سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

گله

rlxtvzu8l4gbuxnv2ja.jpg


گله




جفــــا زتودیدم ، وفـــــــــا که نداری
تو باغ ِ خشکِ خزانی صفا که نداری

زعشق وجنـــــونی بدین شبِ تیره
چراغ ِ خموشی ، ضـــــیا که نداری

مسافر راهـــی که توشـــــه نداری
تو عــــــــاریه برگی، نوا کــه نداری

خطای ِمن این بوده که دل بتو دادم
تو طاقت ِفهــم از خـــــطا که نداری

جفــای تو در دی که چــــــاره ندارد
به جمع و جمــاعت تو جا که نداری

به بند ِ شیاطین شــدی به اسارت
چه فایده قـــــــــصد ِ رها که نداری

به ظلمت ِخویشی دراین شبِ تارت
تو کورِ  ِمسّــــلم، خــــدا که نداری

روندهءراهی و پرخـــــــــم وپیـچش
چگونه ســــــــــپاری توپاکه نداری

درخت ِ زوالی ، نه تاب و تحـــــمل
نه ســـــــــــــایهءدل،ربا که نداری
مریض ِ خیالی،زتیــــغ ِ حمــــاقت
دگر چه گویم،شـــــــفا که نداری

چنین روشی راکه پیشـه نمودی
بگویـــــــمت این را بقـا که نداری

دلم خوش این بُـــــــد ادب زتو آید
چه فایده گویم ،حــــــیا که نداری

کلاغ ِبدآئین،که خوش به خموشی
وقار  ِ به جمعــــــی تو قاکه نداری

پائیز79


نظرات 5 + ارسال نظر
حامد سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:09 ب.ظ http://www.hamedariamehr.mihanblog.com

سلام جون من اینا شعرای خودته؟؟؟؟ بابا خیلی باحالی -واقعا خوشم اومد -دستت طلا...اگه اشکالی نداره همدیگه رو لینک کنیم؟؟؟؟

زینب بانو سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 06:00 ب.ظ http://negarkhaneydel.blogfa.com/

لینک کردم با همون اسم
برا من فرقی نمیکنه

زینب بانو چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:36 ب.ظ http://negarkhaneydel.blogfa.com/

کاش می دیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
می تابانی
بال مژگان بلندت را
می خوابانی
آه وقتی که توچشمانت
آن جام لبالب از جاندارو را
سوی این تشنه جان سوخته می گردانی
موج موسیقی عشق
از دلم می گذرد
روح گلرنگ شراب
در تنم می گردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم می کند ای غنچه رنگین پر پر
من در آن لحظه که چشم تو به من می نگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطانی خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را می بینم
بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است

حامد چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:41 ب.ظ

به اسم {ظهر نارنجی عشق}

مریم چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:40 ب.ظ http://www.masterofpuppet.blogsky.com

هوای حوصله ابری ست و دلم عجیب بارانی ست ...
همون شنوای دانا رو که فرمودید کم دارم در کنارم اما شما
دوست نادیده را زحمت داده ام ...
یک دم از خاطر پریشان من گذشت ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد