سکوت
سکوت
آئینهء مات ِ حنجره است.
وبغض
.....رنگینهء غبار.
شکست ِسکوت
و فریاد
.......خورشید ِ نیم روز
.........در بیکرانه ء صداست.
اینگاه
بغض
.......حنجره و فریاد
.........گم می شوند.
زین پنجه های آهنین
....هر شیشه ای
........همچون
......دو روی سکه
....سیماب ریز
..........می شود.
اما
حکایت ِ سکوت
بغض است
...حنجره و
.....نیمه های شب.
بهار 89