سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

شانه های دونفر

qsxdwo8yh0sj23id86oo.jpg


زن و مرد از راهی می رفتند، ماموران آنها را دیدند و آنها را خواستند!

پرسیدند شما چه نسبتی با هم دارید؟
زن و مرد جواب دادند زن و شوهریم
ماموران مدرک خواستند،
زن و مرد گفتند نداریم !
ماموران گفتند چگونه باور کنیم که شما زن و شوهرید ؟!
زن و مرد گفتند برای ثابت کردن این امرنشانه های فراوانی داریم ... !

  اول اینکه آن افرادی که شما می گویید دست در دست هم می روند،
ما دستهایمان از هم جداست!

  دوم، آنها هنگام راه رفتن و صحبت کردن به هم نگاه می کنند،
ما رویمان به طرف دیگریست!

  سوم آنکه آنها هنگام صحبت کردن و راه رفتن، با هم با احساس حرف می زنند،
ما احساسی به هم نداریم!

  چهارم آنکه آنها با هم بگو بخند می کنند،
میبینید که، ما غمگینیم!

  پنجم، آنها چسبیده به هم راه می روند،
اما یکی از ما جلوتر از دیگری میرود!

  ششم آنکه آنها هنگام با هم بودن کیکی، بستنی ای، چیزی می خورند،
ما هیچ نمیخوریم!

  هفتم، آنها هنگام با هم بودن بهترین لباسهایشان را میپوشند،
ما لباسهای کهنه تنمان است.. !

  هشتم، ...

  ماموران گفتند
خیلی خوب،
بروید،
بروید،..
فقط بروید ... !

k8dfisiprugmpv2h0dd.jpg
نظرات 2 + ارسال نظر
فرخ جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:10 ب.ظ http://chakhan.blogsky.com

آفرین ... به این میگن نکته سنجی !!
زن و شوهرها عموما همین وضعیت رو دارند ..

درد مشترکی است
در کشورهائی که عاشقانه ژیوند نمی خورند

میلاد شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:28 ب.ظ

من نظر داده بودما کوروش خان!
فراموش شده ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

میلاد جان
من تازه رسیدم عزیز
نظرت رو تازه دیده ام . چشم محبتت را فراموش نکرده و نمی کنم
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد