در نو جوانی ام خواننده ای درویش ،بنام جاویدان شعری زمزمه می کرد:
چینی بندزن اومده
تا دل شکسته رو بند بزنه
سالها باید میگذشت تا بفمم هیچ دل شکسته ای را هیچ چینی بند زنی
نمی تواند دل نگاه دارد اگرچه به آن بند بزند
ودر گوشم صدایی دیگر از همان سالها می پیچد:
نه دیگه این واسه ما دل نمیشه
هرچه من بهش نصیحت می کنم
آدمی که عاشقه عاقل نمیشه
(شهرقصه)
اگر هم دل شد و چینی بندزنی آن را ،بندی دیگر زد . راستی راستی دیگر عاقل نمی شود.
پس این دل شکسته و بند زده را همین طور بپذیر.
ولی این سالها یاد گرفته ام که یک گل پژمرده ، باز هم گل ِ
درود بر شما دوست گرامی:
من در وبلاگم مطلبی درباره آزادی انتخاب در دین زرتشت نوشتم لطفا" اگر مایل هستید آن مطالب را بخواند و با بیان دیدگاه تان من را خوشهال کنید.
نیک اوست که از نیک او هر کسی را نیکی است( زرتشت)
با تشکر از شما دوست عزیز[گل]
ممنون اردشیر عزیز
حتما خدمت خواهم رسید
del hamisheh dele az ab ogel............va bayad belarze........ta del basheh
اره باران جان
لرزش این دل از کهنسالیه ....
مغروق عمریم که میزان قدش را هرگز اندازه نگرفتیم
سلام کوروش چان
کاش چی
سلام عزیز
کاش ها را که دیگر آنقدر زیاد شده. نمیشود شمرد
واقعا همین طوره
ممنون از همراهی ات عزیز
واقعا قشنگ بود.
راحت تونستم با کارت ارتباط برقرار کنم!
دل نشین و ساده!
بدون لفاظی و اغراق.
عالی...
باز هم سپاس ازمهر فراوانت
چقدر حقیرند مردمانی که نه جرأت دوست داشتن دارند، نه
ارادهی دوست نداشتن ، نه
لیاقت دوست داشته شدن و نه متانت دوست داشته نشدن؛ با این
حال مدام ادعای عشق
آنکه عاشق است بی مدعاست
و از او و برای خود می گوید
در سکوت