سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

ر شوه در زمان قاجار

در زمان قاجار رشوه خواری اسم دیگر داشت.

 

به جای رشوه « رسوم » می‌گفتند و پرداخت رسوم امری مرسوم شده بود.

 

میرزا حبیب الله شاعر که خود نیز از صاحب لقبان بود و « بدیع السلطنه » لقب داشت، شعری در این باره دارد:

 



           زنهـار از فـراق تـو زنهـار، ای رسوم                   کردی تو روز روشن ما تار، ای رسوم

           ایدون خوشا به حالت مستوفیان که باز                   دارند با تو جمله سر و کار، ای رسوم

مهر ناخن

 


گویند روزی
ناصرالدین شاه به مستوفی الممالک می گوید:

 این رسوم چیست؟ ...

 جناب آقا به خونسردی جواب می‌دهد:

یک چیز است به اسامی مختلف:

در حضور مبارک، تقدیمی است.

نزد علما، حق الجعاله.

 در بازار، حق العمل.

به مستوفی‌ها که می‌رسد، اسمش رسوم است.


 

بدون شرح

DjHB

باید سوخت
اگر تمام آدم ها شمع می شدند
دنیا دیگر تاریک می ماند ؟


DjHB

اسب سفید

ybozecnhw695usd46qo.jpg


اسب سفید

شاگردی که شیفته ی استادش بود تصمیم گرفت تمام حرکات و سکنات استادش را زیر نظر بگیرد .فکر می کرد اگر کارهای او را بکند فرزانگی او را هم به دست خواهد آورد.

استاد فقط لباس سفید می پوشید ، شاگرد هم فقط لباس سفید پوشید ، استاد گیاهخوار بود شاگرد هم خوردن گوشت را کنار گذاشت و فقط گیاه خورد . استاد بسیار ریاضت می کشید شاگرد تصمیم گرفت ریاضت بکشد و برای همین هم روی بستری از کاه می خوابید .
مدتی گذشت . استاد متوجه تغییر رفتار شاگردش شد .به سراغ او رفت تا ببیند چه خبر است .شاگرد گفت : دارم مراحل تشرف را می گذرانم . شاگرد با افتخار گفت:"سفیدی لباسم نشانه ی سادگی و جستجو است . گیاهخواری جسمم را پاک می کند . ریاضت موجب می شود که فقط به معنویت فکر کنم ."
استاد خندید و او را به دشتی برد که اسبی سفید از آن می گذشت . بعد گفت : « تمام این مدت فقط به بیرون نگاه کرده ای در حالی که در دیار معرفت امور ظاهری هیچ اهمیتی ندارد . آن حیوان را آنجا می بینی ؟ او هم موی سفید دارد، فقط گیاه می خورد و در اصطبلی روی کاه می خوابد . فکر می کنی اهل معنویت است یا روزی استادی واقعی خواهد شد ؟"

 
       




نمیدونم چرا؟

نمیدونم چرا؟

میان ِ این همه دستگاه ِ موسیقی

دلم فقط شور میزنه