سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

سنگدل

هر پای بلغزد ، زنگاهی که تو داری
هر دل چو غریقیست ، به چاهی که تو داری


ای سرو قد ،آن روی ِچو گل ، زلف سیاهت

ابروی ولب و ،روی چو ماهی که تو داری


هر مرد ِ یلی ،رأیت اسپید بگیرد

تسلیم شود ،پیش سپاهی که تو داری


ای سنگدل این شیشه،شکسته است،مبادا

پایت بخلد ،شیشه به راهی که تو داری


افسوس که تو ،صحبت ِ دل را نشنیدی

نشنیدی و دل،مات زآهی که تو داری


تو مهر پرستی ،چو منی ،پیرو ِ آئین

معبود تو عشق است،الهی که تو داری


محبوب رخی ،قامت مطلوب تو داری

تنها ،همه خوبی است ،گناهی که توداری


در
ادامه مطلب
 شعری بسیارزیبااز دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی به مناسبت
(روز بزرگداشت فردوسی 25 اردیبهشت)

تقدیم شما عزیزان


بزرگا! جاود‌ان مرد‌ا! هُشیواری و د‌انایی

نه د‌یروزی، که امروزی، نه امروزی، که فرد‌ایی


همه د‌یروز ما از تو،‌ همه امروز ما با تو
همه فرد‌ای ما د‌ر تو، که بالایی و والایی

چو زینجا بنگرم زان سوی دَه قرنت همی بینم
که می‌گویی و می‌رویی و می‌بالی و می‌آیی

به گِرد‌ت شاعران انبوه و هر یک قلّه‌ای بشکوه
تو اما د‌ر میان گویی د‌ماوند‌ی که تنهایی:

سراند‌ر ابر اسطوره، به ژرفا ژرف اند‌یشه
به زیرِ پرتوِ خورشید‌ِ د‌انایی چه زیبایی!

هزاران ماه و کوکب از مد‌ار جان تو تابان
که د‌ر منظومة ایران، تو خورشید‌ی و یکتایی

ستایش‌ها ز مستی و جنون از شاعران خواند‌م
خرد‌ و اند‌یشه را زیبد‌ که مرد‌ی چون تو بستایی

اگر سرْ نامة کار هنرها د‌انش و د‌اد‌ است
تویی رأسِ فضیلت‌ها، که آغاز هنرهایی

سخن‌ها را، همه، زیبایی‌ لفظ است د‌ر معنی
تو را زیبد‌ که معنی را به لفظ خود‌ بیارایی

گهی د‌ر گونة ابر و گهی د‌ر گونة باران
همه از تو به تو پویند‌ چون باران، که د‌ریایی

چو د‌ست حرب بگشایند‌ مرد‌ان د‌ر صف مید‌ان
بسان تند‌ر و تِنّیِن همه تن بانگ و هرایی

چو جای بزم آرایند‌ خوبان د‌ر گلستان‌ها
همه جان، چون نسیم، آرامشی وبریشم آوایی

بد‌ان روشن روان قانون اشراقی که د‌ر حکمت
شفای پورسینایی و نور طور سینایی

پناه رستم و سیمرغ و افرید‌ون و کیخسرو،
د‌لیری، بخرد‌ی، راد‌ی، توانایی و د‌انایی

اگر سهراب، اگر رستم، اگر اسفند‌یار یل
به هیجا و هجوم هر یکی‌شان صحنه آرایی

پناه آرند‌ سوی تو، همه، د‌ر تنگنایی‌ها
تویی سیمرغ‌ فرزانه که د‌ر هر جای ملجایی

اگر آن جاود‌انان د‌ر غبار کوچ تاریخ‌اند‌
توشان د‌ر کالبد‌ جانی که سُتواری و برجایی

ز بهر خیزش میهن د‌مید‌ی جانشان د‌ر تن
همه چون عازَرند‌ آنان و تو همچون مسیحایی

اگر جاوید‌ی ایران به گیتی د‌ر، معمایی ست
مرا بگذار تا گویم که رمز این معمایی:

اگر خوزی، اگر رازی، وگر آتور پاتانیم
تویی آن کیمیای جان که د‌ر ترکیب اجزایی

طخارستان و خوارزم و خراسان و ری و گیلان
به یک پیکر همه عضویم و تو اند‌یشة مایی

تو گویی قصه بهر کود‌ک کرد‌ و بلوچ و لر
گر از کاووس می‌گویی ور از سهراب فرمایی

خرد‌آموز و مهرآمیز و د‌اد‌آیین و د‌ین پرور
هُشیوار و خرد‌ مرد‌ی به هر اند‌یشه بینایی

یکی کاخ از زمین افراشته د‌ر آسمانها سر
گزند‌ از باد‌ و از باران ند‌اری کوه خارایی

اگر د‌ر غارت غزها، وگر د‌ر فتنة تاتار
وگر د‌ر عصر تیمور و اگر د‌ر عهد‌ اینهایی،

هماره از تو گرم و روشنیم ای پیر فرزانه
اگر د‌ر صبح خرد‌اد‌ و اگر د‌ر شام یلد‌ایی

حکیمان گفته‌اند‌: آنجا که زیبایی‌ست، بشکوهی‌ست
چون د‌انستم تو را، د‌ید‌م که بشکوهی که زیبایی

**
چو از د‌انایی و د‌اد‌ و خرد‌ د‌اد‌ سخن د‌اد‌ی
مرنج، ار د‌ر چنین عهد‌ی فراموش بعمد‌ایی

ند‌انیم و ند‌انستند‌ قد‌رت را و می‌د‌انند‌،
هنر سنجان فرد‌اها، که تو فرد‌ی و فرد‌ایی

**

بزرگا! بخرد‌ا! راد‌ا! به د‌انایی که می‌شاید‌
اگر بر ناتوانی‌های این خرد‌ان ببخشایی.....

نظرات 37 + ارسال نظر
نسیم شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ب.ظ http://purebreath.blogfa.com


تو مهر پرستی ،چو منی ،پیرو ِ آئین
معبود تو عشق است،الهی که تو داری

سلام استااااااااااااااااااد منو یادتون میاد اصلا؟
دیگه دوسم نمیدارین؟

اما من دوستون میدارم هنوز ... مراقب سلامتیتون که هستین...

خوبین؟

این شعره خیلی قشنگ بود چندبار خوندمش

سلام بر نسیم مهر آئین

مگر می شود که
الهه ی مهر و محبت را فراموش کرده باشم

اگرچه کم توان بودم در پاسخ گوئی

هنوز نتوانسته ام از ارسالی ها بخصوص شاهنامه ات در گذرم
که چقدر به من لطف داری که هدیه ای به این زیبائی را ارمغان اورده ای
فدای تو که مهربانی ات،حد و اندازی ندارد

ر ف ی ق یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 ق.ظ http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

نوشخند سحر ، نجوای باد ، زمزمه ی جویبار ، حلقوم هر دردمند ، قلم هر نقاش ، تیشه ی هر پیکر تراش واینک شعر استاد همه حکایت از سنگدلی یار دارد ...دلم که از یار خالی می شود برق هر نگاهی جانش را می خراشد ... سلام استاد دلم ، از سنگدلی یار است که تا اطلاع ثانوی عشق را تعطیل نموده ام اما با اینهمه ترا من چشم در راهم ...

من اعتراض دارم که می گوید ما همه اسیر سرنوشتیم.این روزگار ماست که حکایت دلنوشت شده

سلام رفیق شفیق مهربان
من که امیدی به آن ثانوی برای خودم ندارم .

شاد باشی و سلامت

ندا یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:41 ق.ظ

زیبا نبود دلنشین نبود فوق العاده بود نمیتونم حسم و بگم

سلام ندا جان
اول از همه یک خوش آمدید جانانه
امیدوارم این دیر آمدن هایت از سر مشغله آینده ساز ی باشد
وگرنه گله ها بسیار که از سر دلتنگی است
در هرصورت سپاسگذار مهر همیشگی ات هستم

آرمان. یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:51 ق.ظ

از فرط خواب الودگی نتوانستم بخوانم
شعر خواندن طبع بیدار می طلبد
شرمنده

ایکاش من را نیز خوابی بود

طبع بیدار و سرزنده که داری
که امیدشادمانیت مستدام باشد عزیز پر مهر

ویس یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:43 ق.ظ

قصه ی بی سروسامانی من،باد با برگ درختان می گفت

باد با من می گفت:چه تهیدستی مرد!ابر باور می کرد

آه می بینم می بینم،تو به اندازه ی تنهایی من،خوشبختی

من به اندازه زیبایی تو ،غمگینم

بی تو می فهمیدم،چون چناران کهن

از درون تلخی واریزم را

کاهش جان من،این شعر من است


شعر بالا از حمید مصدق به شما تقدیم کردم که شعر و شعور و شاعری را با هم دارید.

ممنونم ویس مهربان

همیشه هدایات به دل میشینه

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
قصه ی بی سرو سامانی من گوش کنید

مینا یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:51 ق.ظ http://minasebt.blogfa.com

سلام کوروش خان
احسنت

سلام مینا جان

از لطفت سپاس مهربان

ستوده یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:01 ق.ظ http://saba055.blogsky.com/

سلام استاد عزیز.
اومدم عرض ارادت .
ممنون از شعر زیبایتان .روز بزرگداشت فردوسی گرامی باد وروحش قرین رحمت

درود بر معلم اخلاق

که لطفش همیشه شامل حالم میشود

نگین یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:49 ق.ظ http://www.mininak.blogsky.com

سلام بر استاد کوروش عزیز
مثله همیشه زیبا بود
کاش به حای روزه بسیج و این مسائل!‌تو دانشکده ی ما که به علوم انسانی هم مربوطه روزه بزرگداشت فردوسی رو برگزار میکردن مثلا دانشگاهمون فردوسیه! اینو که دیدم داغه دلم تازه شد

سلام بر نگین درخشان مهر بر انگشتری یاران
ممنونم از محبت هایت
بسیج هم روزی واژه ای مقدس بود
گرد آمدن عشاق ایران به دورهدفی به نام استقامت
برای رفع هرگونه تهاجم به ایران عزیز

اگر ما فردوسی بزرگ را بزرگ بداریم
نه به او که به خود کمک کرده ایم
تا هویت خودرا بشناسیم
تا ایران را برای ایرانی
و نام فرزندانمان را به نام ونشانه ی این سرزمین بنامیم
و بر طاقچه ی دلمان
شاهنامه را نشان
بگذاریم

نیلوفر یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:56 ق.ظ http://ensan8707.blogfa.com

دروود

با این که معشوق را نهایت نیست -اما عشق این عاشق در حد
پرستش است .و با اهل معرفت پیوند خورده و نردبان ملکوت را طی می کند .

شما ! ! خوبید.

چرا که بقای عشق به بقای حسن است .

در پناه حق

و درود ی از سر مهر
بر نیلوفر پیچیده بر گل معرفت
که تعالی را در مهر ورزی صادقانه یافته است

ممنونم و آرزوی شادکامیت دارم

نازنین یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:23 ق.ظ

درووووود استاد زیبا سخن

راستش توی دانشگاه ما که اصلا خبری هم نیست
نمیدونم چرا؟؟؟
سپاس برای اینکه اینجا یادی از اون حکیم بزرگ کردید و روز بزرگداشتش رو گرامی داشتید

"افسوس که تو ،صحبت ِ دل را نشنیدی
نشنیدی و دل،مات زآهی که تو داری "

شعرتون استاد خیلی خیلی قشنگ بود


ببخشید نظرات رو وقتی دوباره برگشتم تایید میکنم
براتون آرزوی سلامتی و شادابی رو همیشه دارم
ممنونم برای لطف های فراوانتون

نگین عزیز
دل نگران نباش
سالهاست که می خواهند نام ایران و ایرانی را در نظر
خوار کنند
زهی خیال باطل
ایران ستیزان به زعم خود در تلاشند تا نامهای اصیل این خاک و بوم
را در فیلم ها و سریال ها به ننگ دزد و قاتل و قاچاقچی بیالایند

ولی بر عکس
امروز به هنگام قدم زدن در هر کوی و برزنی
بر کودکان ما نا مهای ایرانی
به فراوانی دیده می شود

این فرهنگ توان آن دارد
تا هر تهاجمی را به همت
مقابله کند

و سر بلند بپا خیزد


فرخ یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ب.ظ http://chakhan-.blogsky.com

درود بر تو کوروش عزیز
بسی لذت بردم و به وجد آمدم ... هم از بابت سروده ی زیبایت و هم از بابت شعر دلکش شفیعی بزرگ که به حق از افتخارات امروز ادبیات ماست . شاد باشی و سربلند کوروش جان

هزاران درود بر تو مهربان
لطف داری عزیز

بله استاد شفیعی سر آمد است

پاینده باشی

نسیم یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:37 ب.ظ http://purebreath.blogfa.com

چرا کم توانین استاد؟
خدا نکنه... چی شده؟ الان حالتون خوبه...؟ گفته بودم طاقتم در برابر ناراحتی دوستانم خیلی کمه... من کاری می تونم براتون بکنم؟

خسته ام
اگرچه از پای نیافتاده ام.
دیگر نای رفتن ندارم
نفسم در سربالائی ها بالا نمی آید
نای ام را بریده این بوی نای ماندن
ازین رو
می روم.

خمیازه ام را نشانه ی خواب ندان
از بس که دلتگم
نفسم بالا نمی اید
به خمیازه ای
خوابش را می پرانم.
(کوروش)


قندک یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:55 ب.ظ

سلام و درود بر داداش کوروش بی دل و دلداده عجب زیبا بود خداگواهه. دست مریزاد.فرمود این که تو داری قیامت است نه قامت

درود بر تو داداش مهربانم

و شرمسار که تاریخ تولدت را ندانستم

امید که 120 سال زنده باشی عزیز شکرینم

کنگان طنز یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:16 ب.ظ http://KANGANTANZ.BLOGFA.COM

سلام.عجب رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی

بانوی شرق یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:03 ب.ظ

سلام
سلام
چقدر زیبا بود استاد
لذت بردم

مخصوصأ قسمت ادامه مطلب
من واقعا عاشق فردوسی ام
ممنونم استاد...

آب زنید راه را
زان که نگار میرسد

خوشحالم که باعث خوشحالی و لذتت شد
بانوی شرقی مهربان

ر ف ی ق یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 ب.ظ http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

سلام براستاد دلم ... اعتقادم این است که سیمای فردوسی ُ این بزرگمرد شعر و ادب فارسی در پی گذشت بیش از هزار سال در سایه ی ابهام آمیز هاله ای از گفتارها و نوشتارهای گوناگون فرو رفته است ... از ویژگی های بارز فردوسی ، پاک زبانی ، عفت کلام و پایبندی او به رعایت اخلاق است بطوریکه در سرتاسر شاهنامه پنجاه و پنج هزار بیتی ، فردوسی حتی یک واژه مستهجن و به دور از عفت کلام نیاورده است ... درود بر این مرد جاودانه ... راستی استاد دیشب کامنتی گذاشتم اما اثرش را ندیدم ، خدائی ناکرده تکدر خاطری نباشد

رفیق همیشه همراه درود یزدان بر تو باد
چه زیبا اشاره داشتی
در بیان ویژه گی استادطوس . جاودانگر پارسی
آفرین و زهی بر این اندیشه ی پاک

آری این

پاک زبانی ، عفت کلام و پایبندی او به رعایت اخلاق است بطوریکه در سرتاسر شاهنامه پنجاه و پنج هزار بیتی ، فردوسی حتی یک واژه مستهجن و به دور از عفت کلام نیاورده است ..


از ویژه گی های پارسیان است و از آموزه های بزرگانشان که فردوسی بزرگ در گرامی و پاسداشت آن چنین طریق پیمود

ممنون و سپاس گذار توجه ات
از تاخیر در پاسخ دلیل مشغله بود و نه چیزی دیگر

ممنونم از همه مهرت

behzad یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:36 ب.ظ http://shadmehr-music2020.blogsky.com/

دورود
نمیدونم چرا هنوز یاد تو میوفتم

که با هر قطره ی اشکت منم مثل تو آشفتم

نمیدونم چرا منم مثل تو بیتابم

شبایی که تو بیداری به یاد تو نمی خوابم
استاد شادمهرعقیلی

کوروش جان به ما هم سری بزن
بدورود

هزاران درود بر بهزاد به اندیش

سپاس گذار از ترانه ی زیبا

شاد باشی و همیشه پویا

پویا یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:12 ب.ظ http://kolbeheshgh26.blogfa.com

____ ♣♣♣_____________♣♣♣
_ ♣♣♣____♣♣______♣♣ ____ ♣♣♣
♣♣_______♣♣_____♣♣ _______ ♣♣
♣___________♣___♣ __________ ♣ سلام دوست خوبم
♣____________♣_♣ ___________ ♣
_ ♣____________♣ ___________ ♣
__ ♣______________________ ♣ با مطلب جدید آپم و منتظرت هستم
____ ♣ _________________ ♣
______ ♣ ______________ ♣
________ ♣ __________ ♣
__________ ♣ ______ ♣
_______ ♣_♣__♣ __ ♣__♣_♣
______ ♣____♣__♣__♣____♣
_______ ♣_____♣♣_♣____♣
_________ ♣_♣__♣♣__♣
________________ ♣♣
_________________ ♣♣
__________________ ♣♣

ویس یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:32 ب.ظ

یکی از شخصیت های بزرگ،برای من کد کنی است.با خوندن ادامه مطلب یاد غزلی کوتاه از او افتادم که متاسفانه فقط سه بیتش بیادم آمد

دارم سخنی با تو،که گفتن نتوانم

وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم

تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت

من مست چنانم که شنفتن نتوانم

بی تو من دلسوخته در دامن شب ها

چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم

زمین خشک را قطره ای کافی است
تا به حیاتش امیدوار باشد

و مرا مصرعی و یا بیتی
3 بیت که حکم باران را دارد برای این زمین تفتیده

سپاسگذار مهرت عزیز

شکیبا یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:39 ب.ظ http://kavirbienteha.blogsky.com

سلام کوروش گرامی
راستش شعر رو نخوندم
فقط اومدم اینجا واسه احوال پرسی
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید

سلام بر شکیبای مهربان

ممنونم که گویا با وقت اندک
باز مهرورزانه جویای حال شدی

ممنون و سپاسدارم

بهاره دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ق.ظ http://royayesabz8585.persianblog.ir

سلام
تازه با وبتون آشنا شدم به منم سر بزنید

سلام بهاره ی عزیز
این باعث شادمانی است که به خانه ی پائیزی من بهار قدم ر نجه کرده
است

همیشه بهاری باشی

(●̪•)کافه خان(●̪•) دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:22 ق.ظ http://www.kafekaghazi.iranblog.com

اگر کلمه دوستت دارم قیام علیه بندهای میان من و توست اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین دهنده قلب هاست اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی هاست اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستین من به توست اگر کلمه دوستت دارم کلید زندان من و توست پس با تمام وجود فریاد میزنم دوستت دارم

صادقانه گفتم:
دوستت دارم
ولی تو هرگز
نگفتی : که ناشنوایم


قریبه دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:44 ق.ظ http://feelingofburn.persianblog.ir

اختیار دارید استاد در محضر اساتیدی چون شما درس پس می دهیم .
واقعا که فردوسی در قیاس چون دماوند است در قیاس

شیخ به پاره ای از مریدانش دستور داد تا برای رسیدن به صبر، چهل روز در بیابان معتکف بشدندی، مریدان شوریده حال شدندی و از شیخ پرسیدندی که یا شیخ، راه دیگری هم برای به دست آوردن صبر موجود باشد؟ شیخ فرمود آری یک ساعت استفاده از اینترنت پر سرعت ایران مریدان همی نعره ای کشیدندی و راه بیابان پیش گرفتندی!!!!


مهرداد دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:02 ق.ظ http://kahkashan51.blogsky.comj,

تو مهر پرستی چو منی پیرو آیین

معبود تو عشق است؛الهی که تو داری

احسنت استاد درود بر تو....

قریبه دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:12 ق.ظ http://feelingofburn.persianblog.ir

استاد اگر ایرادی نداره من شما رو لینک کردم

باعث افتخار عزیز در کنار یارانم فرهیخته ای دیگر داشتن



حتما لینکت خواهم کرد

عادله دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:27 ق.ظ http://sokootenili.blogfa.com

شعر زیبایی بود سرشار از احساس

سپاسگذار مهربانی ات نازنین

آرمان. دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:10 ب.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

مشکل همین است
خوبی و خوبی و خوبی از آن الهه ناز
البته کم گناهی نیست


استاد! خوبید عزیز!

سلام آرمان همیشه مهربان

براستی که مشکل همین است و بس

سینا دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:19 ب.ظ http://omide-ma.blogsky.com

درود بر شما
درود بر فردوسی کبیر
درود بر شفیعی کدکنی
دود بر تما پارسی گویان

بی نهایت درود بر تو فرزند راستین ایران

نیلوفر دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:37 ب.ظ http://ensan8707.blogfa.com

دروود

فراوانی درود بر تو باد

عسل دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:13 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

دلم گرفته خدایا تو دل گشایی کن
من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن

به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای
دل گرفته ما بین و دلگشایی کن

افسرده گی همیشه مثل دیواری است که تکیه بر آن میزنیم و مویه های بیصدا سر میدهیم

عسل دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:46 ب.ظ http://abip51.blogfa.com/

زادگاه و تاریخ تولد هیچکس در هیچ نقشه و تقویمی نیست ، چرا که آدمها هر لحظه در طپش قلب کسانی که دوستشان دارند متولد می شوند .

شب و روز ،عاشق معشوق امروز را به یاد من میاورند .تا به هم میرسند . از هم جدا می شوند- یا از هم فاصله میگیرند.

پرنیان دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:10 ب.ظ http://fathebagh.blogsky.com

سلام کوروش عزیز
وای از این یار سنگ دل! شعر زیبائی بود . امیدوارم هرگز یاری سنگدل یافت می نشود!

از شعر زیبای شفیعی کد کنی هم ممنون زیبا و به جا بود.

سپاس گذار تو مهربان فرهیخته

که قدر شناس بزرگان کشوری

سحر دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:04 ب.ظ http://saharjegar99.blogfa.com/

سلام داداش گلم حالت خوبه اومیدوارم که خوب باشی

سلام

فرشته ی خوب و شادی گستر برگشته
خوش اومده

قدمت مبارکباد سحر عزیز. خواهرکم مهربانم


نگین دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:21 ب.ظ http://silent.blogsky.com

شعر بسیار زیبایی بود استاد

چه فرقی می کند! دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:40 ب.ظ http://chefarghimikonad.persianblog.ir/

سلام کورش عزیز
زیبا که می سرایی ... از دیگر زیبا سرایندگان نیز دربزرگداشت بزرگان شعر و ادب پارسی هم که سنگ تمام می گزاری ... من بی ذوق و استعداد وبلاگم را باید حلقه آویز کنم آیا ؟

سلام نگار عزیز

اینطور نگو که تو ختم کلام را گفتی
از کشش گفتی

من نه خود می روم . او مرا میکشد
کاه سرگشته را کهربا می کشد

چون گریبان زچنگش رها می کنم
دامنم را زقفا می کشد


سایه ی او شدم . چون گریزم از او؟
در پی اش میروم تا کجا می کشد

سیما پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ق.ظ http://eshgheroyayee.blogfa.com

حرفهای ما هنوز ناتمام...

تا نگاه می کنی:
وقت رفتن است
بازهم همان حکایت همیشگی !

پیش از آنکه با خبر شوی

لحظه ی عظیمت تو ناگزیر می شود

آی...

ناگهان
چقدر زود
دیر می شود!

سکوت بین من و تو ،دیواری ساخته از یخ ،که فقط همدیگر رامی توانیم ببنیم.کاش می توانستی فریادهای سکوت مرا بشنوی.


فریناز شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:25 ق.ظ

آخرین حرفی که زد بهم همین بود و رفت....

تنها ،همه خوبی است ،گناهی که توداری

خوشبختی اشک هنگام وداع است که با رفتن نگار از چشم جاری می شود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد