دوستانی که همراه هستند میدانند در این وبلاگ راجعه به بحث یارانه ها و ..مطالبی نیز داشته ام
وبخصوص در پست برق از سرم پرید اشاراتی به گرانی قبض برق داشتم .شاید بپرسید
اخر تو که تو کار ادبیاتی و شعر .چکار داری که یارانه چه شد ؟و چرا اینهمه گرانی؟ .بله من هم اگرچه هرچقدر سیب زمینی باشم و بی رگ . ولی با قبضی که بایدپرداخت کنم .چه کنم؟
باید از فردا بروم سمساری و چراغ موشی بخرم. که از طرفی سمسار فکر می کند حتما عامل استکبارم وامدم جهت موزه ی بریتانیای کبیر جنس بخرم. وتازه اگر شانس بیاورم وگیر گروه های حفظ اثار باستانی نیفتم و...
لذا باید قبض را پرداخت کنم.
ولی کسیکه می خواست مرا توجیه کند . می گفت: چرا نمی گیری آخه!!مگه توجیه آقایون رو نشنیدی که گفتند چند استان رطوبتی را که نمیتوانند کولر آبی روشن کنند . به جهت استفاده از کولر گازی جریمه کرده اند
نمیدانم . شاید درست می گویند .مثلا چون باید اسکیموها از خانه های یخی استفاده کنند .باید جریمه شوند. راستی انان چراشراب و گوشت خوک و.. می خورند ؟ مگه نمیدانند حرام است؟
حتما جهنم مال اونهاست! بد هم نیست بعد اینهمه یخ کردن تو جهنم گرم...
وچون ساکنین جنگلهای کشور بیشترین استفاده را از چوب استفاده میکنند. باید جریمه شوند
راستی چرا هر روز شاهد اتش گیری جنگلها هستیم . مگر جنگلی هم مانده است!!
گویا کسی می گوید تو همان بهتر که بروی و شعرت را ببافی
این یکی تو کتم رفت