سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

فاجعه ی رفتن یا ماندن؟

tb11vrj1bnmlbzxlp9ks.jpg

تکرار می شود

حکایت تکراری تنهایی

و باز

فاجعه ای در شرف است

اتفاق نیست

وقتی که شناختمت

حادثه ای آغاز شد

 بارفتن ِ تو

وماندن من


(کوروش نادرخانی)

نظرات 3 + ارسال نظر
امید گرمکی دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:39 ق.ظ http://garmak.blogsky.com/

استاد! رفتنی ها را بذار برند
الان داشتم به فریناز میگفتم اونا که میرن عاقلند
اونا که میمونند دیوانه اند
دیوانگی عالمی دارد برای خودش که عقلا از درکش عاجزند

قربانت

رفتنی ها مثل غروب خورشیدند
باید به انتظار طلوع ناباور بود

درودها تراست امید دل

نازنین جمعه 21 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:56 ق.ظ

چقدر
چقدر خوشحالم استاد
که دوباره می نویسید و حضور دارید


درود بر تو نازنین عزیز
همیشه مهربانی ات باطری این قلب مصنوعی بوده و هست
ممنون مهربانی ات
گلی که باغبان را مایه امید می شود

خاطره دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:25 ب.ظ http://rahalost.blogsky.com

آمد به سر قرار تنهایی من

به کوپه ای از قطار تنهایی من

آمد چمدان به دست ارام نشست

تنهایی تو کنار تنهایی من
ببخش من به مانند شما بداهه گویی نمیدانم ..این اشعار هم منتخبی از اشعار دوستانم بود

همینکه خاتون سر میزنی به این خانه ی متروکه
بسی نور افزایی داری
سپاس دار مهرتان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد