سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

بنا به ضرورت

من زاده ی فصل خزانم بی خیالش
دل برده ی آن دلستانم بی خیالش

عمری اگر رفته ، بگو خوش باد رفتن
من مانده در قهر زمانم بی خیالش

فردا چه خواهد کرد با من ، روزگارم
مشغول کی شد گو زبانم؟ بی خیالش

امروز جشن ِ زاد روز ِ تلخ من بود
فردا زغم شکّرفشانم بی خیالش

هرگز نگفتم :آه عمرم رفت تاراج
من شاه جمع ناخوشانم بی خیالش

گفتی بگودر دل،هرآن را خفته داری
من سالها از خامشانم بی خیالش

در کوچه و برزن،شدم آواره ی دل
من درد را اینک نشانم بی خیالش

هرچند ساکن گشته ی قهر زمینم
من آشکارا در نهانم بی خیالش


مجنون لیلا گرچه افسانه است یاران
من شاهکار این زمانم بی خیالش

از من چه پرسی نازنین،این عمر رفته
من نوح را دیدم گمانم بی خیالش


  شهریور89

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:21 ب.ظ

درود بر کورش ارجمند

من مدت هاست آرمان خودم رو پیدا کردم...... الان هم پی رسیدن به اون هستم.

خوب میدانم
ایکاش دیگرانی چون من نیز اینگونه باشند
سبز باشی همیشه

میلاد سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:51 ب.ظ

سلاک کوروش خان

جون داداش میشه بی خیال همه چی شد؟
حقیقتا اگر بخوایم بی خیال همه ی این چیزا بشیم در عین دونستنشون ، ندونسته انگاشته میشن.
اون وقت می تونیم باز هم داعیه ی دانشمندی داشته باشیم در حالی که مثل یه رهگذر از کنار همه چی رد می شیم؟
در زندگی ۲ راه هست:
یا نباید دونست و مثل بسیاری از انسان های ابله عمر صرف کرد تا گور و راه دوم اینکه باید دانست.
اگر راه دوم انتخاب شود سرانجامی به غیر از سختی و تلخ کامی در بر ندارد و این سختی تا خوابیدن در لباس سفید ابدیت تداوم دارد.

اصلا بی خیلش...
بذار یکم هم خوش یاشیم کوروش جان
تولد با سعادت هم توی خزان هزار رنگ مبارک باشه!
برات آرزوی بهترین هارو دارد.

ممنونم میلاد عزیز
سالهاست زده ایم بر طبل بی عاری
خفتگان بنام ما همه نالیده اند از اینهمه که بر من و ما رفت
بی خیالی هم عالمی خاص خود دارد
ممنونم
ایکاش در خزان بود
که میزیبد این هماهنگی
که دوگانگی و دوجنسی بودن . شاید سبب همین است

باران- سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:56 ب.ظ http://tabeedi.blogsky.com

تولدتان در پادشاه فصل ها مبارک.........وبی خیال دنیا چون همه چیز در گذر است وانسان بسوی ابدیتی بی نهایت ........

باران گرامی سپاسگذار مهرتان
بی خیال همان ابدیت نوید نیز شده ام
باز هم ممنون

کنگان طنز سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:31 ب.ظ http://kangantanz.blogfa.com

حضرت نوح دیدی .سلام ما هم برسون وبهش بگو با کشتی سری بما بزنه

سیدآخرین میخ را که کوبیدم
اولین جزیره ی اطراقی ام آنجا خواهد بود

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:56 ب.ظ http://nasle9.com

سلام
بسیار زیبا بود وصف الحال این روزهای من است هر چند که زاده ی فصل خزان نیستم.

درود بر تو دوست نسل نوی خودم
خوشحالم که حرف دلمان یکی شده
گاه زاد روز آدمی در بهار ُ خزان را می نماید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد