه بـیش
د ر،دِ لِ زن قــنـد گــــویی آب شـــــد
جــمــلـه اعـضـایِ تـنـش ، شـاداب شــد
غــنـج می زد د ر ،درونـش آبِ داغ
یک کلاغش لحظه ای شد چل کلاغ
با خودش می گفت :هر چند این صدا
می خــِراشــد جــمـلـه اعــضـایِ مرا
لــیک شــوهــربــاشد و، بـاشـد کچــل
پولِ او شرط است چه کور و چه شَل
لــوس شــد گـفـتا چـو خـواهـا نِ مـنی
پس چـرا خُشک و خـَشِن گپ می زَنی
لااَقــل نـامـت بـگو بی قــال وقـــیــل
گفـت : عـــزرایـیــلم ای پــیـرِ بـخـیــل
هوشنگ شاهنده

درودی بر بهارم دارم امشب
بها ر دلفگارم دارم امشب

چه خونها کرد غلیان در دل من
چه می گویم که من غم دارم امشب

و شادی و سروری آرزویی است
برایت گلعذارم دارم امشب


محسن نژاد دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:19 ب.ظ http://www.kind-sky100.blogfa.com

سلام کورش عزیز.
این دفعه از دخترا و پسرای دم بخت سرودید.

شعر طنز زیبایی بود. آمار عزب زیاد است اما دختران و پسران به علت مشکلات زیاد و توقعات تن به ازدواج نمی دهند. اینقدر ناز نازی بار آمده اند که تحمل سختی را ندارند و راه رفع مشکل را نمی دانند.

خدا به نسل جدید رحم کند.

درود بر تو بانوی فرهیخته

امید که روزی شاهد بازگشتن این توازن منطقی به جای خود باشیم

ممنونم از همراهی های صبورانه ات

F دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:37 ب.ظ http://ensan8707.blogfa.com

درود


سپاس .... ...

شعر زیبایی بود .... دنبال جمله ای می گشتم ...تا شایسته ی شما باشد ..

کوروش جان !! دوستت دارم ؛

من خیلی خوش شانسم ... خدایا شکرت ...

دورود بر توگل باغ نیلوفرینم

عزیز نیاز به واژه و جمله ای نیست

حضور صمیمانه و گرمت

بهترین هدیه ایست برای من


شاد باشی و همیشه زندگیت به مراد



امید سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:09 ب.ظ http://garmak.blogsky.com/

استاد! عیدتان مبارک
عیدانه ما را بدهید که سخت مشتاقیم

درود بر امید همیشه مهربان

سیمین سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:13 ب.ظ http://www.kind-sky100.blogfa.com

سلام بر شما.

عید تان مبارک شاد وسالم باشید

سلام بانوی مهر فرهنگ

همیشه شاد باشی نازنین

امید سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:27 ب.ظ http://garmak.blogsky.com/

عید آمده ای دوست مبارک
این روز خوش و وقت تبارک

عیدانه بده مثل همیشه
حلوا و نبات ، کشمش و خارک

عیدانه تو را هدیه کنم . باد مبارک
تو کاملی و نیمه منم یا که سه چارک

افسوس که عید ی نبود رسم به این روز
این شعر به تو هدیه که گردید به تارک

طنز است اگر تلخ نباشدبه تو این شعر
هدیه به تو شد جای هلو، کشمش و خارک

ویس سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:40 ب.ظ

نمی دونم نظری ندارم.کلا از لفظ ی که بکار بردید خوشم نمی آید.ناراحت نشوید فقط نظر است.

میدانم ویس عزیزم
گاه بیان کلمه ای تائید نبوده و نیست اشاره به اصطلاحی رایج دارد
و غلط و درست بودنش به ان است که می بایست به چالش کشیده شده
و توسط 30استگذاران اصلاح گردد
و جلوی ازدواج های اغلب نا موفق که براثر صغر سن منجر به فاجعه می شود را بگیرد
و آوردنش تعمدی است . اگرچه خودم هم به این واژه ای ناشایست معتزضم
مادر خودم 13 ساله ازدواج کرد و 15 ساله بچه داری می کرد آیا در این می شود گفت مادری موفق بوده ؟!
بارها از این می گفت که برایت کم گذاشتم. ومی گفت بیشتر به خاله بازی
شبیه بوده مادر بودنم
بعید میدانم که شناختت از من . باورمندی به این اصطلاحات غلط و رایج باشد.

ممنونم از اینهمه دقت توام با مهر

شکیبا چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:08 ق.ظ http://kavirbienteha.blogsky.com

سلام بر شما استاد عزیز

شعر طنز قشنگی بود

ولی خداییش همون بهتر که پسرا قید ازدواج رو زدن

آخه اینجوری ما دخترا بدون هیچ درخواستی تا آخر عمر به زندگی راحت خودمون ادامه میدیم!

شاد باشید

درود بر شکیبای مهربان

سپاس از مهرت

بله آزادی و نبودن در قید و رهایی ار محدودیت های تاهل
بد نیست

و شاید شخصی بخواهد برای همیشه آزاد باشد

ولی اگر این مطلب به دلایلی همگانی شده و مثل بیماری به اپیدیمی
مبدل شود

به فاجعه ای تبدیل می شود غیز قابل درمان

ممنونم از همه ی محبت هایت

سینا پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:30 ق.ظ http://omide-ma.blogsky.com

تو ایران که تعداد پسرا خیلی بیشتر از دختراس و هیچ غمی وجود نداره

درود بر سینای عزیز

غم همینجاست

عده ای پسر کم سواد و متفاوت از نظر شغلی با دخترها می ماند
و این فاجعه ی دیگریست

فرخ شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ق.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

با هلو موافقم اما هلو داریم تا هلو

خوشحالم که هنوز دندون داری که با هلو موافق باشی



فریناز یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:19 ب.ظ

بوی ترشیدگی میآید از این دیار؟

به امید خوشبخت شدن تک تک دختران و پسران....

حتی اگر دیر تن به ازدواج دهند



راستی چقدر من کم لیاقت بودم که حالا بعداز روزها اومدم و میخونم فی لبداهه های نابتون رو

جدا که بودن در کنار شما لیاقت میخواد استاد

نسیم جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:58 ب.ظ http://purebreath.blogfa.com

سلام استاد جانم

من اینجام باز تا نفسی بکشم از این هوای دلپذیر اینجا

اما با عرض پوزش خدمتتون عرض شود که تعداد پسرها کمتر از دخترها نیست تقریبا برابر و تعداد آقایون کمی هم بیشتره اما مهم اینه که شرایط ازدواج نیست و من واقعا دلم داره برای دسته گلهای هلوسانی که شما میگین میسوزه و برای همون پسراهایی که شرایط ازدواج ندارن اما شوهر بودن رو دوست دارن و دلشون میخواد یدونه از این خانم های ناز رو تو خونه و برای خودشون داشته باشن

متاسفم برای همه جونای این مملکت که هر دو جنس دارن حروم میشن

درود بر نسیم مهربان

چرا پوزش نسیم جان. چقدر خوشحالم که همیشه با نظرات صائب و کارشنانه ات . مرا از نظراتت بهره مند می کنی


شاد باشی و همیشه قلب مهربانت به مهر تابنده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد