سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

طَنز،(مقاله)

euvb4sj61pgb5hnopc1.jpg


طَنز،

 

 

هنری است که عدم تناسبات در عرصه‌های مختلف اجتماعی را که در ظاهر متناسب به‌ نظر می‌رسند، نشان می‌دهد و این خود مایه خنده می‌شود.

 هنر طنزپرداز، کشف و بیان هنرمندانه و زیبایی‌شناختی عدم تناسب در این "متناسبات" است

.

 

ریشهٔ واژه

 

 

طنز واژه‌ای عربی است و در واژه به معنای مسخره کردن، طعنه زدن، عیب کردن، سخن به رموز گفتن و به استهزا از کسی سخن گفتن است.

معادل انگلیسی طنز satire است که از satira در لاتین گرفته شده که از ریشه satyros یونانی است. satira نام ظرفی پر از میوه‌های متنوع بود که به یکی از خدایان کشاورزی هدیه داده شده بود و به معنای واژگانی «غذای کامل» یا «آمیخته‌ای از هرچیز» بود

 

 

 

تعریف اصطلاح                                                                       

 

                                                                                                         

در ادبیات طنز به نوع خاصی از آثار منظوم یا منثور ادبی گفته می‌شود که اشتباهات یا جنبه‌های نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی و سیاسی یا حتی تفکرات فلسفی را به شیوه‌ای خنده دار به چالش می‌کشد
در تعریف طنز آمده است:  «اثری ادبی که با استفاده از بذله، وارونه سازی، خشم و نقیضه، ضعف ها و تعلیمات اجتماعی جوامع بشری را به نقد می‌کشد                                                                    

دکتر جانسون طنز را این گونه معنی می‌کند: «شعری که در آن شرارت و حماقت سانسور شده باشد استعمال کلمه طنز برای انتقادی که به صورت خنده آور و مضحک بیان شود در فارسی معاصر سابقه زیاد طولانی ندارد. هرچند که طنز در تاریخ بیهقی و دیگر دیگر آثار قدیم زبان فارسی به کار رفته، ولی استعمال وسیعی به معنای satire اروپایی نداشته است. در فارسی، عربی و ترکی کلمه واحدی که دقیقا این معنی را در هر سه زبان برساند وجود نداشته است. سابقا در فارسی هجو به کار می‌رفت که بیشتر جنبه انتقاد مستقیم و شخصی دارد و جنبه غیر مستقیم ساتیر را ندارد و اغلب آموزنده و اجتماعی هم نیست. در فارسی هزل را نیز    کار برده اند که ضد جد است و بیشتر جنبه مزاح و مطایبه دارد.  

ماهیت طنز                                                                           

     طنز تفکر برانگیز است و ماهیتی پیچیده و چند لایه دارد. گرچه طبیعتش بر خنده استوار است، اما خنده را تنها وسیله‌ای می انگارد برای نتیل به هدفی برتر و آگاه کردن انسان به عمق رذالت ها. گرچه در ظاهر می خنداند، اما در پس این خنده واقعیتی تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود، خنده را می خشکاند و انسان را به تفکر وا می‌دارد. به همین خاطر در باره طنز گفته اند: «طنز یعنی گریه کردن قاه قاه، طنز یعنی خنده کردن آه آه]

طنز در ذات خود انسان را برمی آشوبد، بر تردیدهایش می افزاید و با آشکار ساختن جهان همچون پدیده‌ای دوگانه، چندگانه یا متناقض، انسان ها را از یقین محروم می‌کند. جان درایدن در مقاله «هنر طنز» ظرافت طنز را به جدا کردن سر از بدن با حرکت تند و سریع شمشیر تشبیه می‌کند، طوری که دوباره در جای خود قرار گیرد.

  طنز در ادبیات کلاسیک و مدرن جهان                                        

 

 

در میان شاعران یونان و روم، شعرهای طنز آرخیلوخوس، هیپوناکس، آریستوفان، لوسیلیوس، هوراس و جوونال قدیمی ترین نمونه هاست. در ادبیات قرون وسطای انگلیس از قصه‌های کنتربری اثر جفری چاسر و منظومه رویای پیرس شخم کار اثر ویلیام لاگلند می‌توان نام برد. در دوران رنسانس رابله، سروانتس و لوییجی پولچی مشهور طنزپردازان هستند. آثار طنز ابتدا به صورت شعر بود و بعدها شیوه‌های روایی را هم در بر گرفت. امروزه در ادبیات جهان، مشهورترین طنزنویسان، نثرنویسانی چون سروانتس، رابله، ولتر، جوناتان سویفت، هنری فیلدینگ، جوزف آدیسون، ویلیام تکری، مارک تواین، جرج اورول، جوزف هلر، سینکلر لوئیس، جان چیور و آلدوس هاکسلی هستند.

 

 

 

        طنز در ادبیات فارسی                                                        

 

در ادبیات کلاسیک فارسی، طنز در میان آثار نویسندگان دوره‌های مختلف به اشکال گوناگون وجود داشت. در صدر این افراد، عبید زاکانی پدر هنر طنز در ادبیات فارسی است.[۹] عطار نیشابوری نیز در الهی نامه جنبه‌هایی از طنز دارد. با ظهور مشروطیت و ایجاد فضای نسبتاً باز مطبوعاتی، طنز بندهای تفریح های افراطی و سطحی را گسست و به عنوان نوع ادبی بسیار جدی، توجه بسیاری از نویسندگان و شعرای بزرگ را به خود جلب کرد. از جمله میرزاآقا خان کرمانی، از طنزپردازانی که در راه هدفش جان باخت. علی اکبر دهخدا، سید اشرف الدین قزوینی (نسیم شمال)، میرزاده عشقی و زین العابدین مراغه ای از پیشگامان طنز در ادبیات فارسی در دوران انقلاب مشروطه بودند. در نسل های بعدی محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت، بهرام صادقی، منوچهر صفا، ایرج پزشکزاد نویسندگانی بودند که طنز را در برنامه کارشان داشتند.[۱۰] از طنزپردازان بنام معاصر ایران می‌توان هادی خرسندی، عمران صلاحی، منوچهر احترامی، سید ابراهیم نبوی،کیومرث صابری فومنی (گل آقا)، ابوالفضل زرویی نصرآباد(ملانصرالدین) ،ابوالقاسم حالت،جمشید عظیمی نژاد،دکتر فرشاد روشن ضمیر و دکتر مازیار نصرتی را نام برد.

شیوه‌های طنز                                                                           

 

 

انواع آثار ادبی که طنز نویس می‌تواند به کار ببرد فوق العاده زیاد است، رمان، نمایش نامه، شعر و... اما شیوه‌ها یا تکنیک هایی که در آن به کار می‌رود محدود است. ۱. کوچک کردن ۲. بزرگ کردن ۳. تقلید مضحک از یک اثر ادبی شناخته شده ۴. ایجاد موقعیتی در داستان یا نمایش که به خودی خود طنزآمیز است. ۵. به کار بردن عین کلمات کسی که مورد طنز قرار می‌گیرد و ایجاد چهارچوبی مضحک برای آن

طنز و لطیفه‌های مکتوب                                                            

 

طنز یعنی بیان هنرمندانه و نقادانهٔ کژی‌ها و نادرستی‌ها به قصد اصلاح و نه تخریب. طنز فاخرترین گونهٔ شوخ‌طبعی‌ست، که گونه‌های دیگرش هزل و هجو و فکاهه‌اند. لطیفه‌ها عمدتاً از نوع فکاهه‌اند؛ اما آن‌جا که رنگ و بوی تمسخر قومی یا شخصی خاص می‌گیرند، به هجو متمایل می‌شوند.

جوک و لطیفه (طنز شفاهی)                                                      

این حقیقت که طنز در میان عامه است، ادعای گزافی نیست. طنزی که در ادبیات عامه ماندگار شود، قطعا قدرت بالایی دارد. طنزهای شفاهی بخش مهمی از ادبیات عامه‌اند



.

خط ِتلفن

mgfywmwt7nrotrg4bh3t.jpg

خط ِتلفن

(طنز)

 

اتل متل توتو له

تو شهر ما یه غوله

یه غول بی شاخ و دم

نه داره یال و نه سم

 

 

تشنه فقط به پوله

پول میخوره این غوله

دنیای ارتباطه

همیشه قاطه قاطه

 

 

اسمش مخابراته

بخوری نخوری به پاته!

یوقت نشی اسیرش

طمع کاری می گیرش

 

 

پاچه گرفته بسیار

پول نداری میشی خوار

بابت قبض خانه

هرگز نزن تو چانه

 

 

وقتی میده به تو فیش

پول نداری ،خوردی نیش

برو سریع بریز پول

تشنه نکن تو این غول

 

 

حرف و. تعهدش مفت

باور نکن هر چه گفت

فردای او ن نمی آد

چرا؟ دلش نمی خواد

 

 

خط ِ تلفنت را

می کند این پا ، اون پا

اول رجال ِ دربار

وابستگان بسیار

 

 

جانبازان و شهیدان

تو خط اولند جان

کارمندان خودی هم

هرگز نمی خواهند کم

 

 

دعوا سر  ِ شماره

بین چند تا بیکاره

بهر ِ فروش بهتر

شکانده اند چند تا سر

قانون این مملکت

اول خودی ،بعد ملت

 

 

 

 

دوستم ولی رئیسه

قلم به پا می ایسته

که نا ندارم دیگه

خرجش تمومه"میگه"

 

 

امروز و فردا داره

بوقو ولی میاره

تو که ضعیف نبودی

جوش میاری بزودی

 

 

"دیلم کتول"ما هم

ظاهر بعیته ماتم(ظاهرا عزا گرفته)

موبایل دِنده به ظاهر(دنده=میدهد)

به جعفر و به طاهر

 

 

موبایل نگو که همراه

اسباب بازی هر شاه

فقیرا خط ندارن

آخه بگو چکارن؟

چکار دارن با این خط

موبایل؟چه بی ربط

 

 

اتل متل توتوله

یه آدم کوتوله

شده به خط وابسته

وارد شده به دسته

 

 

دسته های سیاسی

شنیده ای تو راستی؟

اگه تو خط نداری

عاقبتش بیکاری

ماشین کجا ؟خانه کو؟

موبایل شده آبرو

 

 

اتل متل توتوله

چه کار داری به غوله

غوله سرش تو لاکه

آخرتش چه پاکه!!!

 

نه دین داره ،نه مذهب

پول میشمار   ِ روز و شب

خدا! زنش بیوه شه

رابطشون ، بشه سه

 

 

 

اگه به اون دنیا هم

خط ا بشه جام ِ جم

مخابرات اون جا ها

بشه باز هم هویدا

بهشت میشه جهنم

دیگه نبینی آدم

 

 

من و کجا حماقت

گور ِ بابای س ی است