من ریشه فکری و تعلق خاطرم به موسیقی سنتی است
و در غیر آن فقط چند تائی از باقیمانده گان نسل قبل از...
مثل داریوش .ستار .معین. بهزاد .بهرام حصیری و...
ولی از چند تائی که اسم بردی یا نبردی
کمی رضا صادقی را شنیده ام بد نیست
ولی راجع به نظر دوستان . درست گفته اند
اینان اغلب یا موج سوار بوده اند (مثل تو جریان س بز که برای ندا و..) یا آقا زاده بوده اند و پول سوار
و بازار دبی و..
مثل شعر مان که دختری را مثل(م .ح) بنا به شرایط فیزیکی به بازار آورده و بعد از سودجوئی
به فراموشی سپرده شد.
زمانی در هرگوشه ی بازار و پارک و.. صدای دخترانه اش گوش نوازش میداد
مثل بازیگران کذائی که(مثل آن دماغ گنده که جدیدا تو هر فیلمی دیده میشود)
که جدیدا جای بزرگان هنر نمایشی را می گیرند که یا قهر کرده اند یا دق و
یادرفراموشی روزمرگی می گذرانند
بگذریم
مرا دردیست اندر دل که گر گویم .زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم . که مغز استخوان سوزد
طواف نکرده ترا ، حاجی ام خواندند
توئی خدای من ای سیاه دل ِ دیوار
کوروش
(تقدیم به تو حید عزیزم)
چرا هر از گاهی
دل را و دوست را
به رفتگان؟
مانده گان از پیش رفته را
چه کسی یاد خواهد کرد؟
در مقاله جدیدت صحبت سیگار کردی
آری دیگر نه از سر شادی که از اندوه فراوان
برای کوتاه تر کردن سیگار عمر
هی پک می زنیم
چرا؟
چونکه به پوچی تلاش برای دزدیدن سر از تیررس
گلوله ی نجات دهنده
فکر می کنی
نمیدانم برایت گفته ام که
وقتی برای گرفتن نامه ی کارت ایثار اهواز رفته ام
ویا خود نامه تهران
از نگاه های نفرت انگیز و سرد و تحقیر آمیز
بگذریم.
به رفته ات افتخار کن
وشاد زی که رفت و ...
بگذار مانده گان ِ میراث خور که هرگاه پله می خواهند
از استخوان شان نیز دریغ ندارند
درعوامفریبیشان بمیرند
فراموشی درمان ِهوشیاریست
زندگی مارا حکایتی است
بی نظیر در تاریخ تمدن بشر
تقویم فردا را مبعث اعلام کرده است
چیز غریبی نیست.در تمام تقویم ما هیچ روزش به هویت ما ارتباطی ندارد.
ولی از همه غریب تر.
مارا در در روزی به ناف بخت بستند که چنین فردا بود.
فردائی که آن روز یک روز بهاری بود
ولی فردای ِ امروز ما. یک روز گرم ِ تابستانی است
آیا چنین روزی باید جشن بگیرم؟؟؟؟؟