سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

چه رفته برما؟؟

4a44rlxx68jmy6le3kdv.jpg

امروز یکی از همکارانم نیامد و وقتی که غروب دیدمش و علت غیبت را جویا شده و سرزنشش کردم که باید فلان کار را  انجام میدادی و نیامدنت ضرری زیاد دارد .

در کمال نا باوری گفت آن کار را دیشب در مسجد تمام کردم و به زودی ثمره اش را خواهی دید.

و وقتی توضیح داد متوجه شدم که دقیقا بهتر انجام شده است

ولی هنوز مانده ام که مگر مسجد جایی برای کار است انهم در چنین شبهائی

گویا اینکه جابجائی انجام شده فراگیرتر از آن است که فکر می کردم.تا به حال بارها دیده بودم که راننده تاکسی ازیک دبیر ادبیات باسوادتراست و دبیر شیمی از یک تاجر بازار خبره تر و موفق تر .

کارمندی که در محل ِکار با گوشی  موبایلش در حال خرید مثلا سیب زمینی است.

ودر صف نان. نانوائی را دیده بودم که از مشتری درصد تعرفه های گمرکی را می پرسید.

براستی چه بر سر ما امده است ؟چرا هیچ چیز و هیچ کس سر ِ جایش نیست؟

در تعطیلات کار می کنیم و در سر ِکاربا دوستانمان رازو نیاز عاشقانه!

برای اینکه از خط خارج نشوم درز میگیرم


نظرات 28 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:00 ب.ظ

با سلام

مجموعه عکس behoo جهت دسترسی علاقه مندان به تصاویر زیبا و متنوع و با کیفیت تهیه و در مجموعه موجود بیش از 19000 تصویر در موضوعات زیر گرداوری شده است:

جهان گردی (5510) چشم انداز طبیعت (6084) مردم جهان (3896) فضا و کائنات (758) حیات وحش (876) ارت پیک (243) سایر موضوعات (2558)

در صورت تمایل برای دیدن تعدادی از تصاویر و اطلاعات بیشتر سری به سایت بزنید

با تشکر [گل][گل][لبخند][لبخند]

درود بر تو عزیز
گمانم ادرس ندادی!!!!!

ندا یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:44 ب.ظ

جای تعجب نیست وقتی تو صفهای مثلا عزاداری و اعضای هیئت اس ام اس ردو بدل میشه اونم بدون هیچ رودروایستی خوب تو مسجدم میشنه کارشو میکنه حداقل کار میکنه جلف بازی نمیکنه
ببخشید مثل اینکه تند رفتم

بله منم در شب هائی ویژه چیزهای عجیب و غریبی دیدم
ممنون و درست گفتی باز انجام کار بهتر از جلف بازی و بی احترامیه
سپاسگذارم

ندا یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:03 ب.ظ http://nedayeghalbeman.blogfa.com

جمله آخریت بیشتر از کل جملات دیگه ات حرف توش بود!
می دونی چرا هیچ چیزو هیچ کس سر جاش نیست؟! چون این خانه از پایبست ویران است!

همیشه به تیز هوشیت باورداشتم و دارم و خواهم داشت بانو
خانه ای که بر بنیان باورهائی غیر منطقی گذاشته شود چیزی غیر این را انتظار نمی توان داشت
ممنونم

۱۰۰سال تنهایی یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:03 ب.ظ http://setareiekhamosh.persianblog.ir/

سلام خوبی اول
از کی تا حالا خیاط شدی؟؟؟؟؟؟
چشم امید مون بوذی تو هم عاشق شدی
اره واقعا چرا اینطوری شده با بچه ها که حرف می زنی به خودت شک می کنی عجب دور و زمونه ای شده
شما هم حتما سر کار توی اینترنتین پس کی کار می کنین؟؟؟؟
کاش منم اینطوری می رفتم سرکار

سلام به روی ماهت
اگه پاش میفته
چاره ای نیست هم می بریم و هم میدوزیم
که روزگار چنین اموختمان
راست گفتی
این حکایت شامل حال همه است
ومن هم در این جامعه مثلا زندگی می کنم
ممنونم عزیز

۱۰۰سال تنهایی یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:11 ب.ظ http://setareiekhamosh.persianblog.ir/

راستی کوروش جان لطف کردین که گوشه چشمی هم به ما فقیر فقرا داشتین و نظر ارزشمندتونو دادین
تنها چیزی که نیستم عصبی بودنه
دلت میاد بچه به این خوبی
بازم مرسی دوست ادیب و مهربان من

خانه ی یارانم را خانه ی خود میدانم
و گاه انقدر خودمانی می شوم که سرزده وارد می شوم
من هم عصبی بر سبیل مزاح گفتم .وگرنه محبتت بارها اثبات شده
منهم ممنونم فاطی خانم بانو ی مهربان

رها یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:20 ب.ظ http://www.ramsina22.blogfa.com

سپاس کوروش مثل همیشه
عااااااااااااااااااااالی

ممنونم رها جان که با ایهمه مشغله وقت می گذاری
ارزو دارم بزودی اخبار خوشی بشنوم از موفقیتت

۱۰۰سال تنهایی یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:54 ب.ظ http://setareiekhamosh.persianblog.ir/

سلام کو.......رو.....ش خان
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خانه ی دوست کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خونه ی من و تو نداره داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پس بگو عاشق شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ار کی تا حالا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!۱
خوش به حالش کی میلاد از دست من شاکی شده که من خبر ندارم؟؟؟؟؟؟
اصلا که من عصبانی نشدم خوشحالم شدم که دوستی مثله تو دارم

سلام عزیز
از لطفت سپاسگذار و ممنونم
من هم خانه ی یاران همراهم را خانه ی خودم میدانم .در ضمن با مدرک باید گفت. عاشق؟؟؟؟؟؟/ کی؟ کی؟و کجا؟؟؟؟
روز روشن افترا می زنی؟باشه هر چه از دوست رسد نیکوست
.
همینکه شادمان به خانه ی خودت وارد شدی من هم خوشحالم

۱۰۰سال تنهایی یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:58 ب.ظ http://setareiekhamosh.persianblog.ir/

با موفقیت لینکت کردم عاشق
مبارک باشه کی بیایم عروسی؟؟؟؟؟؟؟

لطف کردی عزیز
باشه منتظر کارت دعوت باش
اگرچه ممکن است به رنگ عشق رنگین باشه

ندا یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:19 ب.ظ http://chashmanekhamush.blogsky.com

کوروش عزیز جایش نیست تا بگویم چه بر ما رفته...
یه مقدار بی ادبیه....
اما صرفا می گم که موضوع مطلبت، بعد از کلمه چه، یه فرو کم داره..........

سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوا ل سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال سوال

این کامنت را به 3 دلیل پاسخ نمیدهم
1-ندا
ترانه سرائیست محترم و برایم فوق العاده مقدس
که هرگز این کامنت از او نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


2- ندای دیگریست که همیشه نظراتی پرمهر از او داشتم و در کمال ادب

3-ادرس وبلاگ از میلاد عزیزم است که از همراهان قدیم . صمیمی و محترم من است
که خوب قلمش را می شناسم و به حسن واژه گزینی اش باور دارم
صادق و روان

ولی این متن
مجهول
یا اسم ندا یا ادرس و...


بانوی شرق یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:38 ب.ظ http://www.royavash.blogsky.com

خیلی تامل برانگیزه...
عالی بود

بانوی شرقی عزیز
همیشه به لطف و مهر
ممنونم بانو

۱۰۰سال تنهایی یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ب.ظ http://setareiekhamosh.persianblog.ir/

استاد کوروش اپ کردم منتظره نظراتت هستم
گلم

چشم بانو
ممنونم که خبرم کردی عزیز. باعث خوشحالیه

توحید دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:33 ق.ظ

درود بر استاد !!!

واقعا در این زمانه هیچ چیز و هیچ کس سر جای خودش نیست ....

همه ی ما متاسفانه بسیار دیدیم ...

به نظرم خیلی وقت ها ما خودمون مقصریم ... چون خود را نمیشناسیم و نمیدانیم برای چی به دنیا آمده ایم ... و دنبال چی هستیم ؟؟؟ با چی آرامش میگیریم ؟؟؟ از چه چیزی بدمان می آید ؟؟؟ و ....

خود شناسی گام اول هست که ما در همان مانده ایم و این میشود نتیجه ...



درود بر یگانه ی همیشه پر مهر
عزیزم مثل همیشه با نظرات صمیمی و همراهی های پر از مهرت من رو به نوشتن تشویق کرده ای. بویژه که خودت نیز کوله باری از تجربه ای
بهوش
ممنونم مهربان یار

آرمان دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:20 ق.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

اینجا هیچی سر جای خودش نیست. حتی جا هم سر جای خودش نیست.
وقتی هم میخاییم سر جای خودمون باشیم هرز کار میکنیم.
ما همه یه جور خاله زنک هستیم.
به اسم خاله سرمون تا کار بقیه است.
از همه چی خبر داریم الا کسب خودمون.
مایه تاسفه!

آرمان جان درود بر تو
گویا از این خاله زنک بازی ها خیلی دل ِ پری داری.
خوشحالم که اینجا احساس راحتی کرده و مرا نیز شنوای آن
سپاسگذارم نازنین

میلاد دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:35 ق.ظ http://chashmanekhamush.blogsky.com

سلام کوروش عزیز
آقا اون کامنت اشتباه، اختلال در دستگاه عصبی من بود.
شما به بزرگواری خود ببخشید.


بروز هم هستما ، هنوز نیمدی!!!

میلاد جان
در کامنتی که برایت گذاشتم پاسخ دادم
سپاس که سوالم را پاسخ گرفتم

آناهید دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:01 ب.ظ http://www.persianbastan.tk

سلام کوروش جان حیف که ما اینجوری شدیم....اجازه بده منم اضافه کنم...
فوق لیسانس کشاورزی شمع درست میکنه واسه فروش....لیسانس حسابداری شده گارسون یه رستوران...لیسانس ادبیات صندوق داره...دیپلم ردی رییس یه شرکت بزرگه تو دبی و.....

درود بر آناهید مهربان و یار همیشگی
کم کم داشتم نگرانت می شدم
سپاس از مثال های زیبایت
که کمکی است به اینکه اشتباه نمی کردم
پس این به بیماری تبدیل شده
و این اپیدمی میرود که جامعه را به اضمحلال بکشاند
ممنونم پر مهر

آناهید دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:05 ب.ظ http://www.persianbastan.tk

کوروش جان بی مهری من رو ببخش اگر دیر به دیر بهت سر میزنم.کمی سرم شلوغ شده وگرنه جای شما در دلمان محفوظه...

درود بر تو عزیز
که در دل جا داری
نگرانی عرض کردم نه بی مهری
سپاس مهربان

ویس دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:55 ب.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

جایی خواندم که:ازپادشاهی پرسیدند،که چه شد که ملک از دست بشد؟گفت از آنکه کارهای بزرگ را به کوچکان سپردم وکارهای کوچک را به بزرگان.انسان های کوچک وکم خرد از عهده ی کار های بزرگ برنیامدند.و انسان های بزرگ از انجام کارهای کوچک و حقیر ابا کردند.این گونه شد که مملکت از دست رفت.//در ضمن کلی از عکسی که گذاشتید لذت بردم وقربون صدقه اش رفتم.تنها بچه ها ماندن که لایق همه چیز هستند.

ویس عزیز
ممنونم
گاهی با حرفهای ناپخته ام از شما عزیزانم
چقدر چیز یاد می گیرم
سپاسگذارم عزیز

۱۰۰سال تنهایی دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:12 ب.ظ http://setareiekhamosh.persianblog.ir/

باشه دیر یا زود خبرش میرسه با این یارانه ها خوب دست و دلبازی
اخ اخ اخ میبینی کوروش ادم میره تو وبلاگ میلاد نا امید میشه اونوقت اینجا یه ادم دیگه است ای روزگار
راستی از کوروش کبیر یه جمله نوشتم کوروش ادیب منتظرتم

ممنو.نم فاطی جان
راستی ادمیزاده موجودی ناشناخته است
سپاس

کنگان طنز دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:23 ب.ظ http://kangantanz.blogfa.com

سلام
در دنیای خراب ما همه چیز امکان دارد

درود بر تو
دیگه تمام دنیا خراب نیست
اگر دنیای ما را خراب کرده این حقیقت
ممنونم

اردشیر بابکان دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:27 ب.ظ http://avestaariyo2.blogfa.com

درود بر شما دوست عزیز.
به نظر من هم اولین کاری که ما انجام دهیم همین است که هر کاری را سرجای خودش انجام دهیم. مشکل بزرگ ما ایرانی ها همین است.

اردشیر بابکان/ زامیاد روز از آذر ماه 3748 زرتشتی
تا درودی دیگر بدرود

درود بر تو ار یائی مرد
ممنون که نظر صائبت را دادی
سپاسگذارم

فریناز دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:29 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

سلام بر آقای گرامی....
اومدیم رسما واسه ی گز و چایی دعوتتون کنیم به امید باز شدن آن ها برای شما....

واسم الان مهم نیست چی باید سر جای چی باشه...
واسم مهم اینه که الکی غر نزنم و خودم اونایی که سر جاشون نیست تا جایی که بتونیم تغییر بدیم...

همین....
شاد باشید....
تشریف بیارین...

درود بر تو بانو
حضورت به شیرینی گز است و مهربانیت پذیرائی کننده یای گوارتر از چای

ممنونم فریناز عزیز

فتح باغ دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:45 ب.ظ http://fathebagh.blogsky.com

سلام کوروش عزیز

تا اونجائی که یادمه یه کامنتی گذاشته بودم امروز صبح برای این پست شما!

پرنیان عزیز
تو قدمت همیشه مبارک است و غنیمت
ممنونم

۱۰۰سال تنهایی دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:48 ب.ظ http://setareiekhamosh.persianblog.ir/

کوروش جان برای یه مدت کم نمیام برای اپ کردن با یه کلی امید اومدم همه نا امیدم کردن
حالمو بد جور گرفتن
برام دعا کن
فکر کنم دنیای صد سال تنهایی ام بهتره
حداقل اونجا می دونم تنهام با یه کلی کلمه ی نگفته
یه کلی حرف که هر کس توان شنیدنشو نداره
یا شاید هم دارم باز اشتباه می کنم
مرسی بابته این چند روز اما حاله من بد بود بدتر شدم

بانو
با تاسف در این دنیای مجازی بعضی از مشکلات دنیای واقعی با ما و همراه با ما وارد شده است
ولی
برای من این دنیا همان 100 سال تنهائی است
در خانه ات یاداشتی برایت گذاشتم
ممنون میشم پاسخی دهی

فتح باغ دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:00 ب.ظ http://fathebagh.blogsky.com

خوب ظاهرا تائید نشده !

گفته بودم :
همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید دیگه!
الان چی درسته که این باشه. می رویم به محل کار که استراحت کنیم برمی گردیم خونه که کار کنیم! اگه یخورده هم کارمون زیاد بشه توی اداره کلی غر می زنیم!
توی محل کار هیچ کس در جای خودش نیست. مدیر مدیران کسی بوده که یک روزی کارمند زیر دست اون مدیر بوده. اینها به خودشون مربوط اما در این پس رفتنها و عقب رفتنها همه قربانی می شویم.

سلام کوروش عزیز
به جای خرید چراغ موشی شمع روشن می کنیم تا هم به هر چه تاریکی ست لعنت بفرستیم !!!
و هم شب های شاعرانه ای را برای خودمان خلق کنیم .

البته نگران نباشید یارانه ها هزینه های آب و برق و گاز را پوشش خواهند داد.
اگرچه ما از کلا" از خیرش گذشتیم.
پاسخ:
درود بر تو پرنیان عزیز
که شاعرانه میسازی .حتی فضای سخت بحث اقتصادی را
راستی چرا قیدش رو زدی
نکنه طرفای شما پرداخت شده
وباز تو این زمینه مارو جریمه کرده اند؟


پرنیان عزیز
در تعجبم این کامنت پر مهر تو و پاسخ من
ممنونم از اینهمه مهر

قندک سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:34 ق.ظ http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام و درود. مثل همیشه به مطلب جالب و نابی اشاره کردی. مطلبی که کم و بیش همه ما مبتلا به آنیم و به نوعی گیج می زنیم. جهان بعد از انقلاب ایران بکلی دستخوش دگرگونی های سیاسی و اجتماعی شد و تصور من این است که همه اینها از قبل طراحی و برنامه ریز شده بود برای رسیدن به اهدافی که فقط خودشان از آن خبر دارند.برای همین ما اغلب انتظار داریم اوضاع طبق روال قدیم و گذشته باشد.اما ظاهرا همه چیز بر اساس تغییرات سیاسی جهانی دستخوش تغییراتی اساسی شده. درود بر شما

درود بر تو نازنین
الحق و و النصاف گفتی أنچه را که می باید
زیبا و متین و استوار
تحلیلی جهانی را اینگونه در جملاتی چند و کوتاه .اوردن
نشان مطالعاتی عمیق و نوشی سرشار از چشمه ی معرفت است
ممنونم و مفتخر

قندک سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:42 ق.ظ http://ghandakmirza.blogfa.com

کورش عزیز برای اینکه فراموشت نکنم و همیشه جلوی چشمم باشی بااجازه لینکت می کنم(شاید بهتر بود می گفتم بی اجازه!)

دوست بزرگوار و طنار من
ورود به خانه ای که کلید در دست داری اگر با زنگ باشد
جای تعجب است.
من تعمدا کلید را در خانه ی پر مهرت گذاشتم
و با افتخار کلید خانه ات را به دسته کلید همراهم افزودم
سپاسگذار این همه مهر

سحر سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:03 ق.ظ http://saharstar1.blogfa.com

سلام.آپم.[گل]

درود بر تو
چرت صبحگاهیم را امروز تو پاره کردی
ممنونم

فرخ سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:32 ب.ظ http://chakhan.blogsky.com

بله... خیلی از ما آدمها سر جای خودمون نیستیم...
شاید هم هیچ وقت سر جای اول مون برنگردیم و همینطور زمانه به کارش ادامه بده

مگر زمانه را گردشی دیگر تحمیل کنیم
سپاسگذارم عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد