-
مدارا ؟
شنبه 21 خردادماه سال 1390 02:26
می بینی آخر عمری به چه کارا دست زدیم توی مجلس عزا ما اون کنارا دست زدیم ما عزب اوقلی بودیم، بی خیال ِسفره و نون آدم و حوا شدیم و آشکارا دست زدیم پشت لب سیاه نبود و دلامون روشن و صاف تو زمستون سیاه به اون بهارا دست زدیم قد این درخت کاشته، به خدا قد می کشید همت مردممون، به شاخسارا دست زدیم سیاسی کار نبودیم، اما همون...
-
مدارا؟
شنبه 21 خردادماه سال 1390 02:24
مدارا ؟ می بینی آخر عمری به چه کارا دست زدیم توی مجلس عزا ما اون کنارا دست زدیم ما عزب اوقلی بودیم، بی خیال ِسفره و نون آدم و حوا شدیم و آشکارا دست زدیم پشت لب سیاه نبود و دلامون روشن و صاف تو زمستون سیاه به اون بهارا دست زدیم قد این درخت کاشته، به خدا قد می کشید همت مردممون، به شاخسارا دست زدیم سیاسی کار نبودیم، اما...
-
گلستان زیبا (2)
چهارشنبه 18 خردادماه سال 1390 15:33
برای دیدن اندازه ی واقعی عکس ها روی آن کلیک کنید
-
فی البداهه (1)
سهشنبه 17 خردادماه سال 1390 14:10
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 عزیزانم این مختصر اضافه کلام را امید که حمل بر افاضات نکنید. چرا که در بین مخاطبین دیده ام که این پرسش پیش آمده که :فی البداهه چیست؟ من برداشت خودم را از آن، فارغ از تعاریف کلاسیک(آنچه را که خودم می فهمم ) عارضم. فی البداهه که مثل بسیاری از اصطلاحات در زبان پارسی...
-
عاشقانه ها (8)
دوشنبه 16 خردادماه سال 1390 21:48
من ِمغرور سر بر افراشته و موی سپیدم را به خنده های شادمانی ،سیاه می کند . و من ِمغلوب در درون به رنگ سیاهی ،گریه های نهانی اش را عیان می کند سکوت سرما ی روح است و دل . که از برودت رابطه سخن می گوید بلبلم به گفتار، ولی به گاه گفتن از خود، به گنجشکی مانم الکن، که فقط جیک جیک بلدم. بند دلم پاره شد .بسکه رخت شسته ی خاطره...
-
اثر
دوشنبه 16 خردادماه سال 1390 03:46
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 سالها یش در نوجوانی ، کتابی خواندم بنام " چه بایدکرد؟ "اثر چرنشفسکی .امروز به این فکر می کردم که زندگی ام شده ماجرای آن کتاب. نمیدانم اثر آن کتاب بوده، که زندگیم ،اینگونه رقم خورده ؟ یا آن کتاب ،پیش بینی زندگی من بوده؟ . مثل یک پیش گو،که می گویند از فردای...
-
مهر و کین
شنبه 14 خردادماه سال 1390 15:24
همه وجود تو مهر است و جان من محروم چراغ چشم تو سبزست و راه من بسته است. استاد فریدون مشیری سرشارم از کین کردی و محرومم از مهر اکنون که بینی این تنم رنجور و خسته است دل کوزه است و مهر ِ در آن آب شیرین از سنگ ِشوری کوزه ی این دل شکسته است از ارتکباتات فی البداهه من
-
عاشقانه ها(7)
جمعه 13 خردادماه سال 1390 14:47
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 دلم لک زده برای خواب. خوابی که دیگر نه خواب تو ، که خواب هیچ کس را هم نبینم. گل که می بینم یاد تو می افتم .ولی خارِ ِبی وفایی ات چشمم را پرخون میکند. Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 پاشنه...
-
تفاوت
جمعه 13 خردادماه سال 1390 01:09
چه دنیای عجیبی در آلمان دو نفر بدلیل هنوز نا روشن آلوده گی خیار به یک ویروس ،میمیرنند. ودر ایتالیا مشکوک به اینکه ممکن است کسی بمیرد. در ترکیه مشروب قلابی دو توریست را میکشد. رسانه ها ی کشورهای از ما بهتران گوش ما را کر میکنند. ولی در این طرف ،دختری به پای تابوت پدر می رود .بمبی29 نفر را از زندگی ملامتبار می رهاند....
-
چه فرقی میکند!!!
پنجشنبه 12 خردادماه سال 1390 01:50
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 صادقانه گفتم: دوستت دارم ولی تو هرگز نگفتی : که ناشنوایم خنثی منم که سکوتم فریاد هزاران درد است. Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 کاش...
-
چه کنم که حماقت مثل زندگی تکراری است
چهارشنبه 11 خردادماه سال 1390 14:49
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 آرزو میکنم که حکم ابد برایت ببرند . و در میعادگاه اولی زندانیت کنند.تا بدانی که یک دروغ آدمی را تا ابد.به دنبال خود می کشد. شمعی اگر افروختی یاد مرا خاموش کن عمرم اگر بر باد شد جامی دگر را نوش کن دل را شکستی بی خیال با او نشستی بی خیال عهدی تو بستی بی خیال از عشق...
-
کوچه
سهشنبه 10 خردادماه سال 1390 13:18
کوچه کوچه گذشتم خانه به خانه ودر بن بست ِ تنهائی ام ترا یافتم بی هیچ آدرسی.... Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 سرخی این آسمان از رنگ چشمان من است غرش تند نگاهت. تندر ِ جان من است اخم تو اتش زده بر جان و هم ایمان من گربه مهرم ننگری . دوزخ گلستان من است
-
از هر دری سخنی
یکشنبه 8 خردادماه سال 1390 14:18
نمیدانم چرا گفته می شود از هر دری سخنی؟نکند این هم ازنوع غلطهای مصطلع است !؟ البته دیده شده که به دلایل مختلف کلمان و اسامی و گاه یک جمله و ضرب المثل در زبان ما تغییر می کند. بگذریم مدتی است دچار مشکل فنی در ویندوز شده بودم که گویا خطر از بیخ گوشم گذشت.اگرچه کلی اطلاعات و دست نوشته هایم از درایو Eپرید. برای هریک ما...
-
همدلی است یا همزبانی نمیدانم!!!!!!
پنجشنبه 5 خردادماه سال 1390 00:55
پیاده از کنارت گذشتم، گفتی:” قیمتت چنده خوشگله؟” سواره از کنارت گذشتم، گفتی:” برو پشت ماشین لباسشویی بنشین در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی...
-
ستاره ی بارانی
سهشنبه 3 خردادماه سال 1390 05:27
و باز در قفس ِ غم ،پرنده زندانی منی که مانده ء این سالهای بارانی ودل ،ودل که مداما به فکر پرواز است ویاوه ،یاوه ِ خیالی ، برای زندانی مماس ِ مانده اندامش ،آهن ِ سردی نسیم ِ آبی روحی ، به کنج ِ ویرانی تمام ِ منظر ِ چشمش، به وهم میماند حسود گونه بگوید: که را تو میمانی؟ ستارهء شب ِ تاریک ِ تو، زند راه دل کجاست بهرهء رفته...
-
عاشقانه ها(6)
یکشنبه 1 خردادماه سال 1390 14:36
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 گنجشک ِ دل من به جائی در گوشه ی چشمان تو راضی است. چرا می پرانی اش؟ Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 به پیله ی تنهائی این تن نگاه کن . که درونی اش سالهاست به پروانه شدن می اندیشد لطفا ادامه ی مطلب را کلیک کنید آز آرمان عزیز هم به خاطر معرفی...
-
گلستان ِزیبا
دوشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1390 22:41
امروز تصمیم دارم عزیزانم را به مهمانی یکی از استان های زیبای این خاک ِپرگهر ایران عزیز ببرم. اســــــــــــتان گلســــــــــتان و فقط گوشه هایی ازاین بهشت حقیقی را ببینند و در لذت من سهیم شوند. استفاده از عکسها با ذکر منبع بلامانع است. برای دیدن ابعاد اصلی روی عکس ها کلیک کنید. ادامه را ببینید /* */ /* */
-
سنگدل
شنبه 24 اردیبهشتماه سال 1390 22:40
هر پای بلغزد ، زنگاهی که تو داری هر دل چو غریقیست ، به چاهی که تو داری ای سرو قد ،آن روی ِچو گل ، زلف سیاهت ابروی ولب و ،روی چو ماهی که تو داری هر مرد ِ یلی ،رأیت اسپید بگیرد تسلیم شود ،پیش سپاهی که تو داری ای سنگدل این شیشه،شکسته است،مبادا پایت بخلد ،شیشه به راهی که تو داری افسوس که تو ،صحبت ِ دل را نشنیدی نشنیدی و...
-
سنگدل
شنبه 24 اردیبهشتماه سال 1390 22:37
سنگدل هر پای بلغزد ، زنگاهی که تو داری هر دل چو غریقیست ، به چاهی که تو داری ای سرو قد ،آن روی ِچو گل ، زلف سیاهت ابروی ولب و ،روی چو ماهی که تو داری هر مرد ِ یلی ،رأیت اسپید بگیرد تسلیم شود ،پیش سپاهی که تو داری ای سنگدل این شیشه،شکسته است،مبادا پایت بخلد ،شیشه به راهی که تو داری افسوس که تو ،صحبت ِ دل را نشنیدی...
-
عاشقانه ها
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 10:18
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 رهگذرم . هر روز از پای پنجره ات میگذرم . به این امید که شاید برای تکاندن سفره ی دلت . لااقل گنجشک ِ چشمم از دانه ی نگاهت بهره ای ببرد Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 سیگارت را پشت ِدست ِدل خاموش کن. تا با دیدنش ببینی ، جاسیگاری پر است. شاید...
-
عاشقانه ها (۵)
دوشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1390 21:18
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 با دسته گلی بنام سلام این باردر خدمت عزیزانم هستم باهمان فی البداهه نویسی ها، که هم پاسخی به مهربان یار ِهمیشه همراه آرمان عزیزم ، داشته . وهم بقولی آپ کرده باشم.اگرچه مدتی در ادامه ی " داستان عاروس "و " چگونه شاعرشدم "قصور کرده ام.که امید دمدمی...
-
بازی ِ عشق
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 00:33
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 عطش ...عطشی ز شوق ......و انعکاس ِ درونی آدم .................در لطافت ِ حوا لحظه .... چکامه ء جاری زمان ..............بر کرانه های تن رود. بازی ِ عشق ......پژواک ..........ترک خورده های تن. وقطره قطره .........بیهود ه گی ............یا صدای پای ِ حیات. گذر ِ زمان...
-
عاشقانه ها (4)
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 02:16
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 عاشقانه زیستن را به بزم شبیه کردم .ولی بیوفایانه را ،ظلم است تشبیه به رزم کنم . چشمم می سوزد .نمیدانم از دود دل است یا اسپند استقبال چه رویائی است در هستن کنارم باشی و در نیستنم . تو باشی پرسید اصلاح نمیکنی؟ ریش ات بلند شده. با خود گفتم چه خوب شد دیگران ریش درونت...
-
دلم برای یک جانی سوخت
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1390 14:33
باری دیگر،شیپور دنیای رسانه ها به صدا در آمد ابزاری که هرازگاه سکوت و رخوت را در جامعه بشری می شکند و چون سرکارگری که به کارگر خسته و نحیف فریادسرمیدهد . تا نگذارد کار بخوابد. بن لادن کشته شد! لطفا ادامه ی مطلب را کلیک کنید او که تاجری عربستانی بود و به پیشنهاد امنیت آن کشور،درپی جذب افرادی برای مقابله باگروههای...
-
در نشیب ِ عمر
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1390 16:16
روز گاری همچو بیـــــــدی ،موی بر سر داشتم قامتی بالا بلند و کوه پیــــــکر داشـــــــــــــــتم این دل ِوامانده ام ، دائم به گل گـــشت ِ خیال مفلــــسی بودم که در رویا بســــی زر داشتم گاه خامش همچو خاکستر شده من صم و بکم گاه از هـــرم ِ سخن ،برلب چو آذر داشـــــــــتم من به خود مشـــغول بودم ، دل به بازار ِ وفـــا...
-
در نشیب عمر
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1390 16:14
روز گاری همچو بیـــــــدی ،موی بر سر داشتم قامتی بالا بلند و کوه پیــــــکر داشـــــــــــــــتم این دل ِوامانده ام ، دائم به گل گـــشت ِ خیال مفلــــسی بودم که در رویا بســــی زر داشتم گاه خامش همچو خاکستر شده من صم و بکم گاه از هـــرم ِ سخن ،برلب چو آذر داشـــــــــتم من به خود مشـــغول بودم ، دل به بازار ِ وفـــا...
-
عاشقانه ها(3)
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1390 17:49
نگران نباش/ هنوز نفس میکشم/ به جاسیگاری که هرلحظه /خالی می کنم / نگاه کن دست بشکند و بال گردن می کنیم . دل شکست ،چه کنیم؟ ترافیک چشمانت مرا بیزار از تو کرد راستی قولت چه شد؟ نکنه قل قل حباب سر ِکوزه ی ِیک دم بودو مادرم میگفت سرما خوردی جوشانده بخور .نمیدانست عاشق می شوم و جوش می خورم. Normal 0 false false false...
-
زندگی
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1390 00:18
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 زندگیمان عبث رفتن ماست. که نهایت آن را اوج دلخستگی و درماندن کور سوئی است که میدارد راه حال در پس اینهمه رنج چه شود حاصل ما ؟ : ناپیداست
-
آه
سهشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1390 21:32
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 شکسته شد دل آئینه از کدورت آه اثر نکرده گرمی تن بر برودت آه بیا و بنگر سایه ی خدائی دل چه کرده با دل من این عبودت آه
-
راز
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1390 22:48
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 دوختـــــم لب ،تا نگـــویم ، آشـــــــکارا راز را بسته ام بر دوســــتان درب طـــلب هم آز را تا نگویم ،برمن این چندین صبا،چونان گذشت چون، نشــاید گفتن ،این رمز ِِغــــــم آواز را آینه گشتم ،به خلوت ،خیره در چشمان ِ او ای بسا اشــک دلم ،شــد خندهء غمـــاز را دشمنم...