سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی
سخن کوروش  نادرخانی

سخن کوروش نادرخانی

زمزمه های ادبی کوروش نادزخانی

عاشقانه ها(6)



گنجشک ِ دل من به جائی در گوشه ی چشمان تو راضی است. چرا می پرانی اش؟


به پیله ی تنهائی این تن نگاه کن . که درونی اش سالهاست به پروانه شدن می اندیشد



38reufmqlan61l4kigea.jpg

لطفا  ادامه ی مطلب را کلیک کنید

آز آرمان عزیز هم به خاطر معرفی آپلودسنتر سپاس دارم

ادامه مطلب ...

عاشقانه ها

رهگذرم .

 هر روز از پای پنجره ات میگذرم .

 به این امید که شاید برای تکاندن سفره ی دلت .

لااقل

 گنجشک ِ چشمم

از دانه ی نگاهت بهره ای ببرد

سیگارت را

پشت ِدست ِدل

خاموش کن.

تا با دیدنش ببینی ،

جاسیگاری پر است.

شاید عاشق شدن را ترک کنی

عاشقانه ها (۵)

با دسته گلی بنام سلام

این باردر خدمت عزیزانم هستم باهمان فی البداهه نویسی ها، که هم پاسخی به مهربان یار ِهمیشه همراه آرمان عزیزم ، داشته  . وهم بقولی آپ کرده باشم.اگرچه مدتی در ادامه ی "داستان عاروس "و "چگونه شاعرشدم "قصور کرده ام.که امید دمدمی مزاجی ام بگذارد تا نیمه تمام نماند.

حوا نمی ترسد .چرا که بهشت را به زیر پایش سالهاست نوید داده است. آدم نگران خود شده .

شعرت را بده تا به خط خوش نستعلیق بر دلم نقاشی خط کنم. و با گل بوته های نگاهم هر روزه تذهیبش کنم.

 


 

ادامه مطلب ...

عاشقانه ها (4)




عاشقانه زیستن را به بزم شبیه کردم .ولی بیوفایانه  را  ،ظلم است تشبیه به رزم کنم.

 

چشمم می سوزد .نمیدانم از دود دل است یا اسپند استقبال

 

چه رویائی است در هستن کنارم باشی و در نیستنم . تو باشی

 

پرسید اصلاح نمیکنی؟ ریش ات بلند شده.

با خود گفتم چه خوب شد دیگران ریش درونت را نمی بینند

 

 

ادامه مطلب ...

عاشقانه ها(3)

نگران نباش/ هنوز نفس میکشم/ به جاسیگاری که هرلحظه /خالی می کنم / نگاه کن


دست بشکند و بال گردن می کنیم . دل شکست ،چه کنیم؟


ترافیک چشمانت مرا بیزار از تو کرد


راستی قولت چه شد؟ نکنه قل قل حباب سر ِکوزه ی ِیک دم بودو


مادرم میگفت سرما خوردی جوشانده بخور .نمیدانست عاشق می شوم و جوش

می خورم.




ادامه مطلب ...